معرفی کتاب «پول هوشمند»؛ شخصیتر شدن سیستمهای مالی در آینده
کتاب «پول هوشمند» نوشته کریس اسکینر در سال ۲۰۲۰ منتشر و توسط انتشارات Wiley…
۲ آذر ۱۴۰۳
۲۲ مرداد ۱۴۰۱
زمان مطالعه : ۷ دقیقه
تاریخ بهروزرسانی: ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۲
در این مطلب میخوانید
استفان ویت، نویسنده کتاب «موسیقی چگونه آزاد شد» از دورهای میآید که سپیدهدم طلایی دانلود موسیقی به شمار میرود. او از اولین نسل دانشجویانی بود که با حمایت دانشگاه اینترنت پرسرعت داشت و توانست صدها گیگابایت موسیقی جمع کند. خودش اعتراف میکند «خیلی بیشتر از آنکه بشود گوش داد.*» سالها بعد برای ویت سوال میشود که آن همه فایل از کجا میآمدند. مسلما کار دانشجویان نبود، چون آلبومها قبل از اینکه به صورت رسمی منتشر شوند، در دنیای آنلاین قابل دسترس بودند. کتاب «موسیقی چگونه آزاد شد» پاسخی به این سوال است.
کتاب «موسیقی چگونه آزاد شد» در سال ۲۰۱۵ منتشر شده است.
دانلود فایل PDF کتاب موسیقی چگونه آزاد شد
استفان ویت (Stephen Witt) فارغالتحصیل کارشناسی ریاضیات دانشگاه شیکاگو در مقام روزنامهنگار، تاریخچه پنهان دزدی موسیقی را دنبال میکند. از دورهای که mp3 هیاهو به پا میکند و دل گلوور (Dell Glover) کارگر بستهبندی در خط تولید سیدی PolyGram (بعدها Universal)، نزدیک به دو هزار آلبوم را پیش از انتشار قاچاق میکرد، تا دوره آیتونز و آیپاد.
نیویورکتایمز کتاب ویت را یکی از غنیترین کتابهایی میخواند که تا کنون «درباره از راه رسیدن MP3» نوشته شدهاند، اینکه این فرمت «چگونه تقریبا همهچیز را واژگون کرد: از نحوه توزیع و مصرف تا ذخیرهسازی».
تحول شکل توزیع موسیقی با پیشرفتهای حوزه فناوری در این کتاب بهخوبی به تصویر کشیده شده است، داستانی که پیش از این هرگز حکایت نشده: داستان حرص و طمع، حیلهگری، نبوغ و فریب که فقط داستان صنعت موسیقی نیست، بلکه دورهای مهم در عصر اینترنت است که نمیتوان از آن چشم پوشید.
ویت با روایتهای درهمتافته خود، برههای از تاریخ را به تصویر میکشد که زندگی روزمره برای همیشه با دنیای آنلاین در هم آمیخت. همان وقتی که ناگهان تمام موسیقیهایی که ثبت و ضبط شده بودند، بهرایگان قابل دسترس بود. حالا دیگر میشد موسیقیها را دانلود کرد. فرهنگ دانلود موسیقی باقدرت قد علم کرد و توجهی نداشت که صنعت موسیقی به زانو درآمده است.
کسانی که فایلهای MP3 را در اینترنت مبادله میکردند، همیشه اشخاصی معمولی به حساب میآمدند. دانشجویانی که بیشتر وقت خود را در نپستر (Napster) و بیتتورنت (BitTorrent) سپری میکردند؛ روایتی که به طور ضمنی میگوید آدمهای عاشق موسیقی در مقابل حماقت و سبکمغزی دنیای سازمانیشرکتی موسیقی قد علم کردند و این نکته، همان چیزی است که ما را دلخوش به دموکراسی میکند.
اما استفان ویت در کتاب درخشان خود با گزارشهایی مستند نشان میدهد که آدمهای معمولی سراغ ripping نرفتند. در واقع این تکنیک، روش سازمانیافته برای سرقت موسیقی بود.
ویت روایت خود را بر اساس گفتوگوهای مفصلش با دل گلوور تعریف میکند: دلهدزد کارآفرینی که در شرکت تولید موسیقی واقع در کارولینای شمالی کار میکرد.
ما گلوور را از خلال روایت ویت میبینیم و با او همدلی میکنیم که به نوشته ویت «دوستدخترش ناراضی بود، تتوهایش مسخره بودند و داشت زیر بار قرض و دین میرفت».
گلوور با کمک همدستان خود، نسخههای آلبومهای جدید را قاچاق و بعد آنها را برای گروهی مخفی آپلود میکرد که جزیی از سین (Scene) بودند. سین در واقع شبکه افرادی بود که موسیقی، نرمافزارهای سازمانی، بازیهای ویدئویی و فیلم تبادل میکردند. اعضای سین از نامهای مستعار و ارتباطات رمزگذاریشده استفاده میکردند. در نهایت اینکه گروه گلوور توانستند بهتنهایی در یک دهه، ۲۰ هزار آلبوم را به بیرون درز دهند. گلوور از پرکارترین آپلودکنندههای آنلاین در اواسط دهه ۱۹۹۰ میلادی بود.
در همین حین صنعت موسیقی از تکوتا افتاده بود. از سویی کمیسیون تجارت فدرال آمریکا متوجه شده بود شرکتهای بزرگ موسیقی طی سالها تبانی کردهاند تا هزینه سیدیها را به طور مصنوعی بالا نگه دارند. از سوی دیگر در میانه ناامیدی و عدم واکنش قانونی، انجمن صنفی ضبط موسیقی آمریکا (Recording Industry Association of America) با لابیگری تصمیم گرفت آدمهای معمولیای که موسیقیها را دانلود میکردند، مشمول جریمههایی سنگین کند، آن هم به جای آنکه دنبال دزدان اصلی مثل گروه سین برود که در بسیاری از دادخواهیها پیروز شده بودند.
