نوروز ۱۴۰۳ را جشن گرفتیم. مثل سالهای پیش. آرزوی روزی نو، حالی خوش و سالی…
۱۹ اسفند ۱۴۰۳
«ما» در دو دنیای متفاوت زندگی میکنیم. منظورم از «ما» اکوسیستم فناوری اطلاعات و ارتباطات و آن چیزی است که امروز از آن با عنوان «اقتصاد متداول» یاد میکنیم.
اکوسیستم فناوری اطلاعات و ارتباطات سعی کرده است در دنیایی که برای خود ساخته حرکت کند، نوآوری کند و مرزهای متفاوتی برای خودش ترسیم کند. خدماتش را به سطح سرویسهای بینالملل برساند و از نوآوریهای مطرح بهره بگیرد، سوار بر روندهای بینالمللی شود، خلق ارزش کند و همیشه نیمنگاهی به بیرون از مرزهای ایران بیندازد.
اکوسیستم نوآوری همواره کوشیده مرزها را بشکند و قواعد را تغییر دهد اما در مقابل اکوسیستم فراگیر یا اکوسیستم مبتنی بر اقتصاد متداول سعی کرده وضعیت فعلی را حفظ کند. نگران تغییر بوده است و به ثروتی که تولید میکرده مینازیده و همواره کسبوکارهای فعال در حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات را مخاطب قرار میداده که: «چه ثروتی تولید میکنی؟ یا سهم ارزشی که خلق میکنی از کل GDP کشور چقدر است؟ یا اگر میخواهی قدرتنمایی کنی ابتدا ارزشی را که خلق میکنی افزایش بده.» این نگاه از بالا به پایین طی این سالها موجب شد این دو اکوسیستم بیش از پیش از یکدیگر جدا شوند به گونهای که هر کدام حلقه مخصوص خود را خلق و راه ورود به حلقه را محدود کردند. همایشهای مجزا برگزار کردند و هر کدام در حلقه بسته زیستبوم خود از مسیرشان حرف زدند بدون اینکه میزان پیشرفت دیگری را بدانند یا از میزان تابآوری دیگری مطلع باشند.
حال در شرایط فعلی با دو موجودیت مواجه هستیم که نزدیکیشان به یکدیگر بسیار پیچیده است. در دو سیاره مجزا از یکدیگر شکل گرفتهاند و زبان یکدیگر را نمیفهمند. در چنین موقعیتی اکوسیستم بزرگتر یا زیستبومی که تاکنون از منظر قدرت به اکوسیستم فناوری اطلاعات نگاه میکرد، برای رفع چالشهای خود سراغ IT را میگیرد. وزارت نفت با ایرانسل قرارداد امضا میکند تا سوخت را ردیابی کند و وزارت نیرو درصدد هوشمند کردن کنتورهای برق است.
در اصل، زمانی سراغ آیتی آمدهاند که دیگر توان هزینهکرد بیش از حد در حوزههای خود را ندارند و یارانهای که دولت به آنها میداده به اتمام رسیده است. دیگر انرژی ارزان در دسترس نیست و امکان ناپدید شدن حتی یک قطره سوخت وجود ندارد چه برسد به اینکه ۲۰۰ هزار لیتر بنزین ناپدید شود.
اما مشکل اینجاست که اکوسیستم نوآوری نیز به دلیل دور نگه داشته شدن از فضای اقتصاد واقعی کشور، زبان آنها را نمیفهمد و برای اینکه با آن اکوسیستم روی یک صفحه قرار بگیرد باید بیشتر تلاش کند. معضلات بخش اقتصاد متداول برای بخش فناوری اطلاعات و ارتباطات شناختهشده نیست و نوآوری ایجادشده از سوی این بخش نوآور نیز چندان به کار حوزههای زیرساختی و صنعتی نمیآید مگر اینکه مجدداً بازتعریف شود.
شاید از همین روست که با وجود حمایت برنامه هفتم از بخش خصوصی برای اجرای پروژههای تحول دیجیتال در زیستبومهای مختلف، هنوز بخش خصوصی فعال در این حوزه پروژهای تعریف نکرده یا اصلاً نمیداند که باید چه چیزی را تعریف کند. از سوی دیگر بخش اقتصاد دیجیتال هنوز نمیداند برای تحول دیجیتال و توسعه اقتصاد دیجیتال باید چه قدمهایی بردارد و از کجا شروع کند.
همه نگران تغییرند، نگران جایگاه و نگران از دست دادن؛ اما واقعیت این است که اگر تغییر ایجاد نکنیم، آنچه را که تاکنون به دست آوردهایم از دست خواهیم داد.