skip to Main Content
محتوای اختصاصی کاربران ویژهورود به سایت

فراموشی رمز عبور

با شبکه های اجتماعی وارد شوید

عضو نیستید؟ عضو شوید

ثبت نام سایت

با شبکه های اجتماعی وارد شوید

عضو نیستید؟ وارد شوید

فراموشی رمز عبور

وارد شوید یا عضو شوید

جشنواره نوروزی آنر

مساله نظارت در توییتر با حضور ایلان ماسک

۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۱

زمان مطالعه : ۹ دقیقه

در این مطلب می‌خوانید

    رویکرد ایلان ماسک به آزادی بیان یکی از موضوعاتی است که با پذیرش پیشنهاد ایلان ماسک از سوی توییتر مورد بحث بوده، به ویژه اینکه احتمالاً تغییراتی در سیاست‌های نظارتی این پلتفرم اجتماعی ایجاد خواهد شد. بحث در این باره فعلاً به روایت‌های مطلق‌گرایانه محدود شده است. اما سخن‌وحرف واقع‌گرایانه را نباید با «رد و تایید نظارت» آغاز کرد بلکه باید گفت «چه نوع نظارتی توییتر را به فضایی عادلانه‌تر تبدیل می‌کند و بازاری بهتر برای ایده‌ها می‌سازد».

    جیم رات، نویسنده این مطلب ترجمه‌شده از مجله کولت با بیش از ۴۰ سال سابقه در نظارت بر جوامع آنلاین، طراحی نرم‌افزار اجتماعی و کسب‌وکارهای اجتماعی آنلاین، به بررسی این موضوع می‌پردازد. او همچنین از سال ۱۹۸۱ مدام به عنوان کاربر در نسل‌های مختلف پلتفرم‌های اجتماعی حضور داشته است. در ادامه این مطلب که از زبان جیم بیان شده نگاه دقیق‌تری به این موضوع خواهیم انداخت.

    بیایید کارمان را با چند نقد بر خرید ایلان ماسک آغاز کنیم. در مطلبی که واشینگتن پست ۱۷ آوریل ۲۰۲۲ منتشر کرد آمده است:

    الکس استاموس، رئیس سابق امنیت فیس‌بوک که در انتخابات ۲۰۱۶ آمریکا از وجود شایعات روسی در این پلتفرم خبر داد، می‌گوید تعریفی که ماسک از توییتر و آزادی بیان در این مکان عمومی دارد با وضعیت واقعی بسیاری از مردم متفاوت است و نمی‌پذیرد که این موضوع به قدرتمند‌ترین‌ها قدرت بیشتری می‌دهد.

    استاموس می‌گوید در صورت حذف نظارت «هر اظهارنظری به توهینی مثل تهدید به مرگ یا تجاوز ختم می‌شود. این واقعیت اینترنت است. اگر می‌خواهید امکان ارتباط را فراهم کنید به یکسری قوانین پایه نیاز دارید».

    در ادامه همین مقاله آمده است:

    چشم‌انداز ایلان ماسک این است که توییتر را به میدان جمعی و عمومی‌ای تبدیل کند که محدودیت‌های کمتری برای بیان عقیده و نظر در اینترنت دارد.

    اما به گفته مدیران تکنولوژی، کارکنان توییتر و فعالان سیلیکون‌ولی، ایده‌آل اتوپیایی یا بهشت برینی که مدیرعامل تسلا در سر دارد، مدت‌ها پیش از رده خارج شده و چنین دیدگاهی، تحولات جهان واقعی را نادیده می‌گیرد. در حالی که ماسک برای خرید ۴۳ میلیارد دلاری توییتر تلاش می‌کند، منتقدان می‌گویند آنچه او برای آینده پلتفرم در نظر دارد- فضایی عمدتاً بدون نظارت و بدون سانسور- ساده‌لوحانه است  و به چشم‌انداز رشد شرکت ضربه می‌زند و پلتفرم را ناامن می‌کند.

    چنین انتقاداتی به بهانه‌گیری‌های کودکانه شبیه هستند. همان‌طور که ماسک در کنفرانس TED چهاردهم آوریل مشخص کرد، به خوبی از لزوم نظارت در توییتر مطلع است- او به نظر با «قوانین پایه» مخالفتی ندارد و طرفدار یک «فضای بدون نظارت» نیست. با این حال تجربه فعالیت چندانی در جوامع آنلاین ندارد و شاید نتوانسته منظورش از حرکت توییتر به سمت آزادی بیان و در عین حال برقراری نظارت‌های لازم را به خوبی منتقل کند.

