گارتنر پیشبینی میکند که نزدیک به ۲۶ میلیارد ابزار- از حسگرها گرفته تا ابزارهای تشخیص بیماری، ترموستاتها و اتومبیلها- تا سال ۲۰۲۰ به اینترنت متصل خواهند شد. در این حوزه اینترنت اشیا (IoT)، حجم زیادی از اطلاعات که توسط این ابزارها تولید میشوند منجر به چالشهای جدیای برای سازمانها در هر صنعتی در سطح جهان خواهند شد؛ یکی از این چالشها مدیریت دادههای تاریک است. حتی امروزه، در مراحل اولیه اینترنت اشیا، اکثر شرکتها (اگر نگوییم همه شرکتها) با دادههای تاریک دستوپنجه نرم میکنند. گارتنر و IDC تخمین میزنند که ۸۰ درصد از دادههای شرکتها دادههای تاریک هستند و منجر به چالشهای بازیابی اطلاعات میشوند و بسیاری از سازمانها را مجبور میکنند که تصمیمگیریهای کسبوکار خود را بر اساس اطلاعات ناقص یا ازدسترفته بگیرند. ما در نقطه تکامل راهحلهای مدیریت محتوای سازمانی (ECM) برای مدیریت داده ماشینی تولیدشده، بهاشتراک گذاشتهشده و ذخیرهشده قرار داریم. سیستمهای ECM پیشتاز با پلتفرمهای متادیتامحور یا فرادادهمحور روشی برای مدیریت موثر دادههای تاریک ارائه میدهند که ارزش کسبوکار را از اطلاعات پیشتر استفادهنشده استخراج میکند. مفهوم متادیتا جدید نیست اما برای بسیاری از شرکتها مسالهای تازه است، به ویژه هنگامی که دغدغه ECM باشد. ارزش مدیریت محتوای سازمانی یا ECM متادیتامحور در مدیریت اطلاعاتی است که در عین حال ارتباطات و روابط را مشخص میکند. برچسبهای متادیتا را میتوان برای دستهبندی هوشمندانه داده- توسط مشتری، فرایند یا دستهبندیهای دیگر- به کار گرفت. این ایده بیشتر از اینکه توجه کند که اطلاعات کجا ذخیره شده، بر اساس مدیریت اطلاعاتی که در همه جا هست شکل میگیرد. این مثال را در نظر بگیرید: مشتریان به دنبال موسیقی در آیفونهایشان بر اساس هنرمند، اسم، سبک و غیرهاند. هیچکس نیاز ندارد بداند (یا همه به ندرت به این مساله فکر میکنند) که فایلها کجا ذخیره شدهاند. همین مساله در مورد دنیای کسبوکار صدق میکند. مثلاً کارمندی که در...
شما وارد سایت نشدهاید. برای خواندن ادامه مطلب و ۵ مطلب دیگر از ماهنامه پیوست به صورت رایگان باید عضو سایت شوید.