skip to Main Content
محتوای اختصاصی کاربران ویژهورود به سایت

فراموشی رمز عبور

با شبکه های اجتماعی وارد شوید

عضو نیستید؟ عضو شوید

ثبت نام سایت

با شبکه های اجتماعی وارد شوید

عضو نیستید؟ وارد شوید

فراموشی رمز عبور

وارد شوید یا عضو شوید

جشنواره نوروزی آنر

لذتی از جنس ابدیت

آرش برهمند تحریریه

۷ اسفند ۱۳۹۳

زمان مطالعه : ۳ دقیقه

شماره ۲۲

تاریخ به‌روزرسانی: ۱۸ دی ۱۳۹۸

عطش آفرینش شاید متعال‌ترین جاه‌طلبی انسان فانی باشد. شاید این همان اندک بازمانده‌ای از دم یزدانی بوده که در گل سرشت آدمی به دام افتاده و شاید هم در روایتی حقیرتر، زندگی روزمره ما چنان به محنت‌ و خفت‌ آلوده است که خلق کردن اثری ولو موقتی و گریزان می‌تواند تنها التیام دل دائما دردمند ما باشد؛ وقتی می‌سازیم حتی برای لحظه‌ای کوتاه هم که شده بازتاب ابدیت را در آفریده خودمان می‌بینیم. پیوست برای تمامی دست‌اندرکارانش لذتی چنین عمیق دارد. لذت آفرینش پدیده‌ای که شیفته‌اش هستیم.

به دو صبح ربع ساعتی بیشتر نمانده. عجیب است نگار بعد از ویراستاری چهار نشریه طی یک ماه هنوز هم آن‌قدر کورسویی در چشمانش مانده که آب‌نبات‌های رنگی روی صفحه موبایلش را منفجر کند. فقط مسعود و علی پایین مانده‌اند تا به جای نهایی کردن صفحات باشگاه هر پنج دقیقه یک بار بزنند زیر قهقهه یا آواز. این‌قدر ریحانه امشب پایین داد زد و خندید که هنوز هم می‌توان طنین صدایش را در راهروهای پهناور ساختمان شنید. داشتم یادداشت شورشی کوچک‌مان، امیر را می‌خواندم. مهرک تمام روز پله‌های قدیمی را بالا و پایین کرد و تا کار را به آستانه خروجی نرساند افتان و خیزان به خانه نرفت؛ تحریریه بدون خنده‌هایش یک سلول انفرادی است. صدای مجتبی وقتی درباره یادداشت‌ها حرف می‌زدیم، از فرط رفتن به جلسات متعدد رمقی نداشت. یادداشتش را بهانه می‌کنم که منتظرش بمانیم ولی واقعیت این است که تا هر سه نفرشان نشریه را نبینند، قلبم آرام نمی‌گیرد. نفر سوم یار مخفی ما سه تفنگدار است. هرچقدر از عمر پیوست می‌گذرد صدا نزدنش به اسم بهرام دشوارتر می‌شود. همیشه تصور آنکه چه خطری کرده مال و نام را زیر قلم تیز ما گذاشته سرما بر پشتم می‌اندازد ولی همین دیروز یک جمله تعریف گفت که تا شبش لبخند روی لبم می‌آورد. یکی دیگر از علی‌ها تا فهمید جلد به فردا نمی‌رسد ناپدید شد. همیشه بهترین صفحه‌آرا هم نامرئی است، هم هست ولی انصافا همیشه وقتی پای گوشه و کنایه وسط می‌آید خودش پابه‌پای ما می‌خندد؛ نه به خودش سخت می‌گیرد نه به ما. امیدوارم حال مجید بهتر شده باشد؛ این اواخر روی شانس نبوده و از عزا به سرما رفته است. پیوست هیچ وقت بدون زیبایی‌شناسی وسواس‌گونه‌اش این نمی‌شد. اوج خلاقیتش را در صفحات حمیدرضا می‌توان دید؛ بخش جهان شاگرد اول این ماهنامه است. تیم بازیکنان نامرئی هم زیاد دارد؛ جاوید که خودش یک پا کاپیتان در کتابخانه است و مانا خواهر فرهیخته‌اش. تعدادمان به سرعت در پس و پیش صحنه در حال افزایش است و جا برای نمایش‌های جدید هم باز شده؛ یکی همین تئاتر جدید آنلاین که مهدی به زیبایی طراحی کرده است.

خیلی از این انسان‌ها برای دیگران فقط یک نام هستند ولی پیوست حاصل آفرینش همین گروه کوچک و چند نفر دیگر است که صلیبش را با یکدیگر به سال جدید می‌کشند. شما نیز پا به پای ما تغییر کرده‌اید و خلق این ماهنامه دوساله بدون شما که خوانده‌اید و خریده‌اید، ممکن نبود. سال نو مبارک. پیوسته و پیروز باشید

این مطلب در شماره ۲۲ پیوست منتشر شده است.

ماهنامه ۲۲ پیوست
دانلود نسخه PDF
http://pvst.ir/28d
آرش برهمندتحریریه

    روزنامه‌نگاری را از ابراراقتصادی شروع کردم و مدت کوتاهی در شرق، همشهری نوشتم و در برنامه‌های تلویزیونی فناوری اطلاعات کار کردم. در مورد فناوری و تاثیرش بر زندگی و کسب و کار می‌نویسم و تاریخ شفاهی و استارت‌آپ‌ها از حوزه‌های مورد علاقه من هستند. معتقدم رسانه پل مهمی است میان انسان‌ها، تصمیم‌سازها و کسب و کارهای جهان امروز.

    تمام مقالات

    0 نظر

    ارسال دیدگاه

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    *

    برای بوکمارک این نوشته
    Back To Top
    جستجو