معاون فناوریهای نوین بانک مرکزی: باید معماری شبکه پرداخت و بانکی را دوباره تعریف کنیم
نوشآفرین مومن واقفی در دوره سختی روی صندلی معاونت فناوریهای نوین بانک مرکزی نشسته است.…
۹ دی ۱۴۰۳
در نخستین روزهای آبانماه تصمیمسازان نظام پولی و مالی کشور در تصمیمی ناگهانی و همزمان با افزایش قیمت نرخ ارز محدودیتی دامنهدار را بر درگاههای پرداخت صرافیهای رمزارزی و پرداختیارهای عامل این صرافیها اعمال کردند و طی مدت محدودی واریز و برداشت در حساب صرافیها امکانپذیر نبود. این تصمیم منجر به پیامدهای متعددی برای صرافیهای رمزارزی شد و آنها را در لایه کسبوکاری دچار مشکل کرد. اما آنچه بیشترین آسیب را به صرافیهای رمزارزی به دلیل این تصمیم به زعم افراد حاضر در این میزگرد وارد کرد، خدشه بر اعتماد مردم نسبت به این پلتفرمها بود. این میزگرد با حضور مصطفی امیری همبنیانگذار زرینپال، مهکامه شریفزاد رئیس کارگروه خودتنظیمگری انجمن بلاکچین، بردیا احمدنیا همبنیانگذار والکس، و صالح خواجهدلویی مدیرعامل هیتوبیت برگزار شد.
آیا هدف اختلال و اعمال محدودیت بر درگاهها برای شما مشخص شد؟بردیا احمدنیا همبنیانگذار والکس: حقیقتاً برای ما بهدرستی شفاف نشد. به دلیل اینکه بانک مرکزی به اداره پولشویی دستور داد که این حسابها را ببندیم و این محدودیت هم قرار بود ۲۴ ساعت باشد نه بیشتر. طبق پیگیریای که ما انجام دادیم به نتیجه واحدی نرسیدیم اما گفتوگو و صحبتهایی که داشتیم این بوده است که آیا صرافیهای رمزارزی در نرخ ارز تاثیرگذار هستند یا خیر. متاسفانه عدهای قصد دارند اینگونه نمایش بدهند که اکسچنجها عملاً در نرخ ارز تاثیرگذارند و به نظر میرسد دلیل مسدودی این موضوع نرخ ارز و جهش ارزی بود. اما واقعیت این است که صرافیها تاثیری در افزایش نرخ ارز ندارند چرا که بعد از مسدودی نیز نرخها افزایش یافت.
به نظرتان صرافیهای رمزارزی چقدر بر نوسان قیمت ارز تاثیرگذار هستند؟مهکامه شریفزاد رئیس کارگروه خودتنظیمگری انجمن بلاکچین: وقتی به این موضوع نگاه میکنیم تاثیر این کسبوکارها بر قیمت ارز به طور جدی محل بحث است. در واقع با ایجاد اختلال در ساختار تراکنشهای مالی صرافیهای رمزارزی و کسبوکارهای این حوزه چالشی بر چالشهای آنها اضافه میشود. زیرا در حال مدیریت هیجانهای بازار و تنظیمگری تودههای هیجانی هستند و این اختلال فضای فعالیت را برای آنها با چالش همراه میسازد.
معتقدم این تصمیم از زاویه دید کاربر و کسبوکار و نظام مالی کشور دستاورد مثبتی در پی نداشت و با ارتباط این تصمیم به فضای ارزی کشور مشاهده میکنیم که در آن فضا نیز اختلال در نهایت دستاورد مثبتی نداشت و به هدف کنترلی در این حوزه کمکی نکرد.
امیری: به نظر میرسد عمده پلتفرمهای بنام در این حوزه از قضا جزو بازندهها بودند و پلتفرمهای کوچکتر و آنهایی که آن طرف آب ایستادهاند برندههای این بازی شدند
این اقدام بانک مرکزی چه تبعاتی برای کسبوکارها و کاربران این حوزه داشت؟صالح خواجهدلویی مدیرعامل هیتوبیت: این محدودیتها باعث میشود در بازار اختلال پیش بیاید و تاثیرات منفی این دست اقدامها در روند بازار درخور بررسی است. همین موضوع باعث بیاعتمادی در بین کاربرانی میشود که سرمایه خودشان را به پلتفرمهای رمزارزی داخلی آوردهاند. وقتی حساب را ۲۴ ساعت یا ۴۸ ساعت، یا تا هر زمان دیگری میبندید، این محدودیت باعث میشود کاربر نتواند برداشت را انجام دهد، کاربر احساس میکند که احتمال محدودیت یا قطع دارایی ریالیاش وجود دارد و این مساله نوعی بیاعتمادی ایجاد میکند. این در حالی است که پلتفرم و بستر معاملاتی مقصر نیست اما این مساله بیاعتمادی نگرانکنندهای در سطح پلتفرم و بستر معاملات به وجود میآورد و در نهایت در سطح اقتصاد کلان نیز بروز میکند.
