نوشتاری درباره اینکه چرا حاکمیت ایده اشتباهی درباره اقتدار در فضای مجازی دارد و باید چه کند تا در دنیای جدید، حرف خود را عرضه کند؛ آیین عشق، بازی دنیا عوض شده است!
۹ آذر ۱۴۰۱
زمان مطالعه : ۱۱ دقیقه
شماره ۱۰۷
تاریخ بهروزرسانی: ۱۲ آذر ۱۴۰۱
سوال مهمی که این روزها ذهنم را درگیر کرده این است که چرا ایده حاکمیت در ایران در خصوص بسط حاکمیت خود بر فضای دیجیتالی اشتباه است. در شماره گذشته، تلاش کردم نشان بدهم که چطور این مسیر اشتباه پیموده میشود ولی حالا میخواهم کمی عقبتر بروم و بگویم چرا ایده حاکمیت دیجیتالی در جهان امروز ما، ایده شکستخوردهای است. قبل از هر چیز باید تکلیف خود را با دو موضوع روشن کنم. وقتی میگویم حاکمیت دیجیتالی، یعنی اساساً دیجیتالی وجود داشته باشد که دولت بخواهد بر آن حاکم باشد؛ بنابراین اگر دولت در ایران روزی تصمیم گرفت اینترنت را به طور کامل قطع کند، اساساً دیگر این مقاله موضوعیتی ندارد. از سوی دیگر در اینجا در خصوص مطلوب بودن یا نبودن حاکمیت دیجیتالی صحبت نمیکنم بلکه میخواهم از امکان یا عدم امکان آن حرف بزنم؛ به عبارت دیگر مساله این نیست که حاکمیت بر فضای مجازی خوب است یا بد، فرض من این است که اساساً حاکمیت بر فضای مجازی در وضعیت کنونی امکان ندارد. ۱. پدیده رائفیپور را چطور تحلیل میکنید؟ اساساً کاری به این ندارم که این شخصیت و مدل رفتاری یا شخصیتی یا حرفهای او را میپسندید یا نه. سوالم این است که رائفیپور در چه زمینه یا کانتکستی در این جامعه ظهور پیدا کرده است؟ رائفیپور یک سخنرانی مذهبی-سیاسی در عصر ماست. در طول دو دهه اخیر هم در هیاتها و هم در جمعهای دانشجویی حضور داشته است. تحصیلات دینی ندارد ولی مذهبی است و آشکارا از قرائت رسمی مذهبی حمایت میکند. ظهور او، از یک زاویه میتواند پیامد دموکراتیزاسیون در نهاد مذهب باشد. در نهادی که منبر به عنوان مهمترین رسانه همواره در دست روحانیون به معنای تحصیلکردگان حوزه بوده است، ناگهان فردی میتواند بیاید و در اوج جوانی و متکی بر مطالعات خود (فارغ از کیفیت مطالعاتش) در جایگاه سخنران بنشیند و حتی...
شما وارد سایت نشدهاید. برای خواندن ادامه مطلب و ۵ مطلب دیگر از ماهنامه پیوست به صورت رایگان باید عضو سایت شوید.
وارد شویدعضو نیستید؟ عضو شوید