گفتوگو با شهرزاد رفعتی بنیانگذار شرکت BBTV؛ همیشه کار درست را انجام بده
شهرزاد رفعتی موسس، رئیس هیاتمدیره و مدیرعامل BBTV است، شرکتی سردمدار در زمینه کسب درآمد…
۱۹ اسفند ۱۴۰۳
هادی پرتوی کارآفرین و سرمایهگذار در صنعت تکنولوژی و مدیرعامل سازمان غیرانتفاعی Code.org است. او در ایران متولد و در دوران جنگ ایران و عراق بزرگ شد. پس از مهاجرت به ایالات متحده، تابستانها را در نقش مهندس نرمافزار کار کرد تا بتواند شهریه دبیرستان و کالج را بپردازد. هادی پس از فارغالتحصیلی از هاروارد با مدرک کارشناسی ارشد در علوم کامپیوتر، در شرکت مایکروسافت مشغول کار شد و در آنجا به سمتهای اجرایی ارتقا یافت. او دو استارتآپ فناوری تاسیس کرد که بهترتیب از سوی مایکروسافت و نیوزکورپ (Newscorp) خریداری شدند. همچنین در مقام مشاور یا سرمایهگذار اولیه در بسیاری از استارتآپهای فناوری از جمله فیسبوک، دراپباکس (Dropbox)، ایربیانبی (airbnb) و اوبر (Uber) فعالیت کرده است. در سال ۲۰۱۳ هادی و برادر دوقلویش علی سازمان غیرانتفاعی آموزشی Code.org را راهاندازی کردند. Code.org کلاسهای علوم کامپیوتر را در دسترس دانشآموزان قرار میدهد. طبق آمار تاکنون حدود ۳۰ درصد دانشآموزان ایالات متحده آمریکا از این کلاسها بهرهمند شدهاند. Code.org گستردهترین پلتفرم برنامه درسی است و جنبش جهانی Hour of Code را راه انداخته که به نفع میلیونها دانشآموز از کشورهای مختلف در سراسر جهان است.
در این گفتوگو هادی پرتوی وضعیت فعلی و چشمانداز آینده هوش مصنوعی در صنعت آموزش را بررسی میکند و به نکات کلیدی در مورد پتانسیل هوش مصنوعی برای متحول کردن آموزش، نقش درحالتکامل معلمان، مشکلات و چالشهای مربوط به امنیت دانشآموزان و ملاحظات اخلاقی و لزوم تطبیق پیشگیرانه مدارس و مربیان با پیشرفتهای فناوری اشاره میکند.
بعد از چندین دهه که در حال استفاده از فناوریهای پیشرفته و نوآورانه هستیم، وقتی صحبت از چنین فناوریهایی میشود، خودت را در مواجهه با این نوآوریها در چه جایگاهی میبینی؟ سوال خوبی است. میتوانم بگویم فکر میکنم تاثیر هوش مصنوعی و آموزش احتمالاً در حال افزایش است. میدانید، من دهها سال در دنیای فناوری زندگی کردهام، بنابراین تبلیغات زیادی در مورد چیزهایی دیدهام که در واقعیت ارزش زیادی نداشتند، ولی در تبلیغات در موردشان بزرگنمایی میشد. اما چیزهایی را هم دیدهام که واقعاً ارزش بالایی داشتند. مانند اختراع کامپیوتر شخصی، شبکه جهانی وب و گوشی هوشمند. هوش مصنوعی در این مقیاس قرار دارد و حتی از این اختراعات هم بزرگتر است.
هوش مصنوعی فقط یک فناوری نیست. بلکه مانند کل بدنه کار است که بهسرعت پیشرفت میکند. این اختراع هوشمند در ابتدا ضعیفتر بود، ولی بهمرور باهوشتر شد. هوش مصنوعی مانند تیمی از آدمهاست که نرمافزارهای مختلف را تولید میکنند و کارهایی را انجام میدهند که یک نرمافزار هرگز نمیتواند بهتنهایی انجام دهد. از طرف دیگر، سرعت پیشرفت هوش مصنوعی رو به افزایش است و بنابراین تاثیر آن بر آموزش بستگی به این دارد که چطور به آن نگاه کنید؛ مثلاً رابط کاربری چتبات امروزی در مقایسه با نسخه آواتار مکالمه (conversational Avatar) که تا پایان این دهه به وجود میآید، عهد دقیانوسی به نظر میرسد.
