نوروز ۱۴۰۳ را جشن گرفتیم. مثل سالهای پیش. آرزوی روزی نو، حالی خوش و سالی…
۱۹ اسفند ۱۴۰۳
سال آینده سال پایانی سند چشمانداز ۲۰ساله جمهوری اسلامی ایران است. خاطرم هست آذرماه سال ۸۲ که این سند ابلاغ شد چه امیدی در دل همنسلان من که نخستین سالهای دوران کاری حرفهای پس از فارغالتحصیلی را تجربه میکردیم روشن کرد. آن روزها حداقل دستمزد ماهانه معادل ارزش یک سکه بهار آزادی بود: ۸۵ هزار تومان. احتمالاً حالا که این یادداشت منتشر شده قیمت سکه نسبت به آن سال هزار برابر شده است! حداقل حقوق هم ۱۳۰ برابر شده یعنی برای خرید آن سکه باید هشت برابر آن سال کار کرد! طبق آن سند قرار بود تا سال آینده الهامبخش جهان اسلام و قدرت اول منطقه باشیم؛ اقتصاد ما بالاتر از ترکیه و عربستان و امارات و رژیم اشغالگر قدس و… باشد که خب عاقبت تراژیک آن برنامه چه حاجت به بیان است؟
اما دردناکتر از ناکامی در تحقق آن چشمانداز و این گسل درآمدی، نابودی امید است که بر دست و پا زنجیر میشود!
باری، برای ما که یا انتخابمان ماندن برای ساختن است یا سرنوشتمان ساختن با آنچه برایمان مانده، تابآوری در شرایط موجود مهمترین قابلیتی است که باید هم در خودمان و هم در سازمانمان تقویت کنیم. این ماهها شاید شرایط محیطی VUCA در شدیدترین وضعیت سه دهه گذشته خود تفسیر شود. چه آنکه تلاطم، پیچیدگی، پیشبینیناپذیری و ابهام هیچ سالی همزمان اینقدر شدید نبوده است.
اگر آفتاب ۱۴۰۴ از همان نقطه همیشگی این سالها طلوع کند، بیهیچ تردیدی سالی سختتر در انتظار کسبوکارهای ایرانی خواهد بود. بودجههای عمرانی دولت به عنوان بزرگترین کارفرمای اقتصاد محدودتر از همیشه خواهد بود و قدرت خرید طبقه متوسط هم در کسوت بزرگترین خریدار بازار خدمات و کالا ضعیفتر از همیشه!
صادرات هم شاید به عنوان تنها چاره فرار از تورم کمرشکن، فرصتهایی محدودتر از تمام این ۲۰ سال خواهد داشت!
من سه راهبرد کلی برای افزایش تابآوری و بقا و سه راهبرد برای آنهایی که شرایط مساعدتری برای رشد در سال پیش رو دارند متصور هستم.
راهبردهای عمومی برای بقا عمدتاً حول محور تابآوری تعریف میشوند:
۱- ادغام کسبوکارها با هدف کاهش هزینهها و افزایش رقابتپذیری
۲- کاهش جدی هزینهها از طریق رهبری هزینه یا تمرکز بر هزینه و در نتیجه کاهش قیمت کالا و خدمات
۳- تمرکز بر بازارهای ثانویه کالاهای سرمایهای (تجارت کالای دستدوم و فروش اقساطی، نگهداری تجهیزات و ماشینآلات، قطعات یدکی، بازسازی و…) و ابزارهای فناورانه حضور در آنها
در نگاه من، در ماههای پیش رو، وجود همکارانی با قابلیت همزمان تابآوری و نوآوری، ارزشمندترین دارایی نامشهود و مهمترین مزیت رقابتی کسبوکارهای دیجیتالی خواهد بود. از منظر داراییهای مشهود هم داشتن جریان نقدی مثبت یا داراییهای جاری با نقدشوندگی بالا بزرگترین اهرم بقا و رشد کسبوکارها به شمار میرود.
از این منظر سه راهبرد رشد برای شرکتهای دارای قابلیتهای مالی رقابتی در سال ۴۰۴ تاملبرانگیز است:
۱- فرصت خریدهای جذاب کسبوکارهای بحرانزده
۲- استفاده از ظرفیتهای خالی تولید و خدمتدهی سایر بازیگران برای توسعه بازار و مشتریان در دسترس
۳- تبدیل مخارج سرمایهای مشتریان به مخارج جاری از طریق مدلهای درآمدی as a service.
پرواضح است که نمیتوان یک نسخه عمومی برای تمام کسبوکارها پیچید و اینها صرفاً راهبردهای ژنریکی هستند که در صورت انتخاب باید از جانب راهبران سازمان برای هر کسبوکاری شخصیسازی شوند.
ناگفته نماند تعداد معدودی از شرکتها هم که در این شرایط خلاف جهت اکثریت حرکت میکنند در صورت انتخاب مسیر درست، شانس رشد نمایی خواهند داشت. اتفاقی که در دور اول تحریمهای گسترده اقتصادی در اواخر دهه ۸۰ (دولت دوم آقای احمدینژاد) و دور دوم تحریمها در اواخر دهه ۹۰ (دولت دوم آقای روحانی) شاهدش بودیم که برخی شرکتها اتفاقاً دستاوردهای چشمگیری داشتند و امروز جزو غولهای بزرگ اقتصاد ایران به شمار میروند. آن روزها وقتی همه زیگ میزدند آن شرکتهای معدود زاگ زدند. درک من از رفتار این گروه کوچک این بوده که انتخابهایی از همان سه نوع استراتژی رشد پیشگفته داشتند و البته روشن است که اجرای درست استراتژی کار بسیار دشوار و پیچیدهای است.
حالا که پیشبینی میشود دور سوم تحریمها در دولت دوم ترامپ شدیدتر و عمیقتر از همه ادوار گذشته باشد، با همین استدلال، هرچه کسبوکار در معرض تهدیدهای بزرگتری قرار میگیرد، فرصتهای بدیع و البته محدودی هم خلق خواهد شد که هوشمندان جسور از آنها بهره خواهند برد. من ۲۰ سال گذشته را با امید گذراندم. هرچند کشورم در رشد اقتصادی و تحقق چشماندازش ناکام بوده ولی همچنان به ۲۰ سال آینده امیدوارم گرچه فکر میکنم شرایط کاملاً متفاوتی را تجربه خواهیم کرد.