مفهوم عدالت رالزی برای سیاستگذاری در زمینه هوش مصنوعی
هدف یادداشت پیش رو بررسی این است که مفهوم عدالت چه راهنماییهایی میتواند برای سیاستگذاری…
۱ مرداد ۱۴۰۳
۲۲ خرداد ۱۴۰۱
زمان مطالعه : ۷ دقیقه
از دهه ۸۰ و ورود سازمان صداوسیما به فضای مجازی برای امتداد فعالیتهای خود زمان زیادی گذشته است. در این ۲ دهه، سازمان صداوسیما تلاش کرده تا افتان و خیزان و با رویکردهای مختلف این حضور را ادامه دهد؛ گاه با ارائه صرف پخش زنده خود بر بستر وب، گاه با ارائه خدمت از طریق تلویزیونهای مبتنی بر IPTV و دستگاههای دیجیتال، گاه با ارائه اپلیکیشنهای مختلف و ارائه خدماتی همچون پیامرسان پخش زنده و موارد دیگر و گاهی نیز با ارائه خدمات کچاپ (Catch-Up). در نهایت سازمان صداوسیما به این نقطه رسیده که بیش از ۶۰۰ برند مختلف که در قالبهای مختلف همچون وبسایت، اپلیکیشن، دستگاه و مواردی از این دست با کارکردهایی همچون سرگرمی، آموزش و اطلاعرسانی در ادامه ارائه محتوای سازمان و همچنین کارکرد روابط عمومی فعالیت دارند، به کاربران ارائه میشوند.
فارغ از این تشتت و تعدد برندها و خدمات سازمان در فضای مجازی، میتوان در این نقطه از زمان، پس از ۲ دهه به این جمعبندی رسید که تمرکز اصلی سازمان در کارکرد ارائه خدمات در فضای مجازی روی سرویس تلوبیون است. تلوبیون که در ابتدا با خدمت پخش زنده و همچنین ارائه آرشیو سازمان ایجاد شد، در یک سال گذشته چرخش عملکردی قابل توجهی از خود ارائه داد. بر اساس اعلام معاونت فضای مجازی سازمان صداوسیما اکنون سرویس تلویزیون در ۷ زیست بوم خود را گسترش داده یا خواهد داد:
از مجموعه این زیستبومها با عنوان «منظومه رسانهای تلوبیون» یاد میشود.
اما نکته این گسترش چیست؟ چه چیزی باعث شده که سرویس تلوبیون از امتداد سازمان صداوسیما در فضای مجازی تبدیل به منظومهای فارغ از کارکرد سازمان صداوسیما در نظام حکمرانی رسانه کشور تبدیل شود و تلاش کند تا خود را در حوزههای مختلف گسترش دهد؟
پاسخ به این پرسش در ریشه شکلگیری سیاستهای توسعه جدید تلوبیون و فاصله آن با منطق اصلی راهاندازی چنین خدماتی است.
دلیل اصلی شکلگیری سرویسهای مبتنی بر تقاضا و کچاپ توسط رسانههای ملی یا خدمت عمومی در اصل امتداد آن رسانه در فضای مجازی برای مقابله با سرویسهای جهانی و خارجی در کنار بقای آن رسانه است. این سرویسها راهاندازی میشوند تا سرویسها و پلتفرمهای بینالمللی -که تن به تنظیمگری آن کشورها نمیدهند یا در صورت تن دادن از سیاستهای محتوایی خود پیروی میکنند- نتوانند سهم بالایی از سبد مصرف رسانهای کاربر آن کشور را به دست آورند.
از این منظر این نوع از تلاش برای نگه داشتن سهم بازار در سرویسهای داخلی قابل توجیه است؛ هرچند در این بین نیز عموماً از از این خدمات مجازی رسانههای ملی رفتارهای ضد رقابتی سر نمیزند و تلاش میشود از آن سو نیز سرویسهای بخش خصوصی داخلی آسیبی نبیند.
اما چرا چنین منطقی در مورد گسترش تلوبیون به ذهن متبادر نمیشود؟ پاسخ تا حدی مشخص است. بر اساس اظهار نظرها و بررسیها، آنچه که به عنوان منطق اصلی توسعه تلوبیون به چشم میخورد، نه امتداد سازمان صداوسیما در فضای مجازی برای مقابله با رقابت با سرویسهای بینالمللی که حفظ سهم و اقتدار سازمان صداوسیما در برابر سرویسهای داخلی است. به همین خاطر اساساً تلاش تلوبیون معطوف بر توسعه برای کسب سهم بازار بیشتر درمقابل سرویسهای خصوصی داخلی است و نه سرویسهای جهانی.
حال وقتی به چنین سیاستی دامن زده میشود یا به اجرا میرسد، چطور موجب تناقضی مهم در عملکرد سازمان صداوسیما میشود؟
سازمان صداوسیما بهعنوان رسانه ملی یا رسانه خدمت عمومی موظف به ارائه خدمات و تولید و انتشار محتوا در بسترهای مختلف بر اساس یک سری اصول و منافع عمومی است؛ همچون اصیل بودن و ملی بودن محتواها، توجه ویژه به محتوای داخلی، کودک و صیانت از کودکان، توجه ویژه به تولیدات محلی و استانی، تمرکز بر تولید به جای تامین. تمامی این موارد در کنار حفظ حاکمیت رسانهای کشور از طریق ارائه محتوای داخلی و همسو با سیاستهای محتوایی کلان نظام رسانهای کشور باید مورد توجه قرار گیرد.
