skip to Main Content
محتوای اختصاصی کاربران ویژهورود به سایت

فراموشی رمز عبور

با شبکه های اجتماعی وارد شوید

عضو نیستید؟ عضو شوید

ثبت نام سایت

با شبکه های اجتماعی وارد شوید

عضو نیستید؟ وارد شوید

فراموشی رمز عبور

وارد شوید یا عضو شوید

جشنواره نوروزی آنر

تنظیم‌گری داده‌ها: تعاملات و تعارضات میان‌گروهی بازیگران

مهران ضیابری مدیرعامل شرکت پردازش هوشمند ترگمان و رئیس کمیسیون هوش مصنوعی سازمان نظام صنفی رایانه‌ای

۲۱ خرداد ۱۴۰۴

زمان مطالعه : ۱۵ دقیقه

در بخش‌های پیشین این مجموعه، با انواع داده‌ها در اکوسیستم دیجیتال ایران آشنا شدیم و در بخش سوم، به واکاوی تعارضات و اشتراکات درون‌گروهی بازیگران کلیدی این زیست‌بوم پرداختیم. اکنون، در این بخش چهارم، کانون توجه را به روابط میان گروه‌های مختلف بازیگران معطوف می‌کنیم. اکوسیستم داده در ایران شبکه‌ای پویا و چندوجهی است که در آن منافع گروه‌های مختلف گاه همسو و گاه به شدت متضاد است. درک این پویایی‌ها و تنش‌های میان‌گروهی برای طراحی چارچوب تنظیم‌گری کارآمد و متوازن که هم نوآوری را تشویق کند و هم حریم خصوصی و امنیت را تضمین کند، حیاتی است.

تصویر زیر، روابط بین گروه‌های مختلف بازیگران را نشان می‌دهد که پیچیدگی تنظیم‌گری را دوچندان می‌کند و از عوامل اصلی دشواری در ایجاد یک اکوسیستم داده منسجم است.

 

حکمرانان (دولت و نهادهای حاکمیتی) در رابطه با سایر بازیگران

روابط گروه حکمرانان با سایر بازیگران اکوسیستم داده پیچیده است. این روابط هم شامل نقاط همگرایی برای توسعه و امنیت ملی است و هم شامل نقاط واگرایی بر سر کنترل، نظارت و حریم خصوصی شهروندان.

