سه اشتباه رایج در رابطه با فروتنی در محل کار
هیچ کسی همهچیزدان نیست
۷ اسفند ۱۳۹۹
زمان مطالعه : ۸ دقیقه
شماره ۸۸
تاریخ بهروزرسانی: ۹ اسفند ۱۳۹۹
دانشجو که بودم از اینکه ادارات در فعالیتهای فرهنگیمان گاهی کیفیت را قربانی نام میکردند کلافه میشدم. ما درگیر و دغدغهمند برای اجرای پروژههایی بودیم که قرار بود زندگی افرادی را تغییر دهند، اما بعضی از مسئولان دانشگاه و ادارات همکارمان درگیر این بودند که لوگویشان کجا بخورد و چقدر بزرگتر از بقیه باشد؛ مثلاً به خاطر دارم برای کسی یادمان رفت زود دعوتنامه ارسال کنیم و ترجیح دادند کلاً از لیست حامیان خارج شوند. این دعوا اما فقط بین ادارات نبود. درون هر کدام از این سازمانها هم دعوای مشابهی برپا بود. مثلاً اگر در جمع مسئولان از کار یک نفر تعریف میکردی، به کسی که قبلاً آن مسئولیت را بر عهده داشت بر میخورد و دعوا میشد. من تنها نبودم که از این دغدغه نام خسته شده بودم. حتی والاستریت ژورنال هم که آن سر دنیاست مقالهای منتشر کرده بود در مدح فروتنی. یا پژوهشگرانی در گوشهای دیگر از جهان چیزی به نام اچ فاکتور معرفی کرده بودند که برای ارزیابی مدیران استفاده میشود و ترکیبی از صداقت و فروتنی است. معروف است که فروتنی باعث میشود کار تیمی بهبود یابد، یادگیری را افزایش میدهد و بهرهوری را بالا میبرد. اینها همه قشنگ است، اما وقتی وارد بازار کار میشویم زمزمهای همیشگی بهمان یادآوری میکند که دنیا، دنیای آدمهای شلوغکار است. هر کس بلندتر داد بزند فرصتهای بیشتری در اختیارش قرار میگیرد. تقریباً هیچکس از صفت فروتن به عنوان اولین انتخاب خود برای توصیف مدیران بزرگترین کسبوکارها یا ادارات استفاده نمیکند. پژوهشها نشان میدهد یکی از ویژگیهای غالب کارآفرینان خودشیفتگیشان است که فکر میکنند شکستناپذیرند، از گلوله خوردن نمیترسند و دست به ریسکهای بزرگ و ابداعات جدید میزنند. اینک دیگر فروتنی که قرار بود شاهکلید تمام مشکلات باشد دری را باز نمیکند و ما را با سوالاتی از این شکاف بین منطق و واقعیت، و اشتباهاتمان در برابر...
شما وارد سایت نشدهاید. برای خواندن ادامه مطلب و ۵ مطلب دیگر از ماهنامه پیوست به صورت رایگان باید عضو سایت شوید.
وارد شویدعضو نیستید؟ عضو شوید