پلتفرمهای فروش متری ملک به سازمان اسناد برای ثبت معاملات در سامانه کاتب نامه زدند
پلتفرمهای فروش متری ملک در نامهای به سازمان ثبت اسناد، از این سازمان خواستند تا…
۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۴
۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴
زمان مطالعه : ۷ دقیقه
نبود سرمایه و ریسک بالای عملیاتی کردن ایدههای جدید شاید اصلیترین علل تکرار ایدههای سابق در اکوسیستم استارتآپی باشد. به نتیجه رسیدن فعالیت تعداد پرشماری از استارتآپهای حوزه «خدمات» هم امید کار در این زمینه را بیشتر کرده و هم ترس شکست از تجربه جدید را افزایش داده است. محدودیتهای ناشی از تحریمها، دشواری تجاریسازی و نیاز به تخصص بیشتر برای ورود به سایر حوزهها از دیگر دلایلی است که منجر شده ایدههای جدید کمتر به منصه ظهور برسند.
به گزارش پیوست، وضعیت فعلی اکوسیستم استارتآپی بیشتر از آنکه معطوف به خلق ایدههای جدید و نوآوری باشد، روی مدیریت دارایی و تلاش برای کاهش ضرر و زیان نشات گرفته از نوسان ارزی متمرکز است. به قولی آنچه هماکنون در دست اجراست، تلاش برای بقاست.
نفس خسته اقتصاد کلان و به تبع آن اقتصاد دیجیتال، متصل نبودن به بازار جهانی و نرخ صعودی مهاجرت سرمایه انسانی متخصص و جوان مواردی است که مرز واقعیت یک خیال نوآور را دور و دورتر کرده است.
مشکات اسدی، مدیرعامل گروه کسبوکارهای نوین آن در رابطه با مسیر شکلگیری حوزه کاری استارتآپها گفت: اینکه یک کسبوکاری در ابتدای راه از CORE ICT شروع کند و سپس به سمت حوزه خدمات برود، یعنی اقتصاد پلتفرم اشتراکی و بعد از آن حوزه صنعت را مورد هدف قرار دهد یک فرآیند طبیعی است. اما از نظر من ماندن در همین مرحله و طی نکردن این مسیر ایراد دارد.
کیوان محیطمافی، مدیرعامل دیجینکست یکی از دلایل اینکه اکثر ایدههای تشکیل یک استارتآپ به سمت حوزه خدماتی میروند را نیاز به سرمایه اولیه کمتر و کاربردی بودن این حوزه عنوان کرد. محیطمافی در این باره گفت: بهواسطه در دسترس بودن توسعه نرمافزار، امکان پیادهسازی و پیشبرد ایدههای این زمینه نسبت به ایدههای تولیدی و صنعتی، راحتتر فراهم میشود. در مقابل، ایدههای سختافزاری یا تولیدی نیاز به سرمایه اولیه بالاتر، تخصصهای متنوعتر و زمان طولانیتری برای تست و تجاریسازی دارند. اگر موضوع حساس باشد، اخذ مجوزهای لازم برای تجاریسازی هم چالشبرانگیز خواهد بود.
جدای مشکلات اقتصادی و سرمایهای، دور بودن اکوسیستم فناوری از صنعت نیز در کاهش سطح پذیرش ریسک بالای ایدههای جدید نقش دارد.
محیطمافی، مدیرعامل دیجینکست معقتد است وقتی سطح پذیرش ایدههای جدید پایین باشد، ورود به این بازارها هم سختتر میشود. طبق گفته او، مساله کمبود سرمایهگذاری حول محور ایدههای «سختافزاری» پررنگتر است. از نظر مدیرعامل دیجینکست در محیطهایی که کسبوکارها دغدغه اصلیشان مدیریت نرخ ارز، تورم و کاهش هزینههاست، معمولا برای نوآوری و تکنولوژی فضای زیادی باقی نمیماند. متأسفانه واردات جایگزین سودآورتری، نسبت به نوآوری و بومیسازی تکنولوژی است.
اسدی، مدیرعامل گروه کسبوکارهای نوین آن رابطه کمبود سرمایهگذاری با کاهش جسارت برای راهاندازی ایدههای جدید را یک امر بسیار پیچیده و ترکیبی از وضعیت اقتصادی کشور دانست. طبق گفته او حرکت سرمایه به سمت نیازهای ابتدایی و خدماتی عمدتا ناشی از شرایط اقتصادی است. کوچک شدن روز به روز اقتصاد کشور و آسیبپذیری آن باعث شده کسبوکار و سرمایهها به سمت تامین نیازهای اولیه و پایهای برود. اسدی پیرو این موضوع گفت: در چنین شرایطی طبیعی است که کسبوکارها و بنگاههای مختلف ایدههای نوآورانه و سرمایهگذاری روی این ایدهها را از اولویتشان خارج کنند. البته این تنها علت نیست.
مدیرعامل گروه کسبوکارهای نوین آن یکی دیگر از دلایل کاهش اجرایی شدن ایدههای نوآور در اکوسیستم استارتآپی را از منظر تیمهای فناور دانست. او معتقد است از این سمت نیز باید یک درک جدیتر، درستتر و همهجانبهتری نسبت به بازار هدف وجود داشته باشد.
اسدی در ادامه گفت: سالهاست که از وضعیت هیجانی ابتدایی و رشد بیسابقه در اکوسیستم استارتآپی عبور کردیم؛ اکنون انتظار داریم که تیمهای استارتآپی یک مقدار واقعگرایانهتر تصمیم بگیرند.
