فراجا برای توسعه پروژه “پلیس هوشمند” با شرکتهای دانشبنیان همکاری میکند
حدود ۶۰ محصول از شرکتهای دانش بنیانی و نوپا به قرارداد نهایی با نیروی انتظامی…
۱۵ مهر ۱۴۰۳
۱۰ بهمن ۱۴۰۰
زمان مطالعه : ۶ دقیقه
در این مطلب میخوانید
تازهترین گزارشهای سازمان جهانی مالکیت معنوی نشان میدهد کشورهای توسعهیافته سالانه نزدیک به هفت درصد از درآمد ناخالص داخلی خود را از صنایع مربوط به کپیرایت به دست میآورند، این در حالی است که ما هنوز از خودمان می پرسیم: «اصولاً حق کپیرایت چیست و چرا مهم است؟»
کپیرایت یعنی تضمین نوآوری و خلاقیت برای کسانی که سرمایه فیلمهای خود را از نهادهای عمومی نمیگیرند! یعنی به تولیدکنندگان بخش خصوصی بگوییم برای ایجاد آثار خلاقانه زمان بگذارید و تلاش کنید، ما هم با در نظر گرفتن حقوق انحصاری، بازگشت سرمایه اولیهای که برای تولید خرج کردهاید، سودتان را تضمین میکنیم. احترام به کپیرایت یعنی فهمیدن ارزش نوآوری در جامعه! و اتفاقاً در هنر که مظهر آفرینش و خلق معانی نوآورانه است، کپیرایت بیشتر معنا پیدا میکند.
اگر هنوز از خودتان میپرسید چرا یک نویسنده یا کارگردان باید تا سالها از نشر اثرش درآمد کسب کند، به این سوال جواب دهید و از خودتان بپرسید کدام یک را ترجیح میدهید! ارزش یک خانه بیشتر است یا ارزش ایدهای که بتواند بر زندگی هزاران انسان اثر بگذارد؟ صاحب یک خانه میتواند سالها آن را اجاره دهد و از محل آن درآمد کسب کند اما کسی که با نبوغ خود به راحتتر یا بهتر شدن زندگی دیگران کمک میکند، بدون حقوق مالکیت فکری که کپیرایت بخشی از آن است، هیچ بهرهای از کار و تلاش خود نمیبرد. مالکیت فکری نه تنها به تولیدکنندگان آثار فکری انگیزه ایدهپردازی میدهد و میتواند موجب ایجاد اشتغال و درآمدزایی بخش خصوصی شود، نقش مهمی در رشد و توسعه کشورها نیز ایفا میکند. به عنوان مثال پخش سریال بازی مرکب، باعث تزریق ۱.۹ میلیارد دلار به اقتصاد کشور کره شد و هزاران شغل تماموقت ایجاد کرد و این نتیجهی رشد صنعت سرگرمی در کره است. اما چرا کره بر رشد صنایع مرتبط با کپیرایت تمرکز کرده است؟ چون محصولات فرهنگی و هنری، میتوانند سادهترین نوع درآمد صادراتی را ایجاد کنند، صادراتی که بدون دردسر حملونقل یا وجود قوانین خاص صادراتی اتفاق میافتد. محصولاتی که به راحتی میتوانند در کشورهای مختلف دنیا منتشر شوند و علاوه بر آن، موجب تبلیغ ارزشها و فرهنگ بومی کشور تولیدکننده نیز بشوند.
البته نباید این نکته را از یاد برد که دستیابی به این دستاوردها منوط به حضور در بازار جهانی کپیرایت است. با در نظر گرفتن همین نکات به سادگی میتوان به علت وضع قوانین مالکیت فکری در کشورهای مختلف پی برد. در ایران نیز قانون حمایت از حقوق مؤلفان، مصنفان و هنرمندان یکی از مهمترین قوانین مربوط به کپیرایت است که با وجود خلأها و نقدهای واردشده به این قانون، همچنان نقش موثری در حمایت از پدیدآورندگان آثار ایفا میکند. با این حال آیا وجود قوانین داخلی برای اجرای مالکیت فکری کفایت میکند؟
هرچند ایران به بسیاری از معاهدات بینالمللی مربوط به مالکیت فکری ملحق شده است- معاهداتی از جمله کنوانسیون پاریس برای حمایت از مالکیت صنعتی و موافقتنامه مادرید برای حمایت از علائم تجاری- با این حال هیچ یک از کنوانسیونهای مربوط به حقوق مالکیت ادبی و هنری مورد پذیرش ایران قرار نگرفته است.