  • اشتراکات:
    • ✔ با بخش خصوصی و صنعت (بازیگران اقتصادی): رشد اقتصادی، نوآوری و ایجاد اشتغال اهداف مشترکی هستند. دولت به دنبال رونق کسب‌وکار و افزایش درآمدهای مالیاتی است، و شرکت‌ها برای توسعه به یک بستر تنظیم‌گری باثبات و قوانین شفاف نیاز دارند. مبارزه با جرایم سایبری و تهدیدات امنیتی (که شامل داده‌های محرمانه می‌شود) نیز منافع مشترکی ایجاد می‌کند.
    • ✔ با مردم عادی (صاحبان داده): در تئوری، دولت به دنبال خدمت‌رسانی بهتر (از طریق داده‌های پایه)، تأمین رفاه اجتماعی و حفظ امنیت عمومی است که مستقیماً به نفع مردم است. شفافیت در آمارهای دولتی (داده‌های عمومی) نیز برای مردم مهم است.
    • ✔ با مؤسسات پژوهشی و جامعه مدنی: این نهادها به دنبال شفافیت، دانش‌آفرینی، نظارت عمومی و پاسخگویی هستند که می‌تواند به نفع کل جامعه باشد و به دولت در تصمیم‌گیری‌های بهتر کمک کند. دسترسی به داده‌های عمومی و محیطی برای پژوهش در حوزه تغییر اقلیم یا شفافیت دولتی ضروری است.
    • نظارت و حمایت از حقوق: این گروه در نظارت بر عملکرد دولت و بخش خصوصی، و حمایت از حقوق شهروندان، به ویژه حقوق مربوط به داده‌ها، دارای منافع مشترک هستند.
  • تضادها:
    • ✗ با بخش خصوصی و صنعت (بازیگران اقتصادی): دولت برای حفظ حریم خصوصی (داده‌های شخصی و حساس)، امنیت ملی (داده‌های فوق محرمانه و زیرساخت‌ها) و نظارت بر بازار (پلتفرم‌ها)، محدودیت‌هایی را اعمال می‌کند که از نظر بخش خصوصی، بوروکراتیک، هزینه‌بر و مانع نوآوری تلقی می‌شود. این تضاد به خصوص در مورد داده‌های ترافیک (داده‌های زمانی و پویا) و رفتارمحور که هم برای امنیت ملی و هم برای منافع تجاری اهمیت دارند، برجسته‌تر است. برای مثال، اختلاف بین وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات و پلتفرم‌های دیجیتال مانند بر سر الزامات ذخیره‌سازی داده‌های کاربران در داخل کشور به دلیل ملاحظات امنیتی، در مقابل نیاز این پلتفرم‌ها به انعطاف‌پذیری برای پردازش داده‌های رفتارمحور در زیرساخت‌های جهانی، تعارضی برجسته ایجاد کرده است. همچنین، محدودیت‌های بانک مرکزی بر فین‌تک‌ها برای دسترسی به داده‌های تراکنش‌های بانکی به منظور حفظ امنیت داده‌های محرمانه، تنش‌هایی را با این شرکت‌ها به وجود آورده است.
    • ✗ با مردم عادی (صاحبان داده): یکی از عمیق‌ترین تضادها بین نیاز دولت به نظارت (با استفاده از کلان‌داده‌های رفتارمحور) و دسترسی به اطلاعات برای امنیت ملی و حق مردم به حفظ حریم خصوصی و کنترل بر داده‌های شخصی‌شان است. شفافیت در نحوه جمع‌آوری و استفاده از داده‌های زیست‌سنجی و داده‌های عصبی توسط نهادهای دولتی، همواره محل مناقشه است.
    • ✗ با مؤسسات پژوهشی و جامعه مدنی: این نهادها اغلب با محدودیت‌های دسترسی به داده‌ها (به دلیل محرمانگی دولتی یا عدم وجود چارچوب‌های مشخص برای داده‌های حساس قابل ناشناس‌سازی)، سانسور و مقاومت از سوی نهادهای دولتی روبرو می‌شوند.

حکمرانان در تعامل با…

تضاد اصلی

اشتراک اصلی

بخش خصوصی، صنعت، خصولتیمحدودیت‌های نظارتی و هزینه‌های انطباق؛ کنترل بر کلان‌داده‌های ارزشمند؛ تعارض منافع در داده‌های ترافیک و رفتارمحوررشد اقتصادی، نوآوری و اشتغال؛ مبارزه با جرایم سایبری و امنیت داده‌ها (به ویژه داده‌های محرمانه)
مردم عادینیاز به نظارت دولتی بر داده‌های رفتارمحور و دسترسی به اطلاعات برای امنیت ملی در مقابل حق حریم خصوصی و کنترل بر داده‌های شخصی (به ویژه زیست‌سنجی و عصبی)؛ شفافیت در جمع‌آوری و استفاده از داده‌هاخدمت‌رسانی بهتر (با استفاده از داده‌های پایه)، تأمین رفاه اجتماعی و حفظ امنیت عمومی؛ شفافیت در آمارهای دولتی (داده‌های عمومی)
مؤسسات پژوهشی، جامعه مدنیمحدودیت‌های دسترسی به داده‌ها (دولتی، شرکتی)؛ عدم وجود چارچوب برای داده‌های حساس قابل ناشناس‌سازی؛ نگرانی از سانسورشفافیت، دانش‌آفرینی، نظارت عمومی و پاسخگویی؛ کمک به دولت در تصمیم‌گیری‌ها؛ دسترسی به داده‌های عمومی و محیطی برای پژوهش

 بخش خصوصی و صنعت (بازیگران اقتصادی) در رابطه با سایر بازیگران

تعاملات بخش خصوصی و صنعت با سایر گروه‌های ذی‌نفع در اکوسیستم داده عمدتاً بر پایه تعادل میان سودآوری و نوآوری از یک سو، و حفظ حقوق کاربران و رعایت ملاحظات اخلاقی از سوی دیگر شکل می‌گیرد.