    نظارت بر ادب در مقابل نظارت بر محتوا

    برای آشنایی با منظور ماسک ابتدا باید انواع مختلف نظارت را از هم تفکیک کنیم تا به جای بحث و جدل‌های حزبی و گروهی به مشکلات مهم زندگی آنلاین بپردازیم. به همین دلیل تفکیک بین نظارت «بر ادب» (که برخی آن را نظارت بر «رفتار» می‌خوانند) و نظارت «بر محتوا» اهمیت زیادی دارد. نگرانی در مورد حملات فردی، آزار، تهدید، زورگویی و خیلی چیز‌های دیگر در بحث «ادب» جای می‌گیرد. به این دسته به چشم قوانینی نگاه کنید که به جای محتوا، به نحوه ارتباط توجه می‌کنند. از جمله قوانین نظارت بر ادب می‌توان به ممنوعیت فحاشی و توهین نژادی اشاره کرد. سیاستی که فیس‌بوک در زمینه برهنگی در پیش گرفته هم در این دسته جای می‌گیرد.

    نظارت بر ادب

    نظارت بر ادب در واقع بیانگر «آدابی» است که بر ارتباط حضوری ما در دنیای واقعی حاکم است. جوامع آنلاین هم درست شبیه به جوامع واقعی ممکن است قوانین متفاوتی در رابطه با ادب در نظر بگیرند؛ برای مثال شاید شما یک موضوع خصوصی را با دوستی در میان بگذارید اما همین موضوع برای صحبت سر میز شام مناسب نباشد. قوانین نظارت بر ادب در وب‌سایتی که دیزنی برای خانواده‌ها در نظر گرفته هم با وب‌سایتی مثل توییتر که مختص بزرگسالان است تفاوت دارد.

    کاربران در فضای آنلاین با توجه به این موضوعات جوامع مناسب‌شان را انتخاب می‌کنند و قوانین نظارت بر ادب هم بخش مهمی از این جوامع به شمار می‌روند. ناکامی جوامعی که قوانین کمی برای نظارت بر این موضوع دارند نشانگر آن است که اکثریت مردم در صورت ارائه قوانین منصفانه، از آنها استقبال می‌کنند.

    نظارت بر محتوا

    نظارت بر محتوا به معنی نظارت بر پست‌ها و نظرات است. بر اساس این نوع نظارت، پست و کامنت در مورد یکسری موضوعات ممنوع یا محدود است و نحوه استفاده از آن اهمیتی ندارد. بسیاری از پلتفرم‌ها «داکسینگ» (نشر اطلاعات خصوصی یا شناسایی افراد) یا نقض حریم خصوصی را ممنوع می‌دانند. اکثر جوامع تهدید مستقیم به خشونت، تشویق انواع رفتار‌های مجرمانه یا تروریستی و افترا را تحمل نمی‌کنند. بسیاری دیگر حتی محتوایی با مضمون خطرناک مثل نحوه ساخت بمب یا سم را هم ممنوع کرده‌اند.

    این نوع نظارت بر محتوا به ندرت بحث‌برانگیز می‌شود و اختلاف نظرهای فعلی بیشتر بر سر جزئیات این قوانین است. در نتیجه منطقی به نظر می‌رسد که توییتر در دوران مالکیت ماسک هم این نوع نظارت بر محتوا را البته به نگاهی آزادتر حفظ کند.

    نظارت بر دیدگاه

    موضوع بحث‌برانگیز و نگرانی اصلی ماسک به نوعی از نظارت بر محتوا مربوط است که بر اساس «دیدگاه» انجام می‌گیرد. مثالی از این نظارت دیدگاه‌محور، سانسور محتوای کیوانان (QAnon) در سال‌های ۲۰۲۰ و ۲۰۲۱ در توییتر و فیس‌بوک بود؛ نوعی سانسور که از حیطه نظارت بر ادب فراتر می‌رفت. صد‌ها هزار توییت حذف شدند و صدها هزار کاربر توییتر اجازه فعالیت خود را از دست دادند. فیس‌بوک هم صدها گروه مشابه را از دسترس خارج کرد.

    ایدئولوژی کیوانان مبتنی بر ایده‌های نامناسبی است که احتمال واقعی بودن‌شان بسیار ناچیز است. اما همین منطق بر موضوعاتی مثل مسیحیت، طالع‌بینی و مارکسیسم-لنینیسم هم صدق می‌کند با این تفاوت که این دسته به‌ وفور در توییتر و فیس‌بوک یافت می‌شود. مرکز اجتماع یک جامعه آزاد را نباید به ایده‌های مورد تایید خودمان محدود کنیم یا اینکه پایمان را از بحث‌های نظارتی فوق‌الذکر فراتر بگذاریم و نظر شخصی یک نفر در مورد درست و غلط را مبنایی برای محدود کردن حق قرار دهیم.

    مثال دیگری از نظارت بر دیدگاه که شاید شدت کمتری داشت اما به همان اندازه آزار‌دهنده بود، جنبش آرمان‌گرایانه سیاسی به نامه Unity 2020 است. این جنبش با هدف به چالش کشیدن دوقطبی جمهوری‌خواه-دموکرات ایالات متحده شکل گرفت و نقشی متمرکز را برای رئیس‌جمهور و نخست‌وزیر در انتخابات ۲۰۲۰ پیشنهاد می‌کرد. این پروژه آرمان‌گرایانه، از جمله حرکت‌هایی بود که به عقیده من در آینده به موضوع جالبی بدل می‌شد. من با افراد پشت صحنه این جنبش آشنایی داشتم و به نیت خوب آنها ایمان دارم. توییتر در سپتامبر ۲۰۲۰، حساب کاربری Unity 2020 را حذف و فیس‌بوک هم فعالیت بنیان‌گذار آن را ممنوع کرد.

