چگونه با ایجاد و مدیریت اکوسیستمهای کسبوکار به موفقیتهای بزرگ دست پیدا کنیم؟
در دنیای پرسرعت و رقابتی امروز، کسبوکارها برای رشد و بقا نیازمند راهکارهایی فراتر از…
۵ اردیبهشت ۱۴۰۴
۵ اردیبهشت ۱۴۰۴
زمان مطالعه : ۹ دقیقه
تاریخ بهروزرسانی: ۳ اردیبهشت ۱۴۰۴
داستانها ارتباطات نیرومندی بین افراد، برندها و ایدهها ایجاد میکنند. آنها ارزشها و خواستههای مشترک را تداعی و احساس نزدیکی به جامعه و هدف مشترک را در ما تقویت میکنند. در دنیایی که به طور فزایندهای در حال دیجیتالی شدن است، داستانسرایی یک روش انسانی و منحصر به فرد برای رهایی از شلوغیهای مدرن و ایجاد تأثیر پایدار محسوب میشود.
متیو لون (Matthew Luhn) در کتاب بهترین داستان برنده است: چگونه از داستانسرایی هالیوودی در کسبوکار و فراتر از آن استفاده کنیم (The Best Story Wins: : How to Leverage Hollywood Storytelling in Business & Beyond ) به شما یادآوری میکند که برای داستانگویی به دنیا آمدهاید. با فرمولهای ساده این کتاب ۱۷۵ صفحهای، میتوانید هنر دوران کودکیتان را دوباره یاد بگیرید.
کتاب به بررسی قدرت داستانسرایی در دنیای کسبوکار و ارتباطات میپردازد. لون با استفاده از تجربیات خود در ساخت فیلمهای موفق پیکسار مانند «داستان اسباببازی» و «شرکت هیولاها»، اصول داستانپردازی هالیوودی را به دنیای بازاریابی، رهبری و کارآفرینی منتقل میکند. او توضیح میدهد که چرا داستانها میتوانند مخاطبان را عمیقاً تحت تأثیر قرار دهند و چگونه میتوان از ساختارهای روایی کلاسیک مانند «سفر قهرمان» برای جذب مشتریان، الهام بخشیدن به تیمها و ایجاد برندهای ماندگار استفاده کرد.
یکی از ایدههای کلیدی کتاب این است که داستانهای مؤثر باید دارای قلاب جذاب، شخصیتهای باورپذیر و تحول عاطفی باشند. لون با مثالهایی از فیلمهای پیکسار نشان میدهد که چگونه یک شروع قوی میتواند توجه مخاطب را جلب کند و چگونه شخصیتهای ناقص و آسیبپذیر (مانند «وودی» یا «مایک وازوفسکی») باعث همذاتپنداری میشوند. او همچنین به ساختار ششمرحلهای داستان اشاره میکند: معرفی، حادثه محرک، پیچیدگیهای فزاینده، اوج، بحران و حلوفصل، که میتواند در ارائههای تجاری یا کمپینهای بازاریابی به کار رود.
در نهایت، کتاب بر این نکته تأکید دارد که داستانسرایی تنها برای هنرمندان نیست، بلکه یک ابزار ضروری برای رهبران، مدیران و کارآفرینان است. لون با ذکر نمونههایی از استیو جابز و شرکتهای فورچون ۵۰۰، نشان میدهد که چگونه روایتهای قوی میتوانند فرهنگ سازمانی را شکل دهند، نوآوری را تشویق کنند و ترس از شکست را کاهش دهند. پیام اصلی کتاب این است: «مردم ممکن است آنچه را گفتید یا انجام دادید فراموش کنند، اما هرگز احساسی که در آنها ایجاد کردید را از یاد نمیبرند».
در این کتاب نسبتاً کوتاه که در سال ۲۰۱۸ منتشر شده، نویسنده دقیقاً همان چیزی که گفته را ارائه کرده است. کتاب، اصول داستانسرایی و چگونگی استفاده از آنها برای ایجاد یک روایت در کسبوکار را بررسی میکند. بنابراین میتوان آن را یک راهنمای کلی خوب و به خصوص یک راهنمای عملی کوتاه برای شروع داستانسرایی در برندینگ شخصی و کسبوکار به شمار آورد.