  • اشتراکات
    • ✔ با مردم عادی (صاحبان داده): شرکت‌ها خدمات متنوعی را ارائه می‌دهند که تجربه کاربری را بهبود بخشیده، زندگی را آسان‌تر کرده و رفاه مصرف‌کننده را افزایش می‌دهد (مثلاً خدمات شخصی‌سازی‌شده بر پایه داده‌های تعاملی و کلان‌داده‌های رفتارمحور).
    • ✔ با پردازشگران و توسعه‌دهندگان داده (به ویژه هوش مصنوعی): توسعه‌دهندگان برای ساخت مدل‌های پیشرفته (با استفاده از داده‌های آموزشی و تولید داده‌های تولیدشده توسط هوش مصنوعی) به داده‌های باکیفیت و حجیم نیاز دارند و تولیدکنندگان داده می‌توانند با ارائه این داده‌ها به ارزش‌افزوده برسند.
  • تضادها:
    • ✗ با مردم عادی (صاحبان داده): جمع‌آوری گسترده داده‌های شخصی و حساس (مانند فراداده‌ها و کلان‌داده‌های رفتارمحور) برای سودآوری و شخصی‌سازی خدمات، اغلب به نقض حریم خصوصی و پروفایل‌سازی بدون رضایت منجر می‌شود. عدم آگاهی کاربران از نحوه استفاده از داده‌هایشان و قدرت چانه‌زنی پایین آن‌ها در برابر پلتفرم‌های بزرگ، این تعارض را تشدید می‌کند. برای نمونه، پلتفرم‌هایی مانند اسنپ یا تپسی با جمع‌آوری داده‌های مکان‌یابی و رفتارمحور کاربران برای بهینه‌سازی خدمات (مانند پیشنهاد مسیرهای بهتر)، به دلیل عدم شفافیت در نحوه استفاده از این داده‌ها یا نگرانی از پروفایل‌سازی بدون رضایت با انتقاد مواجه هستند. این مسئله به‌ویژه در مورد داده‌های حساس مانند الگوهای سفر کاربران برجسته است.
    • ✗ با پردازشگران و توسعه‌دهندگان داده (به ویژه هوش مصنوعی): تولیدکنندگان داده (پلتفرم‌ها) ممکن است نخواهند داده‌های خود را به راحتی در اختیار توسعه‌دهندگان مستقل قرار دهند (به دلیل انحصارگرایی یا نگرانی از باز-شناسایی در داده‌های حساس قابل ناشناس‌سازی)، یا هزینه دسترسی به داده‌ها بسیار بالا باشد.

بخش خصوصی و صنعت در تعامل با…

تضاد اصلی

اشتراک اصلی

مردم عادینقض حریم خصوصی، سوءاستفاده از داده‌های شخصی و حساس (مانند پروفایل‌سازی)، تبعیض الگوریتمی؛ عدم آگاهی مردم از نحوه استفاده از فراداده‌ها و سایر داده‌ها؛ قدرت چانه‌زنی پایین مردمبهبود خدمات، شخصی‌سازی تجربه کاربری، افزایش رفاه مصرف‌کننده (با استفاده از داده‌های تعاملی و کلان‌داده‌های رفتارمحور)
پردازشگران و توسعه‌دهندگان دادهانحصار داده‌ها (توسط پلتفرم‌ها)؛ نگرانی از باز-شناسایی در داده‌های حساس قابل ناشناس‌سازی؛ هزینه بالای دسترسی به داده‌ها؛ نگرانی از سوگیری‌های موجود در داده‌های پایه و آموزشی و تأثیر آن بر مدل‌های هوش مصنوعیخلق ارزش از داده‌ها؛ توسعه محصول و خدمات جدید (مانند مدل‌های پیشرفته هوش مصنوعی با استفاده از داده‌های آموزشی و داده‌های تولیدشده توسط هوش مصنوعی)

 نهادهای خصولتی و عمومی غیردولتی در رابطه با سایر بازیگران

تعاملات نهادهای خصولتی و عمومی غیردولتی با دیگر بازیگران، به دلیل ماهیت دوگانه این نهادها (ترکیبی از ویژگی‌های دولتی و خصوصی)، پیچیدگی‌های منحصر به فردی را در روابطشان با دولت، بخش خصوصی و مردم ایجاد می‌کند.

