سرطان چیزی نیست جز رشد سلولهای اضافی در بدن، با نظمی درست در جهت عکس ارگانیسم موجود زنده، که نظم سیستماتیک آن را مختل میکند. یکی از بارزترین وجوه دولت مدرن گسترش بوروکراسی در ابعاد ملی است، بوروکراسی تمامی اجزای اجتماع را در نظمی سیستماتیک مرتبط میکند و میزان توسعهیافتگی با رشد و گسترش بوروکراسی در ارتباط مستقیم است. همانطور که سلولهای سرطانی برای رشد شیره جان موجود زنده را میمکند، فساد مالی نیز بدون بوروکراسی و تغذیه از آن از رشد امتناع میکند. آنچه مبارزه با فساد را برای دولتها دشوار میکند همین است؛ اینکه فساد در صور گوناگونی نظیر رشوه، پولشویی، تقلب، اختلاس، تبانی و کسب امتیازات خاص، با بهرهگیری از نظام بوروکراسی، به صورت سیستمی رخ مینماید. از روزی که بانک سپه به عنوان نخستین بانک ایرانی کار خود را آغاز کرد تا به امروز فساد مالی همواره بخشی از نظام بانکی کشور بوده و به موازات رشد و توسعه آن، فساد نیز به صورت پیوسته هر بار در ابعاد بزرگتر خود را نمایان میسازد. «شفاف نبودن مراودات مالی و تبادلات بانکی»، «نظارت بانکی و چالشهای آن»، «چالشهای پیش روی بازار غیرمتشکل پولی» و «ناکارآمدی سیستمهای اطلاعاتی بین دستگاهها» چهار حوزهای است که فساد سیستمی مالی-اداری به بهترین وجه از آن استفاده و با هر بار برخورد و کشف موارد فساد، دوباره خود را بازسازی میکند. تنها اراده مقابله با فساد کافی نیست. صرف هزینه و نیاز به ساز و کاری سازمانی که بتواند بانک مرکزی را از نظر عملیات، ساختار مالی و رعایت قوانین و مقررات کنترل و به موقع مقامات ارشد را از بحرانها مطلع کند، و رفع شکاف و فاصله میان واقعیت روزمره در حال تحول و روشهای اجرایی ناظر بر ممیزی، حسابرسی و کنترل بر روندهای کاری سنتی و ایجاد تحول و نوسازی نظام بانکی از ارکان هرگونه هر راهبرد مقابله با فساد...