الف- سرآغاز سال دوم هیجانانگیز است. ما در برههای از تاریخ زندگی کردیم که هم، جهانِ پیش از تلفن همراه و اینترنت را زیستهایم و هم، شاهد طلوع شبکه جهانی و انقلاب فناوری بودهایم. ما نسلی بودیم که پاندمی کرونا برایمان از جنس طاعون نبود، چراکه اینترنت به ما این امکان را میداد که در خانههایمان با جهان معاشرت کنیم، درس بخوانیم، کار کنیم، خرید کنیم و از آخرین اخبار و اطلاعات باخبر باشیم. اما این پایان ماجرا نیست. ما این فرصت را نیز داریم که در طلوع فراگیریِ هوش مصنوعی، زندگی را تجربه کنیم. بر کلمه فراگیری تاکید دارم چون نمیتوان هوش مصنوعی را زاییده چند صباح اخیر دانست و علم همواره متکی به تاریخ خویش است. اما اینکه هوش مصنوعی به ابزار روزمره بدل شود- به نحوی که فرزندان ما آن را به عنوان ابزار درس و مشق استفاده کنند- تجربهای نو در زیست انسانی است. در حالی به سال دوم از این سلسلهجستارها وارد میشویم که در این ماهها، نخستین مصوبه سازمان ملل متحد در مورد هوش مصنوعی به تصویب رسید و چند روز پیش، کشور فرانسه نخستین وزیر هوش مصنوعی جهان را منصوب کرد تا این فناوری به نحو مستقل دارای متولی در عالیترین سطح قدرت سیاسی باشد. در این توفانِ اخبار، اندیشیدن به «بنیان»های حقوقی هوش مصنوعی، ساده نیست. از یک سو نباید بیاعتنا به اخبار و تحول مدام هوش مصنوعی بود و از سوی دیگر اکتفا به اخبار و مرور آنها ما را صاحب اندیشه نمیکند. تفاوت ماجرا به اندازه تماشای بازی فوتبال از روی سکو یا تجربه بازی در وسط زمین است. آنچه ما را بازیگر میکند، اندیشیدن در بنیانهاست. به همان اندازه که اندیشه در مبانی فنی ضرورت دارد، اندیشه در مبانی انسانی و اجتماعی نیز حیاتی است و چهبسا مهمتر! نگاهی به تجربه امروز کشور از فناوری بیندازید. آنچه مانع استفاده...