  • اشتراکات
    • ✔ با دولت و حکمرانان: در توسعه زیرساخت‌های ملی (مانند شبکه مخابراتی یا بانکی) منافع مشترکی دارند.
    • ✔ با بخش خصوصی و صنعت: در همکاری در پروژه‌های بزرگ فناوری و زیرساختی منافع مشترکی دارند.
    • ✔ با مردم عادی: ارائه خدمات با کیفیت و نقش در اقتصاد ملی، می‌تواند به نفع مردم باشد.
  • تضادها:
    • ✗ با مردم عادی (صاحبان داده): این بخش برای کسب سود و شخصی‌سازی خدمات، تمایل به جمع‌آوری حداکثری داده‌های شخصی و حساس کاربران دارد که می‌تواند منجر به نقض حریم خصوصی، سوءاستفاده از اطلاعات شخصی (مانند پروفایل‌سازی بدون رضایت) و حتی تبعیض الگوریتمی شود. مردم اغلب از نحوه دقیق استفاده از فراداده‌ها و سایر داده‌هایشان آگاه نیستند و قدرت چانه‌زنی کمی در برابر شرکت‌های بزرگ دارند.
    • ✗ با دولت و حکمرانان: عدم شفافیت در عملکرد و منابع مالی و نیز رقابت ناعادلانه با بخش خصوصی، محل تضاد با دولت و نهادهای نظارتی است. دسترسی آن‌ها به داده‌های حساس و محرمانه دولتی نیز می‌تواند چالش‌برانگیز باشد.
    • ✗ با بخش خصوصی و صنعت: رقابت ناعادلانه به دلیل دسترسی خصولتی‌ها به منابع و داده‌های دولتی، و نیز ابهام در چارچوب‌های قانونی و مالی آن‌ها، از جمله تضادهاست. دسترسی نهادهای خصولتی به منابع و داده‌های دولتی (مانند داده‌های زیرساختی یا مالی) به آن‌ها مزیتی ناعادلانه نسبت به بخش خصوصی می‌دهد، که این امر رقابت را در بازارهای دیجیتال مختل می‌کند. این نابرابری قدرت، تعارضات را تشدید کرده و اعتماد بین بخش خصوصی و خصولتی‌ها را کاهش می‌دهد. به‌طور مشابه، نفوذ بالای دولت بر نهادهای خصولتی، امکان نظارت مستقل جامعه مدنی بر عملکرد آن‌ها را محدود می‌کند.
    • ✗ با مردم عادی: نقض حریم خصوصی و عدم شفافیت در نحوه استفاده از داده‌های شخصی و حساس مردم، از جمله تضادهاست.

نهادهای خصولتی در تعامل با…

تضاد اصلی

اشتراک اصلی

دولت و حکمرانانعدم شفافیت در عملکرد و منابع مالی؛ رقابت ناعادلانه؛ چالش دسترسی به داده‌های حساس و محرمانه دولتیتوسعه زیرساخت‌های ملی (مخابراتی، بانکی)
بخش خصوصی و صنعترقابت ناعادلانه (به دلیل دسترسی به منابع و داده‌های دولتی)؛ ابهام در چارچوب‌های قانونی و مالیهمکاری در پروژه‌های بزرگ فناوری و زیرساختی
مردم عادینقض حریم خصوصی؛ عدم شفافیت در نحوه استفاده از داده‌های شخصی و حساس؛ عدم پاسخگویی کافی در قبال حقوق داده‌ایارائه خدمات با کیفیت؛ نقش در اقتصاد ملی و رفاه جامعه

مؤسسات پژوهشی و جامعه مدنی (دانش و جامعه مدنی) در رابطه با سایر بازیگران

نقش مؤسسات پژوهشی و جامعه مدنی در تولید دانش، آگاهی‌بخشی و نظارت اجتماعی، زمینه‌ساز اشتراکات و تضادهایی با بازیگران قدرتمندتر اکوسیستم داده است. این تعاملات بر شفافیت و مسئولیت‌پذیری در فضای داده تاثیرگذارند.

