۹ آبان ۱۴۰۳
قسمت سیام
شکایت وارد نیست
اواسط شهریور امسال بود که صفحه نمایشگر لپتاپم خراب شد. در واقع نور پسزمینه آن سوخته بود. دو سال از اتمام تاریخ گارانتی آن میگذشت، بنابراین اولین و بهترین گزینهای که برای رفع مشکل به ذهنم رسید رفتن به پاساژ پایتخت و پیدا کردن یک تعمیرگاه درست و درمان بود. لپتاپم را زیر بغلم زدم و بعد از چند پرسوجو به تعمیرگاهی در طبقه چهارم پایتخت رفتم. تعمیرکار برای اینکه بفهمد مشکل لپتاپ چیست باید یک بار آن را باز و بسته میکرد. البته همین کار ۵۰ هزار تومان ناقابل خرج داشت. این روند عیبیابی و قیمت آن حتی اگر قانونی هم بود، به نظر چندان برای من مشتری بهصرفه نبود: باید دستگاه را به ازای ۵۰ هزار تومان به آنها میدادم، هزینه تعمیر آن را میگفتند، اگر بهصرفه نبود، ناچار بودم دستگاه را دستکم سه جای دیگر ببرم تا باز کنند. در نهایت باید تصمیم میگرفتم کدام یک قیمت بهتری میدهند تا کار تعمیر را به او بسپارم. ۱۵۰ هزار تومان در همین سه مرحله از جیب من میرفت. محاسبه تمام این هزینهها مرا مجبور کرد لپتاپم را به همین تعمیرکار اول بسپارم. دستگاه را داخل اتاقش برد، در اتاق را بست و کارهایی روی آن انجام داد. گفت دستگاه فلان مشکل را پیدا کرده است. وقتی هزینه آن را پرسیدم گفت: «مشخص نیست. اگر نیاز به تعویض داشته باشد، هزینه آن ۳۰۰ هزار تومان خواهد شد. اما سعی میکنم آن را تعمیر کنم تا برای شما ارزانتر تمام شود.» مشخص نبود این «ارزانتر»ی که وعده آن را میداد چقدر بود و بیشتر به نظر میآمد رقم را باز گذاشته تا دست آخر قیمتی را که مد نظرش است به من تحمیل کند. به اتاقش برگشت، بعد از چند دقیقه بیرون آمد و گفت چند جای دستگاه سولفاته شده است. تاکید کردم بیشتر از ۹۰ هزار تومان نمیتوانم برای...