    هر کسی که به لزوم رویش ایده‌های جدید برای رفع مشکلات سیاسی اعتقاد دارد درک می‌کند که نابودی چنین جنبش نوپایی توسط این پلتفرم‌ها آزاردهنده‌ است. در حالی که نظارت بر دیدگاه گاهی به سرکوب ایدئولوژی‌های بدی مثل کیوانان کمک می‌کند، اما خطر حذف تفکر جدیدی که بقای بشریت به آن وابسته است را هم به دنبال دارد.

    مثلاً گروه GameB فیس‌بوک را که من هم‌بنیان‌گذارش هستم در نظر بگیرید. این سازمان حداقل در تصور ما هدف خوبی را در خود دارد که ارتباطی با سیاست حزبی نداشته و اعضای خوش‌رفتاری را در خود جای داده است. فیس‌بوک به دلایلی که هیچ‌وقت مشخص نشد، مدیر هر سه گروه این سازمان را به طور دائم و بدون حق اعتراض از فعالیت در این پلتفرم منع کرد. به نظر نمی‌رسد که چنین اقدامی بر اساس سیاست‌های نظارت بر ادب انجام گرفته باشد و اگر به دلیل حمایت دوستان پرطرفدار و چند تن دیگر در داخل خود فیس‌بوک نبود، شاید هیچ‌وقت حساب کاربری مدیران این گروه‌ها بازیابی نمی‌شد. به نظرتان چند سازمان دیگر که دست‌شان به جایی بند نبود به همین نحو قربانی نظارت بر دیدگاه شده‌اند؟

    من با چندین رهبر دیگر در یک جنبش «تغییر اجتماعی» به نام Liminal Web در ارتباط هستم که همگی از نگاه خودشان برای بهبود بشریت تلاش می‌کنند و حساب کاربری بسیاری از آنها در پلتفرم‌های مختلف تعلیق شده یا حق درآمدزایی از ویدئوهای آنها گرفته شده است. به نظر می‌رسد پلتفرم‌های امروزی نسبت به هر ایده‌ مخالف عرف رایج جبهه دارند و نیت و تفکر پشت آن اهمیتی ندارد.

    در جهانی که عرف موجود در مواجهه با بسیاری از مشکلات مهم اجتماعی به مشکل خورده و حتی آنها را تشدید می‌کند، تصمیم‌گیری پلتفرم‌های عمومی در مورد خوب و بد آنها نمی‌تواند مفید باشد، آن هم به ویژه زمانی که نوعی تبعیض و طرفداری از عرف موجود را شاهد هستیم. این پلتفرم‌ها باید به «بازارهای ایده‌پردازی» تبدیل شوند و تمام فریادهایی را که نیت خوبی پشت خود دارند منتشر کنند. نگهبانان سیلیکون‌ولی نباید، آن هم با طرفداری از یک دیدگاه، در مورد مشروعیت ایده‌ها تصمیم‌گیری کنند.

    به نظر من، منظور ماسک از «بهبود آزادی بیان» در توییتر  همین است. به نظر می‌رسد از نگاه او، دریافت و بیان آزاد از جمله مهم‌ترین برتری‌های یک دموکراسی در مقایسه با کشورهای استبدادی است و حالا این برتری به خطر افتاده است.

    نظارت بر ادب قدرتمند و معقولانه، وجود یک بازار ایده‌پردازی بزرگ را ممکن می‌کند. اما موضوعاتی مثل سرزنش، آزار دسته‌جمعی و دیگر حملات فردی باعث شده تا صحبت در مورد موضوعات بحث‌برانگیز در فضای آنلاین دشوار شود. نظارت نادرست بر ادب به پرخاشگران قدرت می‌دهد و در نتیجه افراد معقول رانده می‌شوند.

    اگر قوانین نظارت بر ادب به شکلی واضح و منصفانه اعمال شوند، کاربران احساس راحتی می‌کنند و به اکتشاف طیف وسیعی از ایده‌ها می‌پردازند. نظارت بر ادب بهترین راه مقابله با قدرت گرفتن پرخاشگران است و آنها باید در مقابل موضوعاتی که از نگاه‌شان نامناسب و نادرست است، ایده‌هایی جایگزین و بهتری ارائه کنند.

    پی‌نوشت: ترجمه حاضر، ترجمه بخش اول گزارش است.

    منبع: Quillette

     

    https://pvst.ir/caw

    0 نظر

    ارسال دیدگاه

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    *

    برای بوکمارک این نوشته
    Back To Top
    جستجو