  • اشتراکات
    • ✔ با دولت و حکمرانان، بخش خصوصی و نهادهای خصولتی: این نهادها به دنبال شفافیت، دانش‌آفرینی، نظارت عمومی و پاسخگویی هستند که می‌تواند به نفع کل جامعه باشد و به دولت و بخش خصوصی در تصمیم‌گیری‌های بهتر کمک کند. برای مثال، دسترسی به داده‌های عمومی و محیطی برای پژوهش در حوزه تغییر اقلیم یا شفافیت دولتی ضروری است.
    • ✔ با مردم عادی: آگاهی‌بخشی و حمایت از حقوق داده‌ای مردم از طریق کمپین‌ها و آموزش‌های نهادهای جامعه مدنی، به نفع مردم است.
  • تضادها:
    • ✗ با دولت، حکمرانان، و نهادهای حاکمیتی: این نهادها اغلب با محدودیت‌های دسترسی به داده‌ها (به دلیل محرمانگی دولتی، انحصار بر داده‌های محرمانه، یا عدم وجود چارچوب‌های مشخص برای داده‌های حساس قابل ناشناس‌سازی)، سانسور و مقاومت از سوی نهادهای دولتی یا حاکمیتی قدرتمند روبرو می‌شوند.
    • ✗ با نهادهای خصولتی: محدودیت دسترسی به داده‌ها و اختلاف بر سر مالکیت داده‌های مشتق‌شده (مانند داده‌های تولیدشده توسط هوش مصنوعی از داده‌های عمومی یا خصوصی توسط اپراتورها) تعارضی بین جامعه مدنی و نهادهای خصولتی ایجاد می‌کند. جامعه مدنی خواستار شفافیت و تعیین حقوق مالکیت این داده‌ها برای استفاده در پژوهش‌های عمومی یا نظارت اجتماعی است، در حالی که خصولتی‌ها این داده‌ها را دارایی تجاری خود می‌دانند و در برابر اشتراک‌گذاری یا تعیین مالکیت عمومی مقاومت می‌کنند.
    • ✗ با بخش خصوصی و صنعت: الزام به شفافیت در مدل‌های هوش مصنوعی عمومی (مانند افشای اطلاعات مربوط به داده‌های آموزشی یا ریسک‌های الگوریتمی) تعارضی بین جامعه مدنی و بخش خصوصی ایجاد می‌کند. جامعه مدنی خواستار شفافیت در نحوه استفاده پلتفرم‌های دیجیتال (مانند آپارات یا دیجی‌کالا) از داده‌های رفتارمحور برای توسعه مدل‌های هوش مصنوعی است، در حالی که شرکت‌ها به دلیل نگرانی از افشای اسرار تجاری یا محدودیت‌های فنی، در برابر این شفافیت مقاومت می‌کنند.

 بخش  دانشی و جامعه مدنی در تعامل با…

تضاد اصلی

اشتراک اصلی

دولت و حکمرانانمحدودیت دسترسی به داده‌ها (محرمانگی دولتی)؛ عدم وجود چارچوب برای داده‌های حساس قابل ناشناس‌سازی؛ سانسور و مقاومت در برابر نظارتشفافیت، دانش‌آفرینی، نظارت عمومی و پاسخگویی؛ کمک به دولت در تصمیم‌گیری‌های بهتر؛ دسترسی به داده‌های عمومی و محیطی برای پژوهش و آگاهی‌بخشی
بخش خصوصی، صنعت و بخش خصولتیمحدودیت دسترسی به داده‌ها (انحصار شرکتی بر داده‌های محرمانه، رفتارمحور و داده‌های تولیدشده توسط کاربر)؛ عدم شفافیت در استفاده از داده‌ها؛ مقاومت در برابر نظارت عمومی؛  اختلاف بر سر مالکیت داده‌های مشتق‌شده؛افزایش آگاهی عمومی نسبت به پتانسیل داده‌ها و سوءاستفاده‌های احتمالی؛ کمک به توسعه چارچوب‌های اخلاقی و مسئولیت‌پذیری در استفاده از داده‌های هوش مصنوعی و سایر داده‌های نوظهور
مردم عادیعدم آگاهی عمومی کافی در مورد حقوق و مخاطرات داده‌ها؛ دشواری در بسیج مردم برای اعمال حقوق داده‌ای خودآگاهی‌بخشی و آموزش در مورد حقوق داده‌ای، حریم خصوصی و امنیت سایبری؛ حمایت از حقوق قانونی و مدنی مردم در قبال سوءاستفاده از داده‌های شخصی و زیست‌سنجی؛ شفافیت در دسترسی به داده‌های عمومی

