راهنمای قیمتگذاری در بحرانها و شرایط نامعلوم
قیمتگذاری در قرنطینه
۱ مهر ۱۳۹۹
زمان مطالعه : ۹ دقیقه
شماره ۸۳
آدام اسمیت و جان استوارت میل از توسعهدهندگان اقتصاد کلاسیک هستند. فرض کنید روزی آدام و جان به دنبال یک سلمانی در حاشیه میدان انقلاب در حال قدم زدن باشند. در حاشیه میدان انقلاب دائماً افراد پلاکارد به دستی ایستادهاند که روی آن نوشته شده اصلاح موی رایگان. در اقتصاد کلاسیک یک قانون ساده وجود دارد، کاهش قیمت برابر است با افزایش تقاضا. طبق این فرضیه کلاسیک، باید جان و آدام بیدرنگ به این سلمانیها بروند. اما من اگر جای آنها بودم هر چه فکر میکنم دوست نداشتم سرم را به رایگان به دست کسی بسپارم. احساسی که صرفاً از روی یک عدد، قیمت، میگرفتم و نه هیچ اطلاعات دیگری. چون من نیز احتمالاً مثل آدام و جان که اولین بار بود در انقلاب قدم میزنند، اولین بار که پلاکاردها را دیدم نمیدانستم متعلق به آموزشگاههای پیرایشگریاند و از کیفیت یا عدم کیفیت هم اطلاع نداشتم. متاسفانه اقتصاد کلاسیک، همان ابزار دیرینه ما در قیمتگذاری، در پیشبینی و تصویر کردن این احساسات که از صرف خود اعداد و قیمتها میآیند وا میماند. این ناتوانی در شرایط بحرانی و نامعلوم بیش از وقت ثبات عیان میشود و در موفقیت یا شکست یک کسبوکار نقش ایفا میکند. طبق همین آموختههای کلاسیک، در چنین شرایطی اولین واکنشهایی که به ذهن میرسند غالباً افزایش یا کاهش قیمت هستند، در حالی که قیمتگذاری یک ابزار دوسویه نیست و روشهای خلاقانه زیادی برای قیمتگذاری وجود دارد. در این قسمت از راهحل به بررسی بعد انسانی قیمتگذاری و نیمهتاریک تخفیفها و افزایش قیمتها میپردازیم. تخفیف، از چاله رکود به چاه انفعال داشتن یک فرصت بسیار جذاب در گذشته، تمایل ما برای استفاده از آن خدمت یا کالا در آینده را کاهش میدهد. فرض کنید که یک تور مسافرتی با تخفیف ۳۰ درصد به شما ارائه میشود. شما به خاطر جذابیت این پیشنهاد برنامهریزی میکنید تا به سفر...
شما وارد سایت نشدهاید. برای خواندن ادامه مطلب و ۵ مطلب دیگر از ماهنامه پیوست به صورت رایگان باید عضو سایت شوید.
وارد شویدعضو نیستید؟ عضو شوید