واضح است که در عصر دیجیتالی، ارتباطات و تعاملات به کلی دگرگون شدهاند. اگر تا چند دهه گذشته میتوانستیم از پخش و انتشار خارج از کشور چشمپوشی کنیم و به حفظ بازار داخلی بسنده کنیم، امروزه پخش یک سریال ایرانی از صفحه شخصی فردی در اینستاگرام، یا در کانالهای تلگرامی، به سرعت کاربران ایرانی را جذب میکند و بازار داخلی را تحت تاثیر قرار میدهد. این بدان معناست که فرقی نمیکند بستر پخش و نمایش ایرانی باشد یا غیرایرانی، در هر حال مخاطبان ایرانی به سادگی میتوانند به محتوای غیرقانونی دسترسی پیدا کنند و در چنین شرایطی وجود قانون داخلی نیز بیمعنا میشود.
اگرچه عملکرد پلتفرمهای داخلی نیز در خصوص صیانت از کپیرایت با نقدهای جدی روبهروست، اما در مورد پلتفرمهای داخلی تولیدکنندگان میتوانند به این موضوع دلخوش باشند که با گزارش دادن به نهادهای عمومی مثل ساترا و وزارت ارشاد میتوانند از ادامهی نقض قانون جلوگیری کنند، یا در نهایت در دادگاه طرح دعوا کنند، چنین امکانی بههیچوجه در پلتفرمهای خارجی وجود ندارد. البته امروزه بعضی از تولیدکنندگان داخلی به کمک شرکتهایی که روشهای دور زدن قوانین خارجی را پیدا کردهاند میتوانند از برخی موارد انتشار غیرقانونی جلوگیری کنند. اما واقعیت این است که ما به جای حمایت از تولیدکنندگان بخش خصوصی، آنها را مجبور میکنیم هزینه نپیوستن به معاهدات بینالمللی را از جیب خودشان پرداخت کنند، ضمناً این راهحلها در دسترس همگان نیست و فضای غیرشفاف قراردادهای اینچنینی موجب ضرر و زیان مضاعف تولیدکنندگان میشود.
همانطور که با نپیوستن به معاهدات بینالمللی، حقوق آثار ایرانی که خارج از کشور منتشر میشوند محترم شمرده نمیشود، در ایران نیز الزام قانونی نسبت به خرید کپیرایت آثار خارجی وجود ندارد. بر اساس ماده ۲۲ قانون حمایت از حقوق مؤلفان، مصنفان و هنرمندان، «حقوق مادی پدیدآورنده موقعی از حمایت این قانون برخوردار خواهد بود که اثر برای نخستینبار در ایران چاپ یا پخش یا نشر یا اجرا شده باشد و قبلاً در هیچ کشوری چاپ یا نشر یا پخش یا اجرا نشده باشد.». روشن است که هرگونه تغییر و تفسیری نسبت به مفاد این قانون تنها از طریق مصوبه مجلس امکانپذیر است نه نهادهای عمومی دیگر. پیوستن ایران به کنوانسیون تاسیس سازمان جهانی مالکیت معنوی نیز هیچگونه حق و تکلیفی نسبت به رعایت کپیرایت آثار خارجی در ایران ایجاد نکرده و به بهانه این کنوانسیون- که مفاد آن کاملاً مربوط به نحوه تشکیل و اداره سازمان جهانی مالکیت معنوی است- نمیتوان کسی را مجبور به خرید کپیرایت آثار خارجی کرد.
در این شرایط، تنها پس از الحاق ایران به معاهدات مربوط به حقوق مالکیت ادبی و هنری، یا تصویب قانون مرتبط، ناشران داخلی باید کپیرایت آثار خارجی را خریداری کنند نه قبل از آن. هنگامی که ایران به معاهدات مذکور بپیوندد نیز قاعدتاً مفاد این معاهدات، عطف به ما سبق نشده و ناشران آثار خارجی مسئولیتی در قبال پرداخت خسارت انتشارِ قبل از انعقاد معاهده ندارند. در حقیقت انتشار آثار خارجی بدون خرید کپیرایت آنها تا پیش از انعقاد معاهدات بینالمللی، نزد محاکم بینالمللی نیز غیرقانونی تلقی نمیشود که لازم باشد برای آن خسارت پرداخت شود.
در نهایت باید گفت پیوستن به معاهدات بینالمللی، نه تنها به انتشار آثار خارجی در داخل کشور سروسامان میدهد و پیگیری حقوق مربوط به دوبله و زیرنویس را راحتتر میکند، بلکه چالشهای واقعی پدیدآورندگان برای جلوگیری از نقض حقوقشان در پلتفرمها و شبکههای ماهوارهای را نیز برطرف میکند.