این واقعیتی است که کسبوکارها باید بتوانند در محیطی کار کنند که چارچوب درستی برایشان تعریف شده باشد و در آن محیط به مسیر خودشان ادامه بدهند و در عین حال دست به نوآوری بزنند. باید مسیری شکل بگیرد که وضعیت رقابتی خلق کنند؛ اما اگر بخواهیم همه را یکسانسازی کنیم در ساختار اقتصادی و نوآوری مسالهساز میشود. همچنین کاربرانی که هزینه زیادی صرف کردهاند تا پلتفرمهای داخلی را انتخاب کنند، به سمت پلتفرمهای خارجی میروند که هم هک شدنشان امکانپذیر نیست و هم در دسترس نیستند. در حالی که ما همیشه هستیم و مشخص است آدرسمان کجاست و همهچیز قابل پیگیری است.
پس در واقع امکان مهاجرت به پلتفرمهای خارجی وجود دارد؟بله میخواهم بگویم در واقع نرخ خروج ارز چشمگیر بوده است و برخی از کاربران به پلتفرمهای خارجی مهاجرت کردهاند. به خاطر اینکه این بیاعتمادی و بینظمی بهوجودآمده و این هزینهها برای ما بسیار سنگین است.
به نظر میرسد این اختلال برای تمام کسبوکارها یکسان پیش نیامد؛ چراکه برخی توانستند با حسابهای جایگزین تسویهها و معاملات را برقرار نگه دارند. آیا این موضوع خودش شکلی از انحصار ایجاد نکرد؟مصطفی امیری همبنیانگذار زرینپال: طبیعتاً در بازاری که دستکاری میشود باید قبول کنیم که بالاخره ممکن است روندی خوب یا بد شکل گیرد. نمیتوان گفت این موضوع تنها در حیطه دید صددرصدی بانک مرکزی است. از اینرو کسانی که در این فضا احتمالاً میتوانند امکاناتی داشته باشند که حسابهایشان مسدود نشود، طبیعتاً امکان تسویهحساب خواهند داشت. با این حال، در عمل نمیدانم آیا آن کسی که امروز تصمیمهایی از این دست میگیرد، واقعاً روزی بازخواست خواهد شد. نمیخواهم از الفاظ دیگری استفاده کنم، اما حداقل به نظر میرسد اگر ما داریم حتی با علم این کار را انجام میدهیم، در عمل تصمیم ناپختهای است و خوب است که بهسرعت در آن بازنگری شود و نهادهای مسئول نیز بررسیاش کنند.
شما میگویید این اختلالی که پیش آمده، برای برخی از کسبوکارها مثبت تمام شده است؟ بالاخره این روند برنده و بازندههایی داشته است. به نظر میرسد عمده پلتفرمهایی بنام در این حوزه از قضا جزو بازندهها بودند و پلتفرمهای کوچکتر و آنهایی که آن طرف آب ایستادهاند برندههای این بازی شدند. این بازی اگر تکرار شود بازندههای بیشتری نیز اضافه خواهند شد.
روند احراز هویت نشاندهنده حرکت در مسیر مثبت برای نظامبخشی به این حوزه بود. با توجه به این اقدام، به نظر شما نهاد تنظیمگری مسیر دیگری در مواجهه با این حوزه انتخاب کرده است؟واقعیت این است که این سوال خودمان نیز هست، زیرا خیلی واقعبینانه به نظر نمیآید که نهادها و دستگاههای تصمیمساز در اتخاذ این تصمیم هماهنگ نباشند. تشکلها و کسبوکارهای این حوزه در حال پیگیری برای پیشرفت در مسیر SRO هستند و در این زمینه نیز یک «صلحنامه» از سوی کارگروه ساماندهی در اختیار تشکلها قرار گرفت. در کنار این صلحنامه البته سند معروف به «سند مواجهه» از طرف بانک مرکزی منتشر شد و این دو مسیر باعث سردرگمی تشکلها و کسبوکارها شد. یک زمانی ما اصرار داشتیم هرچه سریعتر در این حوزه تعیین تکلیف شود اما با این اقدامات به سردرگمی و بلاتکلیفی کسبوکارهای این حوزه بیشتر دامن زده میشود.