چرا داستانها تاثیرگذار هستند؟ چون عواطف و احساساتی را که همه ما در زندگی خود با آنها مواجه هستیم را به تصویر میکشند. این باعث میشود که مردم به راحتی با داستانها ارتباط برقرار کنند. به همین دلیل است که توضیح دادن چیزی، فروش چیزی یا الهام بخشیدن به یک انسان از طریق یک داستان آسانتر است.
کتاب بهترین داستان برنده است در واقع داستانسرایی را برای شما ساده میکند. با استفاده از داستانهای شخصی خود لون، میتوانید تسلط او را بر فرمولهایی که در محل کارش با آنها زندگی کرده است، ببینید. همانطور که او در فیلمهای بیشماری هم این کار را انجام داده است. چنین مهارتی در نویسندگی باعث میشود که قهرمان داستان، یعنی خود او برایتان مهم شود. در نهایت، او با توضیح جزئیات به صورت شفاف، راهنمای خوبی برای کمک به موفقیت داستان و شخصیت قهرمان شما در داستان خودتان خواهد شد.
حتی کارآفرینان، بازاریابان و داستاننویسان حرفهای در هر رشتهای هم میتوانند از اصول داستانسرایی لون برای رفع نیازهای استفاده کنند.
برخی از مهمترین نکات محتوایی در کتاب بهترین داستان برنده است را در ادامه با هم مرور میکنیم. بنابراین میتوانید بفهمید که اجزای کلیدی یک داستان موفق چیست؟
در بخش اول کتاب بهترین داستان برنده است، متیو لون توضیح میدهد که چگونه میتوان توجه مخاطب را به سرعت جلب کرد و علاقهمندی او را در مورد سفر قهرمان داستان برانگیخت.
او میگوید که میانگین تمرکز یک انسان ۸ ثانیه است. بنابراین اگر چیزی در آن بازه زمانی توجه ما را جلب نکند، دیگر به آن توجه نمیکنیم. بنابراین، باید در ۸ ثانیه اول بتوانید یک قلاب برای خواننده ایجاد کنید. شروع داستان باید بتواند با چیزی غیرمعمول، غیرمنتظره، اکشنمحور، یا ایجاد یک درگیری واضح توجه افراد را جلب کند. اگر به تصاویر انگشتی کوچک (thumbnails) یا عناوین ویدیوهای یوتیوب توجه کرده باشید، متوجه نمونههایی از قلابهای مورد استفاده توسط سازندگان محتوا میشوید. به عنوان مثال لون اشاره کرده که یکی از قلابهای جذاب میتواند پاسخ به سوال «چه میشود اگر» باشد. حتماً عناوین زیادی مانند «30 روز مدیتیشن انجام دادم و این اتفاق افتاد» را در یوتیوب مشاهده کردهاید. چنین قلابهایی از شما دعوت میکنند کلیک کرده ویدیو را تماشا کنید.
لون توصیه میکند که روایت را با موقعیتی جذاب آغاز کنید که یا طرح را پیش میبرد یا تعلیق را افزایش میدهد. او با کمک نمونههایی از فیلمهای محبوب تولید شده توسط پیکسار، اصول مورد نظرش را بهتر توضیح میدهد. سناریویی را تصور کنید که در آن یک موش در آرزوی تسلط بر غذاهای فرانسوی است. این قلابها فوراً محیط آشنا را ناآرام میکنند و کنجکاوی را برمیانگیزند. بنابراین مخاطب را وادار به جستجوی توضیحات میکنند.
همچنین کتاب بهترین داستان برنده است به بررسی این موضوع میپردازد که چگونه اصول داستانسرایی از توسعه شخصیتهای مرتبط گرفته تا ساختاربندی خطوط داستانی میتواند ارتباطات عاطفی ایجاد کند و الهامبخش تحول در زندگی افراد و فرهنگهای سازمانی باشد. لون مثالهایی در ادبیات، فیلم و کسبوکار ارائه میدهد تا قدرت داستانسرایی خلاقانه را نشان دهد.
