قسمت سی و یکم
رقابتی ابدی از نوع ژنتیک
۶ بهمن ۱۳۹۴
زمان مطالعه : ۴ دقیقه
شماره ۳۱
تاریخ بهروزرسانی: ۷ آبان ۱۳۹۸
وقتی متوجه تعجب من شد گفت: «میدونم که تو راجع به رقابتهای ناسالم کاری سوال کردی! میرسم بهش.» و ادامه داد:«آره میگفتم؛ ببین وقتی تاریخ شکلگیری کره زمین از چند میلیارد سال پیش رو مرور کنی میبینی که همیشه بین گونههای مختلف حیات رقابت سرسختانهای وجود داشته. این رقابت به نوعی ناخودآگاه در ازدیاد جمعیت هر گونه خودش رو نشون داده. یعنی اینکه حیوانات به طور غریزی تولید مثل میکردند تا تعدادشون بیشتر بشه و با زیاد شدن هر چه بیشتر گونهشون به نوعی امنیت میرسیدند که خود این به تصوری از برتری در ذهن اونها تبدیل میشد. این برتری یا بهتر بودن در موجودات اون گونه نوعی از ارضای رقابت رو ایجاد میکرد و باعث میشد احساس کنند که دارای ژن برتر هستند. خب! لازم به توضیح نیست که تاریخ نشون داد انسان در این مسابقه برتری ژنتیک از همه رقباش پیشی گرفت و الان میشه دید همه اونهایی که زمانی رقیبی شکستناپذیر برای اون به نظر میاومدند حالا در مقابلش زانو زدهند. دیگه از شیر سلطان سابق جنگل گرفته تا انواع و اقسام میکروبها و ویروسها (به جز یکی دو تاشون) بازی برتریطلبی رو به بشر باختهند. اما نکته اینجاست که این حس رقابتجویانه انگار در دیانای انسان هنوز باقیه به طوری که حالا دست از رقابت با همنوعهای خودش هم برنمیداره. راستش اگر از من بپرسی میگم همه شکستهای به ظاهر عشقی و عاطفی در اصل شکست در رقابته. هر بار که مردی زنی رو یا زنی مردی رو رها میکنه و میره توی رابطه جدیدی، به اون رهاشده این حس دست میده که ژن خودش در مقابل ژن دیگری شکست خورده. تعبیر ظاهرش اینه که انگار کسی از اون بهتره. یا خودش از کس دیگه بدتر. و این دقیقاً همون جاییه که شخص احتمالاً میتونه با گیر کردن در این درد خوب نبودن به اندازه...
شما وارد سایت نشدهاید. برای خواندن ادامه مطلب و ۵ مطلب دیگر از ماهنامه پیوست به صورت رایگان باید عضو سایت شوید.
وارد شویدعضو نیستید؟ عضو شوید