خواجهدلویی: اتفاقاً صرافیهای رمزارزی خیلی شفاف و مشاهدهپذیر هستند. اگر کسی اطلاعی هم نداشته باشد ما تمام موارد را توضیح میدهیم
یکی از مباحثی که در جلسات مطرح میشود این است که تشکلها و کسبوکارها در فضای قانونگذاری و تنظیمگری احساس بازی خوردن میکنند. یعنی این احساس در این فضا سبب بیاعتمادی شده است. مثال میزنم: اگر در حال حاضر من در فضای SRO به عنوان یک کسبوکار شفاف و قانونمند حاضر شدم، آیا تفاوتی با کسبوکاری که خارج از این فضا مشغول کار است وجود دارد؟ آیا تنظیمگر این تفاوت را میبیند؟
آیا این اختلالات در شبکه پرداخت باعث نمیشود این کسبوکارها سراغ جایگزینهای غیرقابل رصدی بروند؟البته این مشکل و اثر این تصمیم تنها مختص حوزه رمزارز نبوده است و حتی در حوزه فروش سختافزار نیز به فکر راههای جایگزین افتادهاند. در کنار اقدامات مسالهسازی از این دست، صلحنامهای نیز در دست تنظیم است.
به نظرتان صلحنامه میتواند دغدغههای نهادهای تنظیمگر و کسبوکار را در قالب یک پیمان دوطرفه مرتفع کند؟کسبوکارها تا امروز هر چیزی را که تنظیمگران در شرایط صلحنامه آورده، پذیرفتهاند بدون اینکه چیزی بین آنها ردوبدل شود. اگر قرار است صلحنامهای از طرف رگولاتوری پیشنهاد شود برای کسبوکارها هم باید مفید باشد. راحت بگویم، شما یک چیزی را میدهید تا یک چیزی به دست آورید.
به نظر میرسد نوعی نگاه همراه با ظن نسبت به صرافیهای رمزارزی در لایههای مختلف تصمیمساز حاکم است.اتفاقاً صرافیهای رمزارزی خیلی شفاف و مشاهدهپذیر هستند. اگر کسی اطلاعی هم نداشته باشد ما تمام موارد را توضیح میدهیم. شاید تا این حد شفاف بودن هم اشتباه است؛ چون انگار یک جایی را پیدا کردهاند که میتوانند هر لحظه مانیتورش کنند، جریان ورود و خروجیاش را چک کنند. همیشه حجم واریز و برداشت حتی در زمان تعطیلی مشخص است. در حالی که مسدودیت در این بازه زمانی برای ما آسیبزاست. حالا این اقدام به هر قصدی از جمله کنترل نرخ ارز یا هر چیز دیگری انجام شد، به هدف اصلی نرسید و باعث شد کسانی که بدون نظارت هر کاری که میخواهند انجام دهند و تنها با آدرس ولت به نقد کردن دارایی خود بپردازند.
با وجود این اختلالها، به توسعه معاملات تعهدی در بازار میتوان فکر کرد؟ این سازوکار اصلاً در ایران میتواند با این وضعیت پیاده شود؟برای ما داخلیها تا زمانی که درگیر مسائل رگولاتوری هستیم، مساله توسعه در واقعیت چالشبرانگیز است. اما آنهایی که مثل ما نیستند توانایی توسعه دارند و یوزر میگیرند. آنها برای این آمدهاند تا جامعه ایرانی را تخلیه کنند و به سمت خودشان ببرند. در نتیجه اهرم و مارجین یک به ۱۰۰ یا حتی یک به ۲۰۰ به کاربران میدهند و اصلاً برایشان این موضوعات مهم نیست. ولی ما که اینجا نشستهایم معاملاتی که بسترسازی میکنیم، حداکثر یک به ۱۰ است. میخواهم بگویم برای این کسبوکارها مهم است که بازار خود را برای کاربر ایرانی جذابتر کنند.
