نیمه ابتدایی سال ۹۹ دیگر تقریباً همه قبول کرده بودند کرونا قرار است برای مدت زیادی مهمان زندگیهایشان باشد. در سویی دیگر اما بورس چندان توجهی به این وضعیت نداشت. شاخص کل که کمی پیش از کرونا شیب رشدش تندتر شده بود، بیاعتنا به قرنطینه و رکود ناشی از این وضعیت به صعود تاریخیاش ادامه میداد. شاخص بورس که اوایل اسفندماه ۵۰۰ هزار واحد را رد کرده بود در میانه اردیبهشت مرز یک میلیون را هم شکست و همچنان پیش میرفت تا اینکه نوزدهم مرداد ۹۹ به بالاترین میزان تاریخ بازار سرمایه کشور رسید. در این روز در بورس تهران ۲۳ هزار میلیارد تومان معامله ثبت شد و شاخص به ۲ میلیون و ۷۸ هزار واحد رسید. در همین ماهها بود که استارتآپها و شرکتهای فناوریمحور برجسته ایرانی یکی پس از دیگری مشتاقانه از ورود به بورس سخن میگفتند. البته این اولین بار نبود که صدای IPO شدن از اکوسیستم شنیده میشد. همانطور که بعدها نیز ثابت شد، این شوق کودکانه نشان میداد آنها آنقدر که باید بازی را جدی نگرفته بودند و البته وضعیت از این حیث در بخشهایی از حاکمیت هم بهتر از این نبود. دو سال پس از آن روزها، سرانجام تپسی تبدیل به اولین استارتآپی شد که از خط پایان عرضه اولیه گذشت و حالا انگار حاکمیت چراغ سبزهایش را برای اکوسیستم نوآوری روشن کرده و مشارکت استارتآپها در ساختار رسمی اقتصاد را به رسمیت شناخته است. داستان دوساله عرضه اولیه اولین استارتآپ ایرانی در بازار سرمایه به خوبی نشان میدهد چه شد که حاکمیت پذیرفت شرکتی استارتآپی وارد این بازار شود و چه شد که استارتآپها فهمیدند برای ورود به بورس بهتر است از روی زمین با بازار و دولت صحبت کنند. بر فراز ابرها تپسی زودتر از سایرین وارد بازار سرمایه شد اما در میان دیگر نامهای خواهان عرضه اولیه نه مشهورترینِ آنهاست و...
در دانشگاه علامه اقتصاد خواندهام با اینکه هیچ گاه عاشق آن نبودم. اولین بار در میانه دوره کارشناسی بود که در یک دوره چند ساعته روزنامهنگاری اقتصادی شرکت کردم که البته آوردهای نداشت اما سودای روزنامهنگار شدن را به سرم انداخت. حالا در پیوست مینویسم و حوزههای مورد علاقهام اینترنت، اقتصاد دیجیتال و عرصههایی است که اینها به عالم سیاست گره میخورند.