۱۰ آذر ۱۴۰۳
گفتوگو با حسن بنیانیان رئیس کمیسیون فرهنگی و پیوستنگاری شورای عالی انقلاب فرهنگی
همراه اول هم باید پیوست فرهنگی بنویسد
ساختمان جدید دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی در خیابان طالقانی هنوز کامل نشده است، ساختمانی بلند و تقریبا خلوت. هنوز از هیاهوی ساختمان قدیمی این دبیرخانه در خیابان فلسطین خبری نیست، بیشتر اتاقها تزئینات چندانی ندارند و رنگ سفید اتاقها خلوت بودن آن را بیشتر به رخ میکشد. اتاق رئیس کمیسیون فرهنگی و پیوستنگاری نیز از این قاعده مستثنی نیست، اتاقی به نسبت بزرگ با میز و صندلی در میان آن، هنوز تصویری به دیوار آویخته نشده است و کتابخانهای که جزو جداییناپذیر اتاقهای دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی است برای آن در نظر گرفته نشده است. حسن بنیانیان با لبخندی از من استقبال میکند، به محض اینکه صحبتش را آغاز میکند لهجه اصفهانیاش لبخندی روی لبانم میآورد، او در میانه صحبتش لهجه را یک ارزش فرهنگی قلمداد میکند و میگوید اگر به افراد آموزشهای لازم در مورد این ارزش فرهنگی داده شود هیچگاه لهجهشان را از بین نمیبرند. با توجه به سمتش در دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی با وی در مورد چیستی و چرایی پیوستنگاری فرهنگی صحبت کردیم و در پایان گفتوگو او کتابی با عنوان چیستی ضرورت آثار پیوست فرهنگی به قلم خودش به من هدیه داد، که اگر من پیشتر آن را خوانده بودم احتمالا سوالهایم رنگ و سویی متفاوت به خود میگرفت. در زیر گفتوگوی ما را با رئیس کمیسیون فرهنگی و پیوستنگاری دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی میخوانید:
هرچند تدوین پیوست فرهنگی در برنامه پنجم توسعه پیشبینی شده بود اما پس از مقاومتهایی که در مقابل ارائه سرویس مکالمه تصویری رایتل صورت گرفت شکل اجراییتری به خود گرفته، بهگونهای که ارائه این سرویس به بعد از تدوین پیوست فرهنگی موکول شد، حال سوال اینجاست پیوست فرهنگی چه تغییراتی را در اجرای پروژه ایجاد میکند؟ تدوین پیوست فرهنگی مبتنی بر یکسری پیشفرضهاست، من این پیشفرضها را به طور خلاصه مرور میکنم. اولین پیشفرض این است که تحولات پروژهها و طرحهایی که در حوزههای مختلف اقتصادی، سیاسی، قضائی، انتظامی، فناوری اطلاعات و... صورت میگیرد بر فرهنگ جامعه ما تاثیرگذار است. دومین پیشفرض این است که ما اصرار داریم الگوهای رفتاری ارزشها و اعتقادات جامعه خود را در فرآیند جهانی شدن حفظ کنیم. طبق سومین پیشفرض مدعی هستیم برای الگوهای رفتاری و ارزشها و اعتقادات خود یک الگوی مطلوب داریم و باید بتوانیم در تحولات حاکم بر جامعه با کمک ابزارهایی مثل پیوست فرهنگی آن الگوهای رفتاری و ارزشهای مورد نظر را حفظ کنیم. این پیشفرضها پشتوانه پیوست فرهنگی است. همینها هم چیستی پیوست فرهنگی را رقم میزنند، ما میخواهیم از ابزار پیوست فرهنگی برای طرحهای اجرایی مختلف یا فعالیتهای سازمانیافته جدیدی که صورت میگیرد، بهره بریم. به محض اینکه اسم پیوست فرهنگی برده میشود ذهن سریع به سمت پروژههای صنعتی یا طرحهای عمرانی میرود اما تلقی ما از پیوست فرهنگی فقط آنها نیست. اگر طرح یارانهها را اجرا میکنیم یا اصل 44 و یا طرح زندانزدایی از جرائم را پیگیری میکنیم تمامی اینها نیازمند پیوست فرهنگی هستند؛ همینطور هر نوع قانون جدیدی که در مجلس وضع میکنند قوانین مادر یا هر قانون دیگری. به طور مثال منع استفاده از ماهواره از جمله طرحهایی است که پیوست فرهنگی میخواهد. یا فرض کنید وقتی قرار است برای اولین بار موبایل وارد فضای ارتباطی جامعه شود یا موبایلهای تصویری وارد جامعه ما شود،...