الکترونیکی شدن فرایندها پیشزمینه هوشمندی است
با صدای: نسیم سلطان بیگیزمانی که خبرنگار حوزه شهری بودم، شورای شهر و صحن علنی آن بخش جدانشدنی تمام هفته ها بود. 20 دقیقه زود رســیده بودم و تمام این مدت در پیاده رو مقابل ســاختمان شــورا طــول و عرض خاطرات آن روزهایم را میپیمودم. بالاخره همکارم از راه رسید و برای گفتوگویی که هماهنگیاش بیش از یک ماه از من وقت گرفته بود خودمان را به طبقه پنجم شــورای شــهر رساندیم. اتاقی که تابلوی روی در آن از یک ســال و نیم پیش به نام بهاره آروین، رئیس کمیته شــفافیت شــورا، درآمده اســت.
پیش از آنکه گفت وگو شــروع شــود گفت قرار است شهردار برای بازدید بیاید و اگر چنین شــود، مجبور به ترک مصاحبه خواهد بود. اما خبر خوب برای ما اینکه شهردار نیامد و بهاره آروین به جای انتظار یک ماهه و دو بار عقب افتادن زمــان مصاحبــه، نه نیم ســاعت که یک ســاعت و نیم با ما به گفت وگو نشســت. شــفافیت تقریبــا همه آن چیــزی بــود که به آن فکر می کــرد. او در اتاقی غرق نور، کــه در ورودی آن از بیرون باز نمی شــد، نگران این بود که آیا پس از او کســی هســت که ماراتن شفافیتی را که در شهرداری تهران به راه انداخته ادامه دهد. میتوانید آنچه را که ما در این یک ساعت و نیم گفتیم و شنیدیم در ادامه بشنوید.
تیتراژ آغاز میشود؛ خواننده فریاد میزند: « When you walk through the garden, You gotta watch your back» و در تمامی 60 قسمت سریال آن را تکرار میکند: «اگر در بهشت راه میروی، بهتر است حواست به پشت سرت باشد.» روی سخنش ظاهراً با آدمهایی است که در شهر بالتیمور آمریکا زندگی میکنند، اما وقتی سریال تمام میشود انگار همه آدمها در همه شهرهای دنیا میتوانند مخاطبش باشند؛ همه شهردارها، اعضای شورای شهر، پلیسها و مردم عادی.
سریال The Wire با ریتمی نه کند و نه تند نزدیکترین حالت را به زندگی واقعی شهری امروز دارد. همان ریتمی که هر روز در کلانشهری مانند تهران میبینیم. همان روندی که تمامی ابر پروژههای پایتخت دارند. نه پیش میروند و نه از رفتن میمانند. چیزی شبیه پروژه هوشمندسازی شهر تهران. سریالی پر از ایدههای درخشان، لحظات افتخارآمیز و شکستهای ناباورانه و البته با پایانی نامعلوم.
گزارشی در این باره از نسیم سلطانبیگی را در بشنوید.