استراتژی هایی برای بقا و عبور از زمان های متلاطم
مدیریت عدم قطعیت
۱ اسفند ۱۳۹۱
زمان مطالعه : ۵ دقیقه
شماره ۱
تاریخ بهروزرسانی: ۸ آبان ۱۳۹۹
کتابها و مقالات نوشتهشده در زمینه مدیریت عدم قطعیت تا چند دهه پیش تنها جنبههای نظری موضوع را مورد توجه قرار دادهاند و اغلب توسط مراکز آکادمیک انتشار یافتهاند. از آنجایی که در این محیطها تجربه عملی نقشی جنبی دارد در کتابهایی از این دست کمتر به موضوعات مربوط به بحرانهای اقتصاد جهانی که نقش مهمی در پرورش مفهوم عدم قطعیت داشتهاند، برمیخوریم. کتاب «مدیریت عدم قطعیت» از نشر اکونومیست در سال ۲۰۱۲ نوشته میشل سیرت و ماریون دیواین، اولین پژوهش موثر در زمینه عدم قطعیت است که توجه خواننده را بیشتر بر جنبههای عملی موضوع متمرکز میکند. در «مدیریت عدم قطعیت» سه مساله اساسی مورد بررسی قرار گرفته است: ۱- افراد مشغول در کسب و کار چه تعبیری از عدم قطعیت دارند و چگونه میتوان تعریف دقیقی از این مفهوم ارائه کرد؟ ۲- آیا میتوان مدیریت عدم قطعیت را به عنوان یک رشته مجزا همانند مدیریت تغییر و مدیریت استعداد تلقی کرد؟ ۳- تاثیرات این پارادایم نهفقط روی استراتژیهای سازمانی (آنطور که معمولا برای همه شرکتها خیلی مهم است) بلکه همچنین بر روی پیشرفت کلی شرکت و نیروی انسانی آن چیست؟ نویسندگان برای یافتن پاسخ این مسائل، مصاحبههایی را با مدیران ارشد شرکتها و موسسات دولتی و خصوصی انجام دادهاند. به زعم برخی از این افراد متخصص، هیچ تعریف دقیقی از مفهوم عدم قطعیت نمیتوان ارائه داد و در نتیجه هیچگونه راهحل مشخص سازمانی وجود ندارد. برخی دیگر رویکردی انعطافپذیرتر نسبت به موضوع دارند و معتقدند با بررسی منظم پیشرفت و تغییر و اندازهگیریهایی خاص میتوان حداقل تعریفی برای عدم قطعیت ارائه و راهحلهای سازمانی عرضه کرد. مساله مورد توافق مدیران ارشد توصیه به دارا بودن حداقل «آمادگی استراتژیک» جهت مواجهه با فرصتها و تهدیدهای ناگهانی و غیرمنتظره است. رویکردهای سنتی نسبت به مدیریت استراتژیک بر این فرض اساسی استوارند که مدیران با استفاده از مجموعهای از ابزارهای قدرتمند...
شما وارد سایت نشدهاید. برای خواندن ادامه مطلب و ۵ مطلب دیگر از ماهنامه پیوست به صورت رایگان باید عضو سایت شوید.
وارد شویدعضو نیستید؟ عضو شوید