اصطلاح دیپلماسی دیجیتالی زمانی اغلب برای اشاره به دولتهایی به کار میرفت که از پلتفرمهای آنلاین بهمنظور گفتوگو، ترویج و اثرگذاری استفاده میکنند. بااینحال، دیپلماسی فناوری مفهومی گستردهتر و عمیقتر است. در این تعریف شرکتهای حوزه فناوری خود عوامل دیپلماتیک محسوب میشوند. شرکتها حالا ابزارهایی با تاثیرگذاری مستقیم بر امنیت ملی و توازن قدرتهای جهانی در اختیار دارند، از کابلهای زیردریایی و ماهوارهها گرفته تا هوش مصنوعی و نوآوریهای کوانتومی. استراتژی جدید اتحادیه اروپا در حوزه دیپلماسی دیجیتالی نشانگر این تحول است. آنچه زمانی عمدتاً ارزشمحور و متمرکز بر حقوق انسانی در فضای آنلاین و آزادی اینترنت بود، اکنون بهطرز فزاینده بر رقابتطلبی، امنیت و تابآوری تاکید دارد. اروپا در حال هماهنگکردن نقشه راه خود در حوزه دیجیتال با بلندپروازیهای دفاعیاش است، بهویژه از طریق برنامهای به نام سند «آمادگی ۲۰۳۰» (Readiness ۲۰۳۰) و اقداماتی گستردهتر برای بازسازی ظرفیت دفاعی کشورهای اروپایی. اهمیت دیپلماسی فناوری برای اروپا برنامه نوسازی تسلیحاتی اروپا تنها به تجدید سیستمهای تسلیحاتی محدود نمیشود، بلکه در آن از امنیت زنجیرههای تامین، تابآوری زیرساختها و دراختیارداشتن سلطه تکنولوژیک نیز اطمینان حاصل میشود. بدون داشتن یک همکاری قدرتمند با بخش صنعت، نه ناتو و نه اتحادیه اروپا قادر به دستیابی به این اهداف نیستند. بااینحال، این همکاری چالشی بهدنبال دارد: اینکه چطور میتوان میان دولت، شرکتهای خصوصی و جامعه اعتماد برقرار کرد. رویکرد مبتنی بر سه محور اروپا برای موثرکردن دیپلماسی فناوری باید یک مدل سهگانه در نظر بگیرد: اول اینکه دولتها باید ظرفیتهای دیپلماسی فناوری را افزایش دهند. بسیاری از دولتها اکنون یک واحد امور دیجیتال در وزارت امور خارجه خود دارند، اما این واحد باید به ادارهای کامل در زمینه دیپلماسی فناوری گسترش یابد. وظیفه این اداره پیشبینی خطرات، برقراری همکاریهای استراتژیک و کسب اطمینان از انعکاس واقعیتهای دنیای دیجیتال و دفاعمحور امروز در دیپلماسی است. دوم آنکه بخش خصوصی باید همچون شریکی رسمی وارد عمل...