۹ آبان ۱۴۰۳
عمق شدید رکود و عدم شفافیت آمارهای مرکز آمار
واقعیت این است که ما برای فهم دقیق مسائل کلیدی کشورمان با محدودیتهای بسیار جدی مواجه هستیم. یک مساله مربوط به ناقص بودن، متناقض بودن و دیرهنگام بودن آمارها و اطلاعاتی است که در مورد مسائل اساسی کشور منتشر میشود. مساله دیگر مربوط به این است که نسبت به همین حد از آمار و اطلاعاتی که در کشور منتشر میشود نیز متاسفانه بیش از آنکه عدد و رقمهای انتشاریافته، موضوع واکاوی علمی مسائل برای فهم هرچه دقیقتر صورت مسائلمان باشد، ابزاری است برای زد و خوردهای سیاسی یا زد و خوردهایی که بر اساس هر عدد و رقمی که انتشار عمومی پیدا میکند، در بین گروههای ذینفع در میگیرد. مساله مهم دیگر این است که در درون خود پیکره دولت نیز به عدد دستگاههایی که درباره یک مساله واحد سخن میگویند، آمار و اطلاعات بسیار متفاوت و بعضاً متناقض مطرح میشود. به این ترتیب با چند مساله بزرگ روبهرو هستیم که باید فکری به حال آنها کرد: مساله اول اینکه ما درباره صورت مسائل و اولویتبندی آنها به مشکل برمیخوریم، چون هر کس آمار و ارقام متناسب با سلیقه و نظر و منافع خاصی مطرح و بر آن تکیه میکند و دیگر آنکه آمار و اطلاعات را رد میکند. به این ترتیب یک سرگردانی و حیرت در نظام تصمیمگیری و تخصیص منابع پدید میآید که این سرگردانی هم بهترین شکارگاه برای گروههای پرنفوذ و منفعتجوست. در این میان آنچه قربانی میشود، توسعه ملی و کیفیت زندگی مردم است. نکته مهم دیگری که در این زمینه وجود دارد، این است که از یک طرف ما منابع بسیار عظیمی را صرف کردهایم، دانشگاهها را به طرز غیرمتعارفی بسط دادهایم و عمر و منابع انسانی و مالی کشور را درگیر کردهایم تا سهم دانایی در فرآیندهای تصمیمگیری و تخصیص منابع ارتقا یابد. اما از طرف دیگر میبینیم همین مجموعهای که این کار اصولی...