قسمت سی و سوم:
بر بساطی که بساطی نیست

برای بوکمارک این نوشته وارد شوید
یکی گفت: «امامزاده یعقوب را نوک برج شغال خورد.» گفتند: «امامزاده نبود و پیغمبرزاده بود؛ یعقوب نبود و یوسف بود؛ نوک برج نبود و ته چاه بود؛ شغال نبود و گرگ بود؛ تازه کل داستان هم دروغ بود.» چیزی شبیه...
0 نظر