به نظر میرسد بانک مرکزی در مواجهه با کسبوکارهای این حوزه عملاً سطحی از ریسک را پذیرفته یا به بیرون ارجاع داده است. تلاشهایی که برای تهیه سند در بانک مرکزی صورت گرفت در این زمینه قابل فهم است. این موضوع از سمت نهاد تنظیمگر در مرحله ابتدایی در پذیرش ماهیت رمزارز به سر میبرد. یعنی لازم است که خیلی از ارکان کشور وجود رمزارز را قبول کنند چون بر این باورند که اینها چیزهای پوچی هستند. بنابراین اولین گام این است که این پوچ بودن از ذهن برخی از دوستان خارج شود. نکته بعدی این است که اگر ما قصد داریم سندی تهیه کنیم برای اینکه این حوزه را رگوله و مقررهگذاری کنیم، سند نباید در لایه عملیات باشد. ما داریم در مورد ریسکها صحبت میکنیم؛ ریسک در لایه عملیات نیست که ۷۲ ساعت پول مردم را نگه داریم، ریسک در لایهای نیست که مثلاً تبلیغات ممنوع باشد. ریسک در لایه نگهداری دارایی و در لایه پرسنل تعریف میشود. ریسک در لایه زیرساخت مورد نظر است که آیا پاسخگوی برقراری امنیت است. اما هرگونه سندی که تابهامروز حالا چه منتشر شده یا نشده، بیشتر در قالب ریسکهای عملیات شرکتی بوده است.
ما در وضعیتی به سر میبریم که درباره زیرساخت گفتوگو نمیکنیم؛ ما درباره روساخت و اینکه سنگ بنای اینجا را مثلاً مرمر بگذارم یا آجر بکنم، صحبت میکنیم. در صورتی که خیلی مسائل زیرساختیتر دیگری هست که در هیچ سندی بهشان بها داده نشده است.
شما چقدر موافقید؟ یعنی مدیریت ریسک در بانک مرکزی در این سطح قرار گرفته؟ واقعیت این است که اعتماد کلید اصلی خیلی از اتفاقات است. ما حتی اگر خیلی جاها بودجه خرج کنیم، اعتماد ازدسترفته دیگر برنمیگردد. باید عملکرد شفاف باشد. زمانی کل حجم بازار و دارایی که در این حوزه ردوبدل میشد چهار میلیارد دلار بود. واقعیت این است که بدون اینکه بخش دولتی و تصمیمساز در این حوزه سرمایهگذاری کند و بدون اینکه فرش قرمزی جلو پای کسی پهن کرده باشد، عدهای جوان به این بخش وارد شدند در آن سرمایهگذاری کردند و ریسک را پذیرفتند. واضح است که کسی از داخل تنظیمگران تابهامروز هیچ ریسکی را نپذیرفته است. به نظر میرسد بانک مرکزی از ریسکهایی که در باطن وجود دارد دوری میکند و در موردشان فکر نمیکند.
احمدنیا: ریسک در لایه عملیات نیست، ریسک در لایهای نیست که مثلاً تبلیغات ممنوع باشد. ریسک در لایه نگهداری دارایی و در لایه پرسنل تعریف میشود
در حقیقت بانک مرکزی تنها قصد دارد صورتمساله را پاک کند. بانک مرکزی اگر همچنان میخواهد پدرانه برخورد کند، مشخص است در آینده چه اتفاقاتی رخ خواهد داد؛ چون بچهها بزرگ میشوند، اندازهشان تغییر میکند. آیا بانک مرکزی میخواهد اساساً آنها را کوچکتر کند، همیشه میخواهد مانع کسبوکارهای داخلی شود که رشد نکنند؟ دنیا منتظر ما نمیماند. یک زمانی ما فرصت ورود به برخی حوزهها را داشتیم، الان این فضاها را از دست دادهایم. بانک مرکزی امروز تنها در پی سنگاندازی پیش پای کسبوکارهای داخلی این حوزه است. باید دوباره خواستهها شفافتر مطرح شوند.