اما وقتی مساله حفظ جایگاه در برابر رسانههای خصوصی داخلی میشود، بخش مهمی از این موارد در عمل رنگ میبازد و مورد غفلت واقع میشود. زمانی که مساله تلوبیون تقابل با سرویسهای بخش خصوصی داخلی است، ناچار است برای این تقابل خدمتی همچون خدمت بازیگران بخش خصوصی داخلی ارائه دهد و از این طریق بتواند از آنها جلو بزند. به همین خاطر به محتواهایی روی میآورد که همچون محتوای سرویسهای داخلی خصوصی، البته با ملاحظات محتوایی بیشتر (ممیزی) است. در اینجا باید به این نکته توجه داشت که بخش مهمی از محتوای سرویسهای داخلی خصوصی، محتوای خارجی است و سازمان صداوسیما نیز به ارائه محتوای غیرداخلی که در آرشیو سازمان وجود دارد یا توسط آن دوبله میشود، مجبور خواهد شد.
اتفاق اولی که میافتد چیست؟ سازمان صداوسیما بهعنوان یکی از مهمترین سیاستگذاران محتوای صوتی تصویری کشور، خود ضد سیاستها عمل میکند چرا که مجبور به انتشار محتواهایی میشود که در نظام کلان سیاستگذاری به آنها معتقد نیست. برای اینکه بتواند شبیه به بازیگران بخش خصوصی شود و یا محتواهایی مثل محتوای آنها، که تصور میشود باعث جذب مخاطب میشوند، عرضه کند. در این عرضه احتمال عدم توجه به سیاستهای محتوایی کلان همچون سرفصل های فرهنگی و یا رسانهای همچون نسبت محتوای داخلی و خارجی، بالا است؛ کما اینکه بررسیها نیز همین را نشان میدهد.
اتفاق دوم چیست؟ سازمان صداوسیما خود بازوی ارائه محتوای سرویسهای جهانی میشود. چطور؟ بدین صورت که همانطور که گفته شد برای قرار گرفتن در کنار بازیگران داخلی خصوصی مجبور به ارائه محتوا شبیه به آنها میشود. این شباهت در ابتدا مستلزم چابکی و سرعت است. به همین خاطر تلوبیون نیز مجبور به ایجاد سرعت بالا در تهیه و انتشار محتوای بهروز خواهد شد و بهروزترین محتواها چه محتوایی هستند؟ محتواهای سرویسهای جهانی. اینجاست که قرار گرفتن محتواهای سرویسهای جهانی همچون نتفلیکس در صفحه اول تلوبیونپلاس و تلوبیون جایگاه خود را در اتصال با نظام کلان حکمرانی و سیاستگذاری نشان میدهد و تلوبیون، سرویسی که موظف به ارائه خدمت عمومی است، تبدیل به سرویس ارائهدهنده محتوای سرویسهای جهانی همچون نتفلیکس میشود. این همان نقطهای است که تلوبیون را با وجود آرشیو صداوسیما به بازیگری شبیه بازیگران بخش خصوصی تبدیل میکند. اینکه این سرویس رایگان باشد نیز خود از منظری دیگر محل بحث است. پخش حجم بالای محتوای تامینی خارجی از آنتن سازمان نیز خود میتواند تهدیدی برای خدمت عمومی بودن رسانه ملی نیز محسوب شود و دلیلی بر مشروعیت انتشار محتوای خارجی زیاد از تلوبیون (به بهانه پخش شدن از تلویزیون) نخواهد بود.
مساله دیگر در کنار ارائه سرویس شبیه بازیگران بخش خصوصی داخلی تلاش برای جمع کردن بخش مهمی از انواع خدمات حوزههای مختلف در قالب یک «منظومه» برای کسب اقتدار و مرجعیت است که در این مورد نیز اتخاذ استراتژیهای نادرست در ارتباط با وظایف و کارکردهای رسانه ملی و خدمت عمومی به میان میآید و ضرورت ورود به چنین حوزههای بیارتباط با کارکردها، پاسخی جز همان تمایل به گسترش بیشتر به ذهن متبادر نمیکند.
چه باید کرد؟ به درستی آیا ارائه خدمات جدید و ورود به حوزههای مختلف راهکار ماجراست؟ قطعاً در نگاه اول جملاتی که در ادامه میآید شعار، کلیشه یا گزارههای همیشگی به نظر میرسند اما نقطه برد و مثبت رسانه ملی یا خدمت عمومی محتوای آن است؛ یعنی محتوای خدمت عمومی و نه هر محتوایی. رسانه خدمت عمومی و ملی دریایی از محتواست. دریایی از محتوا که بخش مهمی از بازیگران بخش خصوصی آرزوی داشتن آن دریا را دارند. رسانه ملی دارای امکانات بیشتر و امکان تامین مالی بیشتر نسبت به بازیگران بخش خصوصی داخلی است. اینکه درست از آن استفاده کند یا به تولید و تامین محتواهای فاقد کیفیت کافی بپردازد، مخاطبان و کاربرانی که با خیال راحت خود و خانواده به تماشای محتوای آن میپردازند نباید بهای آن را بپردازند؛ بهایی که با ارائه محتواهای غیر منطبق با اصول رسانه ملی و خدماتی فارغ از وظیفه آن تامین شود. راهکار در جایی مرتبط با محتوای تولیدی سازمان صداوسیماست نه جایی دیگر.