در اوایل دهه ۱۹۸۰ میلادی تیمی آلمانی دست به آزمایش زدند تا موسیقی دیجیتالی را فشردهتر سازند.
کارلهاینز برندنبورگ (Karlheinz Brandenburg) نابغه ریاضی که آن زمان دانشجوی دکتری بود، توسعه MP3 را در موسسه Fraunhofer ارلانگن رهبری کرد. آنها در واقع میخواستند اندازه فایلهای صوتی دیجیتالی را بهنوعی کاهش دهند که برای گوش انسان قابل درک باشد. تقریبا یک دهه طول کشید که این گروه تحقیقاتی متوجه اصول psychoacoustic شوند که بر اساسش، بخش عظیمی از اطلاعاتی که در موسیقی ثبت و ضبط میشد، برای گوش انسان غیرقابل شنیدن است و میتوان دورشان ریخت.
برندنبورگ در سال ۱۹۸۹ با جیمز جانستون از Bell Labs شرکت AT&T همکاری کرد. این همکاری و سرمایهگذاری باعث شد تیم بتواند به کیفیتی برسد که صدا در آن با سیدی تفاوتی نداشته باشد. ثبت این اختراع منجر به کشاکشهای بسیاری در گروه Motion Picture Experts شد. تیم ناخواسته در مقابل توسعهدهندگان فرمت Musicam قرار گرفته بود که شرکت بزرگ فیلیپس حمایتش میکرد. در نهایت فرمت mp2 و mp3 هر دو گروه تایید شدند. اما در سال ۱۹۹۵ تیم فرانهوفر تصمیم گرفت نرمافزار مبدل mp3 خود به نام L3Enc را به همراه برنامه پخش mp3 روی رایانه به نام WinPlay3 بهرایگان در وبسایتشان به اشتراک بگذارند.
همین مهندسان بودند که انقلاب دزدی را رقم زدند. انتشار اولین نرمافزارهای encoding امپیتری که به کاربر امکان میداد فایلها را از سیدی به رایانه rip کند.
حالا دیگر در سال ۱۹۹۷ مساله جدی شده بود؛ خیلی از روزنامهها تیتر زدند که موسیقی بهسادگی آب خوردن قاچاق میشود.
ما در کتاب ویت با شخصیتهایی از یاد نرفتنی آشنا میشویم. مخترعان، مدیران، کارگران کارخانه و قاچاقچیان. شخصیتهایی که ویت به تصویر میکشد، سایهروشنهای خودشان را دارند. مثلا موریس فقط شکارچی فصلی موسیقی نیست؛ مردی نیز هست که در وضعیت فراگیری دزدی، تصمیمهای عقلانی گرفته است. او رئیس شرکتهای بزرگ موسیقیای بوده که تا امروز دوام آوردند، یعنی وارنر، سونی و یونیورسال.
سلطنت کوتاه اما افسانهای Oink هم بین حکایتهای ویت جا دارد. Oink در واقع وبسایت ردیابی تورنت بود که دانشجوی بیستساله علوم رایانه به نام آلن الیس (Alan Ellis) راهاندازی کرد. به نظر ویت، این وبسایت تقریبا کاملترین کتابخانه موسیقی محبوب آنلاین بود؛ آنقدر که میتوان با کتابخانه بابل لوئیس بورخس مقایسهاش کرد. اما در نهایت پلیس بر در آپارتمان او میکوبد.
«موسیقی چگونه آزاد شد» با داستانی شخصی شروع میشود، اما ویت در ادامه سعی میکند نامرئی باشد. مثلا برداشتهایش از مصاحبهها لحنی کاملا بیطرف و خنثی دارد، در حالی که این گفتوگوها منبع اصلی به حساب میآیند؛ گاه ناگهان سروکلهاش در عینیت محض روایت پیدا میشود و کنایهای میزند یا حکمی میدهد. مثلا موسیقیای را که موریس منتشر میکند، «آشغال یکبارمصرف پاپ» میخواند. به عبارت دیگر گاه زیادی مرئی میشود؛ مثلا تصویری که ویت از الیس برای ما میکشد، تصویر آدمی است که در عین انجام کار غیرقانونی، از نظر هنری نابغه است، همانطور که برندنبورگ و موریس مخترعان و تاجران باهوشی بودند، اما در توصیف گروه Scene نگاه تحقیرآمیز طبقاتی حس میشود.
ویت منتقد موسیقی نیست و اثر ۳۲۰ صفحهای او بیشتر بر نوآوری فنی، استراتژی کسبوکار و دنیای زیرزمینی اینترنت متمرکز است تا موسیقی در مقام هنر. روایتهای او شیرین است و خواننده را به دنبال خود میکشد.
این کتاب بیستوچهار فصلی را اولینبار انتشارات پنگوئن در ژوئن ۲۰۱۵ منتشر کرد و بعدها با عناوین مختلفی نیز چاپ شده است، از جمله «موسیقی چگونه آزاد شد: داستان شیفتگی و اختراع»، «موسیقی چگونه آزاد شد: چه میشود اگر تمامی یک نسل جرمی مشابه را مرتکب شوند» و یکی دو عنوان مشابه دیگر.
پینوشت: *نقلقول از کارل ویلسون منتقد موسیقی.