دغدغه نهاد تنظیمگر برای شما مشخص شده است و فکر میکنید تنظیمگر نیز دغدغه شما را میداند؟باید ببینیم نگرانی ما و تنظیمگران چیست. یک نگرانی در تنظیمگری پیش آمده که مسیر اشتباهی دارد شکل میگیرد. نماینده بانک مرکزی در جلسهای گفت حجم دارایی زیادی در پلتفرمهای داخلی جمع شده است؛ تصمیمسازان از این جمله یک مفهوم اشتباه برداشت میکنند و در نهایت به تنظیمگری اشتباه میرسند. اما من میگویم خداراشکر که داراییها همه در پلتفرمهای داخلی جمع شده است. در یک سال تمام نگرانی جامعه این بود که صرافیهای رمزارزی در دنیا فراگیر شدهاند و آگاهیای در جوانها و کسبوکارهای جدید پدیده آمده است ولی ما پتانسیل داخلی برای استفاده از این فضا را نداریم. آن زمان نگرانی این بود که همه معاملات در صرافیهای خارج از کشور انجام میشود. اما پلتفرمهای داخلی شکل گرفتند و این پتانسیل از بازار خارج کشور به داخل کشور انتقال پیدا کرد. حال امروز تصمیمسازان میگویند داراییهای زیادی در پلتفرمهای داخلی جمع شده است که خروجی این جمله اعتماد کاربران است. صرافیهای داخل کشور کارشان را درست انجام دادند؛ مردم نیز به این فضا اعتماد کردند. ولی متاسفانه تنظیمگری ما دارد به مسیر اشتباهی میرود.
این مسیر اشتباه از دیدگاه شما چگونه است؟اگر نگرانی تنظیمگری در مورد انباشت دارایی در این حوزه طبق نقشه راه درستی پیش برود و آن را اجرا کند، میتواند بگوید این فضا را کنترل میکند. اما اگر این نگرانی مسیر غلطی را جلو ببرد، ما دچار خودتحریمی میشویم. یعنی سر جای اول خود بازمیگردیم. در حال حاضر این مدل نگرانی تنظیمگران یک توده کوچک از نگرانی در مورد داراییهاست. اما اگر تنظیمگری اشتباه روی این توده کوچک رقم بخورد، تبدیل به یک توده بزرگتر میشود. وقتی این داراییها همه به خارج از کشور میرود، دوباره باید برویم داراییهایی را که به خارج از کشور رفته برگردانیم. اما ما دیگر همان پله اول نیستیم. در این صورت یک بازار زیرزمینی تشکیل خواهد شد؛ چون کاربر دیگر نه به فضای داخل اعتماد دارد نه به فضای خارج. مجبور است با خودش معاملات را انجام بدهد و در آن زمان دیگر نظارتی هم وجود ندارد که واژه تنظیمگری را محقق کنیم. متاسفانه من با چنین شیوه تنظیمگری آینده مثبتی نمیبینم.
ما همواره در این بحث از بانک مرکزی گفتیم. اما نقش تنظیمگران متعدد این حوزه را نیز نباید نادیده گرفت. آیا سندهای فعلی پاسخگو هستند و توانستهاند فضا را رو به بهبود ببرند؟ابتدا باید دید چه میشود که این سندها تولید میشوند؛ ۶ سند نوشته شده و قصد نوشتن هفتمین سند را هم دارند. اگر به تنظیم سند در دنیا نگاه کنیم، به این میرسیم که هر بخش، هر دستگاه و هر نهادی دغدغههایی دارند و سعی میشود به آنها پاسخ داده شود. اگر میخواهند سند خوبی منتشر کنند، باید مطمئن باشند راهحلی که ارائه میدهند منطبق بر دغدغهها است و راحتتر پیادهسازی شود؛ تا اینکه برخورد سلبی صورت گیرد. از برخی دغدغهها اصلاً خبر نداریم و مشکل اصلی همین است. ما الان شاهد هستیم که هر دستگاهی برای خودش در حال ایجاد یک سند است و این سندها موازی یکدیگر پیش میروند. از آنجا که ما در جغرافیای تحریمی زندگی میکنیم، باید حواسمان بیشتر جمع باشد. وقتی یک نهاد دولتی متولی کل یک فضا باشد ریسکهای بیشتری ایجاد میشود؛ از جمله اینکه بحث تحریمها و فریز شدن داراییها به خودی خود داستان زیادی درست میکند. زمین بازی که شکل میگیرد هرکس ساختار مختص خود را تعیین میکند؛ بانک مرکزی، وزارت اقتصاد طبق سند عالی راهبردی، شورای عالی فضای مجازی موظف هستند که چارچوب و نحوه تنظیمگری رمزارز را تدوین کنند. اما این اتفاق هنوز نیفتاده است، هر نهادی دغدغه خودش را دارد. معاونت حقوقی ریاستجمهوری سندش را دارد، بانک مرکزی سند خودش را میدهد. تمامی این سندها از نهادهای مختلف دوباره به قرارداد صلحی که در خصوص بحث SRO مطرح شده، رسیده است.
