skip to Main Content
محتوای اختصاصی کاربران ویژهورود به سایت

فراموشی رمز عبور

با شبکه های اجتماعی وارد شوید

عضو نیستید؟ عضو شوید

ثبت نام سایت

با شبکه های اجتماعی وارد شوید

عضو نیستید؟ وارد شوید

فراموشی رمز عبور

وارد شوید یا عضو شوید

جشنواره نوروزی آنر

متاورس و تبعیض: برخی برابرترند

مینا پاکدل تحریریه

۲۹ دی ۱۴۰۰

زمان مطالعه : ۳ دقیقه

دیدگاه‌های آرمانی در روزهای اولیه ظهور اینترنت، زندگی آنلاین را کاملا متفاوت از زندگی در دنیای فیزیکی می‌دانستند؛ دنیایی که در آن مشکلات جهان واقعی در برابرمان قد علم نمی‌کنند و می‌تواند برابرتر باشد. متاورس نیز با وعده‌های متعدد احتمالا مثل نسخه‌های پیشینی اینترنت و  شبکه‌های اجتماعی تاثیرات گسترده‌ای بر نحوه معاشرت، سفر، آموزش، کار و بازی بگذارد و متحولشان کند. اما آیا این تجربه برای همه‌کس یکسان خواهد بود؟

تاریخ می‌گوید: خیر!

هویت ارزان

چشم‌انداز آرمانی اولیه اینترنت و زندگی آنلاین همیشه خیلی متفاوت با زندگی در دنیای فیزیکی بوده است. بسیاری اینترنت را راهی برای گریز ار هویتشان می‌دانند، از نژاد و جنسیت گرفته تا طبقه. برخی اما سعی دارند با هویت خود در این فضا حضور یابند، هویتی که امروز در متاورس ارزان به فروش می‌رود: نژاد، جنسیت و رنگ پوست تفاوت قیمت‌ آواتارهای دیجیتالی را در بازی CryptoPunks رقم می‌زنند. کسانی که در این فضای متاورسی حضور دارند، می‌گویند آواتارها تنوع زیادی ندارند و آواتارهای سفیدپوست با جنسیت مرد غالبند.

در مقابل سرمایه‌گذاران این بازی مبتنی بر اتریوم، اختلاف هزینه را از روی نژادپرستی یا تعصب و پیش‌فرض نمی‌دانند و می‌گویند مردم برای آواتارهایی پول می‌دهند که شبیه خودشان باشند. مساله اما  هویتی است که در دنیای مجازی نقش بازی می‌کند و هویت‌هایی است که در این دنیا نادیده گرفته می‌شوند یا به قیمت‌های ارزان‌تر به فروش می‌رسند، دنیایی که در آن همین پیکسل‌ها هستند که  ارزش سرمایه اجتماعی را تعیین می‌کنند. برخی آواتارهای NFT، با مواردی مثل اکسسوری، مدل مو و لباس و همچنین امکان مشخص کردن رنگ پوست از گران‌ترین‌ها هستند: به عبارت دیگر، همه پانک‌ها (Punk) برابر نیستند و در شرایط برابر ساخته نشده‌اند.

بریا آدیمو (Breigha Adeyemo) استاد ارتباطات و محقق حوزه‌های نژاد، فناوری و دموکراسی می‌گوید مشکلات متاورس از همین آغاز کار آشکارا به چشم می‌آید. آواتارها که شخصیت‌هایی گرافیکی‌اند که مردم می‌سازند یا می‌خرند تا بازنمایی‌ از خودشان در دیتای مجازی باشند، قیمت‌هایی متفاوت دارند و این تفاوت قیمت‌ها بر اساس نژادشان است.

آرمانی در برابر واقعی

بسیاری از فناوری‌ها هویت و بدن مرد سفیدپوست را پیش‌فرض قرار می‌دهند. جوی بولاموینی (Joy Buolamwini) از متخصصان MIT در تحقیقی نشان داده است که چطور نرم‌افزار تشخیص چهره در مورد زن‌ها عملکرد ضعیف‌تری نسبت به مردها دارد و در رابطه با زن‌های سیاه‌پوست میزان خطا و ضعف بیشتر هم می‌شود.

الگوریتم‌های هوش مصنوعی که به طور خودکار درباره محتوا تصمیم می‌گیرند یا عکسی را تفسیر و تحلیل می‌کنند، مشکلاتی جدی مثل تبعیض‌های جسنیتی و نژادی دارند و در نتیجه هویت‌های حاشیه‌ای (Marginalized Identities) اجتماع را بیشتر به حاشیه می‌رانند؛ مثلا سیستم تشخیص چهره پلیس با تکیه به همین فناوری، متهم را اشتباه تشخیص می‌دهد.  همین اتفاق در متاورس و ماجرای آواتارها نیز افتاده است: بنیان ماجرا یکی است، هرچند نمودهای متفاوتی دارد. متاورس جهان جدیدی است که درنهایت به‌نوعی بازنمود عرف و سنت‌های دنیای فیزیکی و واقعی‌مان نیز هست، با این تفاوت که همه‌چیز آشکارتر به چشم می‌آید و مقررات و قوانین مخصوص آن نیز هنوز شکل نگرفته تا جلوی برخی از اشکال تبعیض را گرفت که امروز در دنیای واقعی‌مان بعد از سال‌ها مبارزه و تصویب و تکذیب‌ها غیرقانونی یا غیرانسانی به شمار می‌آیند.

https://pvst.ir/bpd
مینا پاکدلتحریریه

    کارشناسی ادبیات انگلیسی را که گرفتم دیگر مطمئن بودم کلمه‌ها را اگر در گفتار شفاهی کم می‌آورم، در نوشتار توی مشتم هستند و از لای انگشت‌هایم لیز نمی‌خورند. در آن سال‌ها ترجمه می‌کردم و ویرایش. در گیرودار پایان‌نامه ارشد فلسفه بودم که برای یکی از ویژه‌نامه‌های پیوست چند گزارش ترجمه کردم و قرار شد پاره‌وقت کار کنم. آن‌موقع‌ها دفتر پیوست خانه دوطبقه قدیمی‌ای بود که حیاطش درخت داشت، ایوانش بزرگ بود و آسمان معلوم. جای‌گیر شدم طبقه هم‌کف در اتاق میثم. در واقع او و مهرک بودند که به من چم‌وخم روزنامه‌نگاری را یاد دادند؛ اینکه چطور باید یادداشت و گزارش نوشت یا کنداکتور بست؛ چطور نباید ترسید و از قالب سفت‌وسخت آکادمیک بیرون آمد. حالا تقریبا ده سالی از آن روز اول می‌گذرد. در این سال‌ها با چند ماهنامه و فصل‌نامه دیگر و نشرهای مختلف همکاری کرده‌ام و همچنان و همیشه در پیوست مشغول بوده‌ام. اینجا محل کار من نیست؛ خانه من است و آدم‌هایش کسانی‌اند که تو را همان شکلی که هستی، می‌پذیرند، با همه ضعف‌ها و قوت‌ها، با همه روشنایی‌ها و تاریکی‌ها.

    تمام مقالات

    0 نظر

    ارسال دیدگاه

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    *

    برای بوکمارک این نوشته
    Back To Top
    جستجو