پای صحبت مایک کاپون، مدیر ارشد فناوری اطلاعات و معاون بخش محصولات شرکتADP
مدیریت موازی
۱۴ مهر ۱۳۹۴
زمان مطالعه : ۵ دقیقه
شماره ۶
تاریخ بهروزرسانی: ۸ آبان ۱۳۹۸
مایک کاپون از شرکت ایدیپی (ADP) (Automatic Data Processing) از مدیرانی است که مدتزمان زیادی در عرصه فناوری اطلاعات کار کرده و در امور تجاری هم دستی دارد. او لیسانس علوم کامپیوتر و همچنین فوق لیسانس MBA دارد و برای مدتی به عنوان معاون ارشد و مدیر بخش آیتی شرکت ایدیپی کار کرده است؛ سپس در همین شرکت به عنوان مدیر منابع انسانی و برونسپاری تجاری انتخاب شد و در سال ۲۰۰۸ برای اولین بار مدیریت جهانی فناوری اطلاعات را در ایدیپی به او واگذار کردند. هنگامی که این نقش را برای او برگزیدند کارش را چون یک مدیر اجرایی در عرصه تجاری دنبال و آیتی را به واحدهای دیگر سازمانی نزدیکتر کرد. زمانی که شرایط اقتصادی به بدترین دوران خود رسید، یک سیستم نوآورانه را توسعه داد؛ در فرآیندهای فروش با مدیران این بخش همکاری و با مشتریان ارتباط برقرار میکرد و دیگران را هم به این کار توصیه میکرد. با انجام این کار، ارزش آیتی برای شرکت بیشتر جلوه کرد. از همین رو در سال ۲۰۱۲ «معاون توسعه تجاری محصول» را با اتخاذ نقشی تجارتمحور، به عنوان شغلیاش اضافه کرد. او نمونهای از یک مدیر آیتی است که ارزش کلیدی عرصه آیتی در پذیرش نقشهای تجاری را به خوبی توجیه کرده است. همانطور که کاپون در گفتوگویی که با او داشتم اشاره کرده، امروزه تقریبا تمامی محصولات شرکت ایدیپی دارای مولفههای آیتی هستند و اگر مدیری اجرایی شرایط را برای پیوست هر دو جهان (تجارت و آیتی) فراهم کند با بهرهوری قابل توجهی مواجه میشود.
مایک، شما مسیر جالبی را از مدیر کلی شرکت برونسپاری نیروی انسانی گلوبال ویو (Global View)، تا تبدیل شدن به اولین مدیر ارشد آیتی شرکت ایدیپی طی کردهاید. اگر به جای این مسیر در عرصه آیتی فعال بودید، برای ترفیع شغلی چه مسیری را برمیگزیدید؟ صادقانه بگویم؛ من اصلا نمیتوانم ترفیع شغلی به مدیر ارشد آیتی را بدون داشتن تجربههای عملی تصور کنم. نقش آیتی همیشه این بوده که همان موفقیتهای تجاری پیشین را با بهترین شکل تجربه برای کاربر بازسازی کند. اما آیتی را به عنوان یک کار ویژه پرسنل همیشه نمیتوان به شکلی که یک مشتری میسنجد، ارزیابی کرد؛ به ویژه زمانی که بحث راهحلهای رضایت مشتری و پذیرش بازار مطرح است. من از کسب و کاری آمدم که در آن بسیاری از مشتریانم در لیست 50 شرکت برتر فورچون بودند و در آن میان بهترین سازمانهای فناوری هم حضور داشتند؛ بنابراین میدانستم که کلید موفقیت نزدیک شدن به مشتری و فراتر رفتن از انتظار آنهاست. پیشبرد این فرهنگ ارتباط با مشتری در سازمان اولویت اول من بود. همچنین پیش از این در واحد عملیاتی شرکت نقش داشتم و در میان مدیران تجاری اعتباری کسب کرده بودم. با زبان آنها سخن میگفتم و خیلی جاها پا به پایشان فعالیت میکردم. این موضوع در توسعه برنامههای استراتژیک ما بسیار موثر واقع شد. با توجه به اینکه این سمت برای اولین بار در شرکت تعریف شد، چگونه توانستید خودتان را برای رسیدن به مقام مدیر ارشد فناوری آماده کنید؟ شرایط برای من خیلی منحصر به فرد بود؛ در میان چیزهایی که خودم را برای آنها آماده میکردم، احتمالا باارزشترین مورد استخدام یک مربی دوران گذار به توصیه مدیر ارشد منابع انسانی بود. او روانشناسی بالینی بود که تخصص ویژهای هم در مراحل گذار در امور تجاری داشت. همانطور که شما هم گفتید نقش جدیدی به من دادند و در نتیجه...
شما وارد سایت نشدهاید. برای خواندن ادامه مطلب و ۵ مطلب دیگر از ماهنامه پیوست به صورت رایگان باید عضو سایت شوید.
وارد شویدعضو نیستید؟ عضو شوید