 مردم عادی (کاربران و صاحبان داده) در رابطه با سایر بازیگران

مردم عادی به‌عنوان صاحبان اصلی داده‌ها در اکوسیستم، هم تولیدکننده و هم مصرف‌کننده داده هستند. بنابراین، منافع و چالش‌های آن‌ها نقشی محوری در شکل‌گیری هر چارچوب تنظیم‌گری مؤثر دارد و بر کیفیت خدمات و رعایت حریم خصوصی در جامعه تاثیر می‌گذارد.

  • اشتراکات
    • ✔ با بخش خصوصی و صنعت: دریافت خدمات مفید و شخصی‌سازی‌شده (بر پایه داده‌های تعاملی و رفتارمحور)؛ بهبود تجربه کاربری.
    • ✔ با دولت و حکمرانان: تأمین امنیت ملی؛ ارائه خدمات عمومی و رفاه اجتماعی (با استفاده از داده‌های پایه).
    • ✔ با بخش دانشی و جامعه مدنی: حمایت از حقوق داده‌ای؛ آگاهی‌بخشی در مورد حقوق و مخاطرات داده‌ها؛ دسترسی به اطلاعات عمومی و پژوهش‌های علمی.
  • تضادها:
    • ✗ با بخش خصوصی و صنعت: جمع‌آوری گسترده داده‌های شخصی و حساس (مانند فراداده‌ها و کلان‌داده‌های رفتارمحور) برای سودآوری و شخصی‌سازی خدمات، اغلب به نقض حریم خصوصی، پروفایل‌سازی بدون رضایت، و اختلاف بر سر مالکیت داده‌های شخصی منجر می‌شود. برای نمونه، پلتفرم‌هایی مانند اسنپ یا دیجی‌کالا داده‌های مکان‌یابی، سوابق خرید، یا الگوهای جستجوی کاربران را به‌عنوان دارایی تجاری خود تلقی می‌کنند، در حالی که مردم عادی خواستار مالکیت و کنترل بر این داده‌ها هستند. عدم آگاهی کاربران از نحوه استفاده از داده‌هایشان و قدرت چانه‌زنی پایین آن‌ها در برابر پلتفرم‌های بزرگ، این تعارض را تشدید می‌کند.
    • ✗ با توسعه‌دهندگان هوش مصنوعی: مالکیت داده‌های تولیدشده توسط کاربر (UGC) مانند نظرات، تصاویر، یا ویدئوهای بارگذاری‌شده در پلتفرم‌هایی مانند آپارات یا دیوار، تعارضی بین مردم عادی و توسعه‌دهندگان هوش مصنوعی ایجاد می‌کند. مردم عادی معتقدند این داده‌ها به آن‌ها تعلق دارد و خواستار کنترل بر استفاده از آن‌ها هستند، در حالی که توسعه‌دهندگان هوش مصنوعی (مانند استارتاپ‌های تحلیل محتوا) این داده‌ها را برای آموزش مدل‌های هوش مصنوعی (مانند مدل‌های تشخیص محتوا یا پیشنهاددهنده) به‌عنوان منابع عمومی یا تجاری تلقی می‌کنند. این اختلاف بر سر مالکیت UGC همکاری و اعتماد بین این بازیگران را مختل می‌کند.
    • ✗ با دولت و حکمرانان: تضاد بین نیاز دولت به نظارت و امنیت ملی (با استفاده از کلان‌داده‌های رفتارمحور) و حق مردم به حفظ حریم خصوصی و کنترل بر داده‌های شخصی و حساس (به ویژه زیست‌سنجی و عصبی).
    • ✗ با مؤسسات پژوهشی و جامعه مدنی: عدم آگاهی عمومی در مورد حقوق و مخاطرات داده‌ها، همراه با تفاوت در اولویت‌های اجتماعی (مانند تمرکز جامعه مدنی بر مسائل کلان مانند تغییر اقلیم در مقابل نگرانی‌های روزمره مردم مانند امنیت خدمات دیجیتال)، همکاری بین این دو گروه را دشوار می‌کند. همچنین، مقاومت شهروندان در برابر کمپین‌های آگاهی‌بخشی به دلیل بی‌اعتمادی به نهادها یا ترس از پیچیدگی‌های فنی، این تعارض را تشدید می‌کند.