منظور از LOGline خلاصه کوتاهی از طرح داستان است. اساساً هر داستانی باید یک قهرمان، یک هدف، یک مشکل و عنصر دگرگونی داشته باشد. و طبق گفته لون، ساختار داستان معمولاً به شرح زیر است:
یکی دیگر از نکات مهم در خلق شخصیتها، آسیبپذیر کردن آنها است، مخاطب از کمالگرایی خوشش نمیآید. بنابراین شخصیتها نیاز به مبارزه و شکست در داستان دارند. این آسیبپذیری باعث میشود که شخصیتها قابلیت ارتباط برقرار کردن داشته باشند و مخاطب بخواهد آنها را دنبال کند. برای الهام گرفتن در ایجاد آسیبپذیری برای شخصیتهایتان، لون پیشنهاد میکند از تجربیات شخصی خود استفاده کنید و از خودتان چنین سؤالاتی را بپرسید:
در این میان استفاده از سناریوهای «چه میشد اگر» و قلابهای غیرمعمول، غیرمنتظره، اکشنمحور یا ایجاد تعارض هم برای جلب فوری مخاطب ضروری است. لون تاکید میکند که در حالی که قلابها و شخصیتها بسیار مهم هستند، شما باید یک ارتباط واقعی با مخاطب خود هم برقرار کنید تا داستانتان جذاب شود. در این مسیر میتوانید از تجربیات انسانی مانند محبت، امنیت، آزادی و آگاهی کمک بگیرید.
ساختار داستان معمولاً باید در شش مرحله پیشرفت کند:
جالب است که این ساختار را میتوان علاوه بر داستاننویسی برای روایتهای برند شخصی و داستانهای کسبوکارتان هم استفاده کنید.
متیو لون نویسنده، مشاور در زمینه داستان برند و سخنران است. او با بیش از 25 سال تجربه در خلق داستان و شخصیت در استودیو انیمیشن پیکسار (Pixar) و غیره سابقه خوبی در جذب مخاطبان دارد. انیمیشنهایی که لون در خلق آنها همکاری کرده شامل داستان اسباببازی، داستان اسباببازی 2، داستان اسباببازی 3، هیولاها، دانشگاه هیولاها، پیدا کردن نمو، انیمیشن بالا (UP)، ماشینها، راتاتویی و بسیاری دیگر از فیلمها و برنامههای تلویزیونی است که در حال ساخت هستند. متیو در کنار کار داستانی خود در هالیوود، مدیران اجرایی، تیمهای بازاریابی، کارگردانان و دیگر متخصصان را در مورد چگونگی ساخت و روایت داستان برای شرکتهای فورچون 500، فیلمهای برنده جایزه اسکار و برندهای شرکتی که میلیاردها دلار در سرتاسر جهان درآمد دارند، آموزش میدهد. او دارای مدرک BFA در تصویرسازی از آکادمی هنر در سانفرانسیسکو است و در حال حاضر در اوکلند (Oakland) کالیفرنیا سکونت دارد.
به گفته سایت Seattlepi.com، پیام متیو لون برای مدیران عامل، بازاریابان و حرفهایهای کسبوکار این است: «برای جلب توجه مخاطبان خود، باید آنها را با یک داستان عالی جذب کنید.»
کتاب بهترین داستان برنده است، نقدهای مثبت زیادی دریافت کرده و خوانندگان بینش عملی آن را در مورد تکنیکهای داستانسرایی تحسین میکنند. بسیاری از حکایات شخصی لون شامل تجربیات ارزشمند او در پیکسار است. بنابراین کتاب هم برای داستانسرایی شخصی و هم حرفهای الهامبخش است. خوانندگان بر ویژگیهایی چون ارائه مختصر و نکات ارزشمند کتاب برای ساختن روایتهای جذاب تاکید میکنند. برخی از منتقدان آن را سطحی میدانند. اما در مجموع، منتقدان این کتاب را به دلیل توصیههای مفیدش در مورد ساختار داستان، توسعه شخصیت و ارتباط با مخاطبان ستایش میکنند.
منابع: dianneglavas، storytel.com، kateryna.blog، sobrief.com