اما این کارها مشکل ما را حل نکرده و هنوز هم مشکلات روی میز است. چون همه به این مساله مقطعی نگاه میکنند. در این نگاه متاسفانه نوآوری کشته شده است. در حالی که ذات بلاکچین و رمزارز، ذات نوآور و توسعهپذیری است. هر لحظه بیزینسمدلهای جدیدی خلق میشود. اگر قرار است سندی را اینگونه جلو ببرید، ما نمیتوانیم هیچ توسعهای متصور باشیم. متاسفانه در این شرایط عقبافتادگی سنگینی اتفاق میافتد و سرمایه از کشور خارج میشود و این فرصت را نیز از دست میدهیم.
با این اقدامات و تنظیمگری به این شکل آیا اعتماد مخدوش میشود یا هنوز امیدی هست که اعتماد فعلی از دست نرود؟واقعیت این است که در بین تصمیمسازان برای پیشروی در این فرایند یک اصل بیشتر وجود ندارد؛ باید اعتماد بسازند. اگر چیزی غیر از اعتماد بسازند، هر چقدر هم مشوق مشخص کنند و بگویید بهشت میخواهد بشود، دیگر سرمایه نمیآید. اگر کارآفرین اعتماد نکند نمیآید سرمایهگذاری کند و پولش را به جای دیگری میبرد.
نقش تنظیمگران دیگر را در این زمینه چگونه ارزیابی میکنید و آیا وزن بانک مرکزی بیشتر نشده است؟حقیقت این است که همه نهادها تقریباً درگیرند اما مبحثی که وجود دارد، در شرایط امروز دادستانی هم به این حوزه ورود جدی پیدا کرده است. آن هم به واسطه پروندههایی که لزوماً منشاء آنها پلتفرمهای ما نیست. مثلاً ابزاری از جنس کینگمانی را در نظر بگیرید که پول جمع میکند؛ در صورتی که ما امروز مکانیسمی در فرابورس داریم تحت عنوان کرادفاندینگ. میتوانیم آن را توسعه بدهیم و بیزینسها از آن برای تامین مالیشان استفاده کنند.
پروژهای مثل کینگمانی که به اسم رمزارز شناخته میشود باعث شده است عملاً ما را خطاب قرار بدهند. دادستانی هم از این رو در این حوزه ورود کرده است، اما واقعیت این است که اتهامهای بیجایی دارد به حوزه ما وارد میشود.
کمااینکه اگر فرض کنیم هیچ پلتفرم رمزارزی در ایران وجود نداشت، آیا تعداد پروندههای رمزارزی کاهش پیدا خواهد کرد؟ جواب به نظر من خیر است چون طبیعتاً مردم ترویج این بستر را خواهند دید و حتماً سمتش میروند. در صورتی که هنگام بروز این مشکلات و چالشها، من شرکت رسمی دارم و میتوانند مراجعه کنند و مطالباتشان را بخواهند. آیا جای دیگری وجود دارد که این اتفاق بیفتد؟ خیر. مثلاً به بایننس که نمیتوانند شکایت کنند. پس در یکسری از پروندهها برای قوه قضا ما کمککننده بودیم. در واقع با پلتفرمهای رمزارزی برای اولین بار احراز هویت آنلاین را در کشور باب کردند. میخواهم بگویم ما هم از آنجا که بههرحال خودمان را صاحب آن کسبوکار میدانیم، ریسکهای آن را نیز میبینیم و سعی میکنیم در مقاطع زمانی خودمان این ریسکها پوشش بدهیم و این موضوع به همان SRO که به دنبالش هستیم اشاره دارد. فکر کنم بیش از ۱۰ سال است ما درگیر حسابهای اجارهای هستیم، چیزی که منشاء بسیاری از مسائل است. اگر بخواهیم پروندههای رمزارزی را حل کنیم، ۷۰ درصد پروندههای رمزارزی به حساب اجارهای مرتبط میشود.