مردم عادی در تعامل با…

تضاد اصلی

اشتراک اصلی

بخش خصوصی و صنعتنقض حریم خصوصی و سوءاستفاده از داده‌های شخصی و حساس؛ قدرت چانه‌زنی پایین؛ عدم آگاهی از نحوه استفاده از فراداده‌ها؛ تبعیض الگوریتمی، مالکیت داده برای UGCدریافت خدمات مفید و شخصی‌سازی‌شده (بر پایه داده‌های تعاملی و رفتارمحور)؛ بهبود تجربه کاربری
دولت و حکمراناننیاز به نظارت دولتی در برابر حق حریم خصوصی و کنترل بر داده‌های شخصی (به ویژه زیست‌سنجی و عصبی)؛ عدم شفافیت در جمع‌آوری و استفاده از داده‌هاتأمین امنیت ملی؛ دریافت خدمات عمومی و رفاه اجتماعی (با استفاده از داده‌های پایه)؛ شفافیت در داده‌های عمومی دولتی
مؤسسات پژوهشی، جامعه مدنیعدم آگاهی عمومی کافی در مورد حقوق و مخاطرات داده‌ها؛ دشواری در اعمال حقوق داده‌ای خودآگاهی‌بخشی و آموزش در مورد حقوق داده‌ای، حریم خصوصی و امنیت سایبری؛ حمایت از حقوق قانونی و مدنی در قبال سوءاستفاده از داده‌های شخصی؛ دسترسی به اطلاعات عمومی و پژوهش‌های علمی

جمع‌بندی

تعاملات و تعارضات میان‌گروهی در اکوسیستم داده ایران، پیچیدگی‌های حکمرانی داده را به شدت افزایش می‌دهد. تضاد منافع بین حکمرانان و بخش خصوصی بر سر نظارت و هزینه انطباق، بین بخش خصوصی و مردم عادی بر سر حریم خصوصی و سودآوری، و بین نهادهای دانش‌بنیان و سایر بازیگران بر سر دسترسی به اطلاعات، تنها بخشی از چالش‌های موجود است. این شبکه‌ی درهم‌تنیده‌ی روابط، ضرورت رویکردی جامع و هماهنگ را برای مدیریت داده‌ها نمایان می‌سازد. دستیابی به یک چارچوب تنظیم‌گری مؤثر مستلزم درک عمیق این پویایی‌ها، ایجاد سازوکارهایی برای گفت‌وگو و مذاکره، و یافتن راه‌حل‌هایی است که منافع تمامی ذی‌نفعان را به شکلی متوازن در نظر بگیرد.

کمبود زیرساخت‌های فنی (مانند پلتفرم‌های تبادل داده امن)، نبود استانداردهای مشترک برای داده‌ها (مانند فرمت‌های یکپارچه برای داده‌های رفتارمحور)، و ضعف ظرفیت‌های انسانی متخصص، تعارضات میان‌گروهی را تشدید کرده و همکاری بین بازیگران را دشوارتر می‌کند.

در بخش آتی این مجموعه نوشتار، به بررسی تجربیات جهانی و چالش‌های تنظیم‌گری داده در سایر کشورها خواهیم پرداخت. این بررسی تطبیقی به ما کمک می‌کند تا با الهام از مدل‌های موفق و درس گرفتن از نقاط ضعف دیگر نظام‌ها، مسیر مناسبی برای حکمرانی داده در ایران تدوین کنیم.

None

0 نظر

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*

برای بوکمارک این نوشته
Back To Top
جستجو