اعضای لینوکس بخشی که یکشنبهای غیرمعمول برایمان رقم زد: مناقشات درباره نگهداری و پشتیبانی و جامعه توسعهدهندگان هسته، هم در بخش عمومی و هم در گروههای خصوصی. بخشی از این مناقشات به دلیل بر هم خوردن برنامه من برای برگزاری اجلاس پشتیبانی- یعنی جایی که قرار بود این موضوعات در آن بحث شوند- است. البته اشتباه برداشت نشود. منظور این نیست که این بحثها فینفسه مربوط به همین هفته جاری هستند- مناقشات مشابه درباره پشتیبانی و جامعه توسعهدهنده هسته اصلی سالها قبل هم وجود داشتهاند. ما بحثها و گفتوگوهای مختلفی در زمینههای خصوصی و میلینگ لیست داشتهایم. همچنین گفتوگوهای منظمی در کنفرانسهای مختلف هم در سخنرانیهای عمومی هم در جلسات خصوصی داشتهایم. آنچه هفته گذشته تازگی داشت واکنش من نسبت به مسائل جدید بود شاید به دلیل اینکه تا اندازهای درونگرا هستم (قضاوت با خودتان). موضوع فوق از دو جنبه قابل بررسی است. اولی صرفاً واکنش من نسبت به اخلال در زمانبندی جلسه پشتیبانی بود: بله بنده تا اندازهای نسبت به بر هم ریختن برنامهام شرم دارم اما صادقانه بگویم، تقریباً میدانستم که نیازی نیست به جلسهای بروم که هر سال به مدت دو دهه است در آن حضور دارم. بله به این لحاظ که زمانبندی را تغییر دادم، خیر از این بابت که «شاید بدون من نمیتوانید جلسه را برگزار کنید». این موقعیت و شرایط مناقشهای کاملاً متفاوت ایجاد کرد. نکته دوم اینکه بالاخره فهمیدم درباره نظر برخی از اعضا دچار سوءتفاهم شدهام. این دقیقاً موقعیتی است که گزاره «لحظهای در آینه به خودت بنگر» به ذهن آدم خطور میکند. بنابراین من از یک طرف متوجه شده بودم ترک جلسه سالانه نشانه خوبی نیست و از طرف دیگر فهمیدم برخی احساسات عمیق در جامعه توسعهدهندگان را نادیده گرفتهام. وقتی بتوانید چنین مسائلی را نادیده بگیرید حتماً چیزی در شما هست. مساله برای من معمولاً این بوده که خیلی نمیخواستهام...