با گسترش و پیچیدهتر شدن بحرانهای جهانی، علم و فناوری اکنون از ارکان اصلی دیپلماسی نوین به شمار میروند. در این گزارش میخوانید که چگونه دانشگاهها، رقابتهای ژئوپولیتیکی و انقلاب دیجیتال در کنار هم، در حال بازتعریف چهره روابط بینالملل و آینده همکاری جهانی هستند. از زمان شروع این قرن، دیپلماسی علمی به یکی از رشتههای شناختهشده روابط بینالملل تبدیل شده است و فناوری و نوآوری را به تحقیقات و راهکارهای دیپلماتیک وصل میکند. برای اینکه توسعه دیپلماسی علمی در طول دو دهه اخیر را درک کنیم، مهم است که ابتدا تصدیق کنیم دیپلماسی علمی تا حدود زیادی قبل از نظریهپردازی رسمی در این زمینه وجود داشته است. برای مثال، عصر جستوجوی علمی اروپاییها و آمریکاییها که بعد از عصر اکتشاف شکل گرفت حاصل اطمینان عصر روشنگری به علم و عقل بود. سایر مثالهای مهم عبارتاند از: تاسیس رصدخانههایی در چین در قرن شانزدهم، شبکههای علمی امپراتوری بریتانیا در دوران ویکتوریا. گزارش تاثیرگذار سال ۲۰۱۰ بعد از گزارش سال ۲۰۱۰ جامعه سلطنتی بریتانیا و انجمن علوم پیشرفته آمریکا (AAAS) بود که دیپلماسی علم بهمثابه یک چارچوب منحصربهفرد مفهومپردازی شد و بهطور روزافزونی در رشته روابط بینالملل جای گرفت. نوآوری گزارش «جبهههایی در دیپلماسی علمی» این بود که دیدگاهی پایینبهبالا بهدست داد و برای اولین بار، دانشمندان در رشته روابط بینالملل را توانمند کرد. این گزارش دانشگاهیان را بازیگران اصلی در مفهومپردازی دیپلماسی علمی معرفی کرد درحالیکه قبلاً صرفاً مقامات دولتی بهویژه دیپلماتها نقش اصلی را در ایجاد دیپلماسی ایفا میکردند. طبق تعریف گزارش سال ۲۰۱۰، دیپلماسی علمی عبارت است از علم در دیپلماسی، علم برای دیپلماسی و برعکس، اقدامات دیپلماتیک برای علم. این گزارش همکاری عمیقتر بین جوامع علمی و سیاستگذاران را تشویق کرد و از دانشمندان خواست اهمیت بینالمللی و دیپلماتیک فعالیتهایشان را بیان کنند. این گزارش از دیپلماتها نیز درخواست کرد از دانش و روشهای علمی استقبال کنند....