به عنوان مثال گوشی هوشمند را در نظر بگیرید؛ اولین آیفونی که عرضه شد، در مقایسه با نسخهای که ۱۰ سال بعد دریافت کردیم، پیشاتاریخی به نظر میرسد؛ مثلاً گوشی اولیه قادر به ضبط ویدئو نبود. مردم حتی اولین آیفون را به خاطر نمیآورند. آن گوشی حتی اپاستور نداشت. به معنای واقعی کلمه، اپاستور بعد از آیفون عرضه شد، بعد از آیفون ۲ یا ۳. بنابراین لازم است در نظر بگیرید که در مورد هوش مصنوعی هم ما هنوز در روزهای اولیه هستیم.
منظورم بیشتر در مورد آینده نزدیک است، نه هیاهوی فعلی هوش مصنوعی.
درباره تصورات عموم چه نظری دارید؟ فکر میکنم سطحی از ترس و واهمه در مورد بسیاری از فناوریهای جدید ایجاد میشود؛ به خصوص در ابتدا و زمانی که دانش زیادی دربارهشان نداریم. ترس اول این است که دانشآموزان میتوانند با استفاده از هوش مصنوعی بهتر از قبل تقلب کنند. در این صورت هیچکس دیگر واقعاً درس نمیخواند. نگرانی دوم این است که هوش مصنوعی بهنوعی نقش یک معلم را برای انسان عهدهدار میشود. تحلیل شما درباره این دو مورد، از این رو که هم تهدید و هم نوعی وعده با تاثیر مثبت به نظر میرسد، چیست؟دغدغه سومی هم وجود دارد که آنقدرها به آموزش مربوط نمیشود؛ اینکه هوش مصنوعی جای تمام مشاغل ما را میگیرد. بنابراین قبل از صحبت درباره اینکه آیا هوش مصنوعی در آموزش باعث تقلب میشود یا قرار است جانشین معلمان شود، ابتدا با این نکته شروع میکنم؛ در کوتاهمدت این هوش مصنوعی نیست که مشاغل مردم را اشغال میکند. بلکه کسی که میداند چگونه از هوش مصنوعی بهتر استفاده کند، کار شما را میگیرد. و بنابراین آموزش دادن به دانشآموزان و عموم مردم در مورد اینکه چگونه با هوش مصنوعی ارزش خلق کنند، چگونه کارهایی را که در حال حاضر خودشان انجام میدهند با هوش مصنوعی انجام دهند، اهمیت زیادی دارد. البته منظور انجام بهتر، بهرهورتر، کارآمدتر و خلاقانهتر است. در واقع کمکم باارزشترین نوع آموزش این میشود که چطور با هوش مصنوعی کار را بهتر انجام دهیم.
حالا بیایید به موضوع دانشآموزان بازگردیم و ببینیم آیا استفاده از هوش مصنوعی تقلب است یا نه. ما باید مفهوم تقلب را از نو تعریف کنیم. یا بهتر است موضوعاتی را که سیستم مدرسه ما باید به دانشآموزان آموزش دهد، دوباره تعریف کنیم. زیرا همانجایی که ممکن است یک نفر دانشآموزی متقلب ببیند، من دانشآموزی میبینم که بلد است چگونه از هوش مصنوعی استفاده کند. و این دانشآموز نسبت به دانشآموزی که هیچ تقلبی مرتکب نشده اما نحوه استفاده از هوش مصنوعی را هم یاد نگرفته، شانس استخدام بالاتری دارد.
بنابراین، تدریس را به گونهای تغییر میدهیم که مطابق با هدف باشد. من نمیخواهم بگویم که نیازی نیست دانشآموزان چیزی یاد بگیرند و فقط کافی است اجازه دهند هوش مصنوعی همه کارها را برای آنها انجام دهد. چون میدانیم که هوش مصنوعی امروزی کاستیهای زیادی دارد. اما باید به دانشآموزان یاد بدهیم که این کاستیها چه هستند و روش کار چیست و چطور میتوانند از دانشی که کسب کردهاند استفاده کنند و در عین حال با ترکیب کردن این دانش با این فناوری، از این پیشرفت بهرهمند شوند.