آیا بخش خصوصی صندلی مشخصی در نهادهای تصمیمگیری دارد؟ واقعیتش حضور تشکلها و نمایندههای کسبوکارها در جلسات به واسطه پیگیری و اصرار خودشان بوده است. اما در کرسیهای حساس تصمیمگیری متاسفانه تشکلها و نمایندگان کسبوکارها حضور نداشتند، از همین رو در مسیری که میتواند به خروجی و تصمیمگیری درست کارشناسانه منجر شود، پشت درهای بسته و بدون حضور آنها تصمیمهای مهم اتخاذ میشود و بعد از تصمیمات اشتباه تازه کسبوکارها باید دنبال رفع آن باشند. دلیل اینکه در حال حاضر از بانک مرکزی بیشتر نام برده میشود این است که خودش را وارد جریانی کرده که عملاً مسئولیت سایر دستگاهها را هم به خود تحمیل میکند. حرف ما الان این است که چرا بانک مرکزی کشور با توجه به شرایط تحریمی باید خودش را در معرض چنین ریسکی قرار دهد و به جای اینکه همه مسئولیتها را خودش گردن بگیرد، آن را بین سایر سازمانها تقسیم نمیکند؟
در سند بانک مرکزی در یکی دو بند مشخص شده که بخشی از مسئولیت مثلاً بر عهده سازمان بورس است در صورتی که ممکن است این بند در سازمان بورس خیلی سختگیرانهتر از بانک مرکزی اجرا شود. چون ما مشکلی با تنظیمگری نداریم؛ تنها منظورمان این است که اگر بندی تحت نظارت سازمان مربوطه باشد بهدرستی اجرا خواهد شد. اینکه گفته میشود بانک مرکزی برای یکسری وظایف مناسب نیست به این خاطر است که منشاء تحریمهای بعدی خواهد شد. در واقع همین کسبوکارهایی که الان دارند با یک تنظیمگری مناسب کار را انجام میدهند، ذیل تنظیمگری بانک مرکزی در معرض خطر قرار میگیرند که در نهایت داراییهای مردم به خطر میافتد. پس ما اگر دغدغهای را عنوان میکنیم، حتماً باید به تبعاتش فکر کنیم.
شریفزاد: معتقدم جنس دغدغهها تنها به ویترین تبدیل شده و فضای عملیاتی برای آنها در نظر گرفته نشده است
معتقدم جنس دغدغهها تنها به ویترین تبدیل شده و فضای عملیاتی برای آنها در نظر گرفته نشده است. متاسفانه الان کسبوکارها تنها نقش مشاوران را بازی میکنند. ما باید این را بدانیم که آنها مجریان این ساختار در کشور هستند. مجریان این ساختار باید در جریان تصمیمگیری باشند تا با حضور در جلسات این تصمیمگیریها به اعتدال برسد.
در یک جمعبندی درباره ریسکهای کسبوکاری و نهاد تنظیمگر صحبت میکنید؟جمعبندی این است که بگذارید کسبوکارها کارشان را انجام دهند، مطمئن باشید قبل از اینکه تنظیمگران دغدغهها را به کسبوکارها یادآور شوند، آنها دغدغههای مربوط به خودش را میدانند. چرا دوباره چیزهای جدیدی برای کسبوکارها خلق میشود؟ این مسیر کاملاً روشن و نیازهای مرتبط با آن نیز کاملاً مشخص است. همچنین مشخص است که ورود نهادهای مختلف به این مساله به خاطر چیست و دغدغه آنها معلوم است. کسبوکارها ثابت کردهاند که همیشه پای کار هستند و تعامل میکنند. اما نیاز است این تعامل از طرف تصمیمسازان هم برقرار باشد. ما ریسکهای لایه تنظیمگران را خیلی خوب میدانیم در حالی که ریسک کسبوکارها خیلی بیشتر از تنظیمگران است به خاطر اینکه در این فضا بیزینسی شکل دادهاند، سرمایه مردم دست آنهاست و کلّی اعتماد سمتشان است و برای اینکه این اعتماد را نگه دارند ماهانه و روزانه هزینه میکنند. در نهایت معتقدم سختگیریها موجب بیاعتمادی بسیاری از کسبوکارها نسبت به تنظیمگران و در نهایت مهاجرت از کشور میشود.