مدیرعامل گروه کسبوکارهای نوین آن معتقد است چنین رویکردی موجب شکلگیری پایدارتر استارتآپها در بازار خواهد شد.
اسدی علت اصلی ریزش استارتآپها و شکست ایدهها در این حیطه را وابسته به عوامل مختلفی قلمداد کرد. اما از نظر او تزریق بهموقع سرمایه میتواند یکی از عاملهای قابل تامل در ادامه یا توقف یک کسبوکار یا ایده باشد. اسدی با مفروض دانستن شناسایی بازار هدف و پاسخگویی صحیح به نیاز مخاطب یا مشتری اغلب پایان داستان استارتآپها را متاثر از نبود سرمایه مناسب و در زمان لازم عنوان کرد.
مهمترین عامل شکست یک ایده استارتآپی از دید محیطمافی، مدیرعامل دیجینکست، طی نکردن مسیر درست برای ارزیابی ایده در مراحل اولیه است. طبق گفته مدیرعامل دیجینکست، بسیاری از کسانی که میخواهند وارد این اکوسیستم شوند براساس تجربه یا مساله شخصی، تعصب زیادی روی ایده خود دارند و بدون توجه به عدد و رقم واقعی، فرض میکنند ایدهشان برای عموم جامعه مناسب است. در حالی که ممکن است آن مساله اساسا اولویت بازار نبوده یا کسی حاضر به پرداخت برای راهحل آن نباشد.
مدیرعامل دیجینکست مرحله دوم از مسیر تشکیل یک استارتآپ را نحوه انتخاب ورود به بازار و انتخاب بخش درستی از بازار هدف (niche market) معرفی کرد.
محیطمافی در ارتباط با این مورد توضیح داد: صرف زمان زیاد روی توسعه راهحلی که نیاز واقعی ندارد، باعث از دست رفتن انگیزه و منابع کارآفرینان میشود. همچنین این موضوع سبب میشود بهجای پذیرش شکست و تغییر مسیر، به دنبال تامین مالی و دریافت سرمایه شوند. حال اگر نتوانند سرمایهگذاری پیدا کنند یا سرمایه اخذشده را در همان مسیر اشتباه صرف کنند این تصور ایجاد میشود که عامل اصلی شکستشان «نبود سرمایه» است.
ورود هوش مصنوعی به محیط کسبوکاری تا حد بسیاری روند فعالیت را تحت تاثیر قرار داده است. طبق گفته مدیرعامل گروه کسبوکارهای نوین آن استفاده از ابزارهای مبتنی بر AI در فضای استارتآپی موجب بروز تغییر و تحولات چشمگیری در عرصه تولیدات شده است.
مدیرعامل دیجینکست یکی از نقشهای مهم هوش مصنوعی را ایجاد تغییر نگاه و دیدگاه فعالان اکوسیستم عنوان کرد. براساس گفتههای او با لحاظ این تغییر دید، امروزه استارتآپهای زیادی حول ساخت دستیارهای هوشمند، خودکارسازی فرآیندها و تسهیل ارتباط انسان و ماشین شکل گرفتهاند. حتی واژه «agentic» برای توصیف این روند ابداع شده است.
از نتیجهبخشی ابزارهای نوین فناورانه بر استارتآپها که بگذریم، محقق شدن یک جهش اساسی در این فضا مستلزم وقوع اتفاقات دیگری هم هست.
مدیرعامل دیجینکست ایجاد یک تحول بزرگ در اکوسیستم استارتآپی را مشتمل بر سه مورد دانست. تشکیل مراکز شتابدهنده قویتر، توجه ویژه به مراکز نوآوری و شتابدهندهها و همچنین آموزش مفاهیم نوآوری، کارآفرینی و تفکر سیستمی در مدرسهها موارد ذکر شده از سمت محیطمافی است. او معتقد است اگر نوجوانها از سن پایین با این مفاهیم آشنا شوند، آمادگی بالاتری برای ورود به این عرصه خواهند داشت.
از نظر مدیرعامل دیجینکست هرچند که قانون جهش تولید روی کاغذ ظرفیت خوبی دارد اما در عمل به ضرورت وجود مراکز نوآوری و شتابدهنده تخصصی به عنوان مولد نوآوری کمتوجهی شده است. او در ادامه این موضوع گفت: حمایت از استعدادها در مراحل اولیه کارآفرینی که نیاز مالی کمتری دارد، اثرگذاری بلندمدتتری را بهدنبال خواهد داشت و موتور محرک اصلی اکوسیستم است. شرکتهای بزرگ، کمتر حاضرند ریسک مراحل پایین را تقبل کنند و به دنبال تیمهای توانمند با محصول کامل برای سرمایهگذاری هستند؛ در حالی که در مراحل بذری باید سرمایهگذاری اتفاق بیفتد تا بتوان انتظار بهوجود آمدن تیمهای موفق را در مراحل بالاتر داشت.
اسدی، مدیرعامل گروه کسبوکارهای نوین آن، لازمه وقوع یک جهش در اکوسیستم استارتآپی را به ثبات رسیدن شرایط اقتصادی خواند. از نظر او در موقعیتی که تلاش و کوشش متمرکز بر بقاست، تا زمان حصول بهبود و ثبات نمیتوان چندان منتظر تحولی بزرگ بود.