درباره معلمان، پیش از همه باید به این نکته توجه کنیم که ما در سراسر جهان کمبود معلم داریم. بنابراین فناوریهای اینچنینی میتوانند حجم کاری معلمان را کاهش دهند و جای شغل آنها را نمیگیرند. هوش مصنوعی فقط وضعیت جهانی کمبود معلم در سطح جهان را کمی بهبود میبخشد.
حتی اینکه هوش مصنوعی آموزش را بر عهده بگیرد و به معلم نیاز نداشته باشیم هم موضوع نگرانکنندهای نیست. من فکر میکنم در چنین حالتی، نقش معلم از متخصص محتوا به تسهیلگر و مربی تغییر میکند؛ کسی که رابطه انسانی را میسر میسازد.
و صادقانه بگویم، اگر از بسیاری از معلمان بپرسید، میگویند کل زمان کار روزانهشان نه صرف تکتک دانشآموزان میشود و نه ارتباط برقرار کردن با آنها؛ بلکه زمان زیادی برای کارهایی مانند نمره دادن به تکالیف، تهیه طرح درس، انجام کارهای اداری و غیره صرف میکنند. این باعث میشود زمان کافی برای دادن آموزش واقعی به دانشآموزان نداشته باشند، چون تعداد زیادی دانشآموز دارند. بنابراین ما باید با هوش مصنوعی به نقطهای برسیم که دانشآموزان بتوانند آموزشهای شخصیتر دریافت کنند و وقت بیشتری را به صورت خصوصی با معلم خود بگذرانند.
به نظر شما، مدیران مدارس این موضوع را چگونه باید ببینند؟ منظورم این است که پیشرفت هوش مصنوعی واقعاً چه تاثیری بر وظایف اجرایی روزانه آنها در مدرسه یا حوزه تحت مدیریتشان میگذارد؟ و چگونه میتوانند این ایدهها را درک کنند و در وظایف روزانهشان به کار ببرند؟ اولین چیزی که میخواهم بگویم این است که بدانیم هوش مصنوعی فناوریای نیست که ما آن را در حال حاضر درک کردهایم و میتوانیم به آن واکنش نشان دهیم، بلکه نوآوریای است که در راه است. یعنی در حال حاضر بخشهای کوچکی از آن عرضه شده و و بیشتر و بیشتر از آن در آینده عرضه میشود.
شبیه چنین رویدادی را از نظر تاثیرگذاری گذراندهایم؛ همهگیری وحشتناکی که در مارس ۲۰۲۰ آمد و زندگی ما را تغییر داد و الان ما در حال بهبود هستیم. هوش مصنوعی پدیدهای منفی نیست، مثبت است؛ میتواند بخشهای زیادی از آموزش را ارتقا دهد. اما پدیدهای نیست که در یک آن به دست بیاید، بلکه بهمرور پیشرفت میکند.
تصور کنید کسی به شما بگوید در ۱۰ سال آینده امواجی از بهبود و تغییر سریع فناوری به جریان میافتد که آموزش را تغییر میدهد. در واقع آموزش را برای دانشآموزان شخصیتر و جذابتر و به معلمان کمک میکند. مثلاً میتوانید حجم کاری معلمان را کاهش دهید و فرصت بیشتری برای راهنمایی دانشآموزان در اختیار آنها بگذارید. همچنین تغییر فناوری به این صورت است که هر سال تغییراتی رخ میدهد. این ذهنیت راحت بودن با تغییر مهمترین تغییری است که در مدیران مدرسه باید رقم بخورد.
هوش مصنوعی به هر بخش کوچک از فناوری آموزشی (Edtech) اضافه میشود. در این صورت برای تغییراتی که در انجام تکالیف با هوش مصنوعی رخ میدهد باید چه کاری انجام دهیم تا تقلب تلقی نشود؟ زمانی که استفاده از هوش مصنوعی هنگام انجام تکالیف ضروری میشود، چگونه ارزیابیها را تغییر دهیم؟ ما باید استانداردهای یادگیری و نکات هدف از آنچه دانشآموزان باید یاد بگیرند را تغییر دهیم؛ به عنوان مثال ChatGPT ما را ملزم به تغییراتی کرد. بنابراین با در نظر گرفتن چیزهایی که قرار است در ۱۰ سال آینده و بعد از آن هر سال عرضه شود، به تغییرات بیشتری نیاز داریم.
منبع: ایاسکولنیوز