15 سال پیش، بیل کلینتون رئیسجمهور وقت آمریکا اعلام کرد تلاش چین برای کنترل اینترنت به مثابه آب در هاون کوبیدن است. در آن زمان به نظر میرسید کلینتون توضیح واضحات داده باشد. ماهیت اینترنت به گونهای بود که گستردگی فراوانی یافت و نظر به کانالهای بیشمار ارتباطیاش امکان مسدود کردن آن را به حداقل میرساند. اما در مقابل ظرفیتهای آن توانسته بود حتی در مکانهای بسته نیز درهای جهان را به روی کاربرانش باز کند. از این رو اینترنت هم که همانند فناوریهای ارتباطی قبل از خود که به تغییر بعضی نظامهای اقتدارگرا کمک کرده بود (برای مثال نقش فناوری تلگراف در پیروزی انقلاب بلشویکی روسیه در سال 1917 و فناوری کوتاهبرد رادیویی در فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی 1991)، میتوانست دولت چین را تضعیف کند. امکان دسترسی گسترده به اینترنت و تسهیل ارتباط افراد همفکر با یکدیگر در سطح جهانی، نیرویی نامتقارن به کاربران اعطا کرد که پیامد آن تضعیف نیروی دولتها و جهتگیری به سمت دموکراسی بود. این انتظارات در طول زمان برآورده نشدهاند چراکه نهتنها حکومت چین از اینترنت جان سالم به در برد، بلکه توانست توسط این فناوری به اهداف ویژهاش برسد؛ کنترل بیشتری روی جامعه اعمال کند و الگویی برای دیگر رژیمهای اقتدارگرا باشد. حزب دولتی چین ارتشی متشکل از پلیس سایبری، مهندسان سختافزار، توسعهدهندگان نرمافزار، تیمهای نظارتی و مبلغان آنلاین ساخت تا از این طریق بتواند کاربران را هدایت و بر محتوای اینترنت نظارت کرده و فیلتر و سانسور اعمال کند. به شرکتهای خصوصی چینی که اکثر آنها از روی همتایان غربیشان الگوبرداری شده بودند، تا جایی اجازه فعالیت داده میشد که از مسیر ویژه حزب دولتی منحرف نشوند. اگر قرار بود این گزارش در رابطه با اینترنت یک کشور غربی باشد، شاید چیز زیادی درباره نقش دولت در آن نمییافتید؛ در عوض ممکن بود در رابطه با نقش شرکتها در اینترنت و اینکه...
شما وارد سایت نشدهاید. برای خواندن ادامه مطلب و ۵ مطلب دیگر از ماهنامه پیوست به صورت رایگان باید عضو سایت شوید.