کمپینهای رفتاری جهت مصرف بهینه انرژی؛ استفاده بهینه با آگاهی
کمپینهای رفتاری با هدف افزایش آگاهی عمومی در مورد صرفهجویی انرژی در سطح جهانی از…
۱ آذر ۱۴۰۳
۵ تیر ۱۴۰۳
زمان مطالعه : ۵ دقیقه
تاریخ بهروزرسانی: ۶ تیر ۱۴۰۳
هاروارد بیزنس ریویو (HBR) با اشاره به چند مطالعه میگوید استفاده از هوش مصنوعی در محل کار با وجود افزایش بازدهی و بهرهوری، ممکن به مهمترین دارایی شرکت یا کارکنان آن آسیب برساند. براساس مطالعات انجام شده، کارکنانی که در محل کار خود بیشتر از هوش مصنوعی استفاده میکنند، بیشتر از دیگران احساس تنهایی میکنند و در نتیجه حتی پس از ترک محل کار نیز رفتارهای ناسالمتری دارند.
به گزارش پیوست، HBR در این مطالعات کارکنان چند شرکت مختلف که حدود دو سالی از ورود هوش مصنوعی به محیط کارشان گذشته بود را مورد بررسی قرار داده است. در این مطالعهها تاثیرات کار با هوش مصنوعی بر ارتباط کارکنان با یکدیگر و پیامدهای مخرب کاهش روابط اجتماعی و احساس تنهایی بررسی شده است.
در اولین مطالعه که روی ۱۶۶ مهندس یک شرکت زیست پزشکی تایوانی انجام شد، مهندسانی که بیشتر با هوش مصنوعی کار میکردند میل بیشتری به ارتباط با دیگران داشتند. موضوع که میتوان آن را مثبت قلمداد کرد اما این دسته از کارکنان احساس تنهایی بیشتری را گزارش میکنند که حتی پس از ترک محل کار نیز پیامدهای مخربی مثل مصرف بیش از حد الکل و بیخوابی را به همراه دارد.
در دو مطالعه دیگر نیز شرایط مشابهی مشاهده شد. در این دو مطالعه که ۱۲۰ مشاور ملکی در یک شرکت مدیریت املاک در اندونزی و ۲۹۴ کارمند در واحدهای عملیاتی، حسابداری، بازاریابی و امور مالی یک شرکت فناوری مالزیایی مورد بررسی قرار گرفتند، کارمندان به دو دسته تقسیم شدند و در یک دوره سه روزه قرار شد تا دستهای از کارمندان استفاده از هوش مصنوعی را متوقف کنند.
براساس نتایج این دو مطالعه نیز کارمندانی که به کار با هوش مصنوعی ادامه دادند (در مقایسه با آنهایی که کار با هوش مصنوعی را متوقف کردند) با وجود میلی بیشتری که به ارتباط داشتند، احساس تنهایی بیشتر و پیامدهایی مثل مصرف بالای الکل و بیخوابی را گزارش میکنند.
به طور کلی نتایج این سه مطالعه نشان میدهد کارمندانی که ارتباط بیشتری با هوش مصنوعی دارند، زمان بیشتری از روز خود را به کار اختصاص میدهند و انزوای اجتماعی بیشتری را متحمل میشوند. عدم ارتباط با انسانها در محل کار باعث میشود تا این دسته از کارکنان به طور کلی میل بیشتری به ارتباط با انسانها داشته باشند اما با وجود تلاشهای مکرر، در نهایت حس تنهایی بیشتری را تجربه میکنند و نیاز اجتماعی آنها برآورده نمیشود.
در واقع هوش مصنوعی باعث افزایش بهرهوری و بازدهی کاری فرد میشود، اما در آن واحد احساس تنهایی را افزایش داده و به مشکلاتی مثل مصرف بیش از حد الکل و بیخوابی منجر میشود که میتواند بر عملکرد کلی فرد و کیفیت زندگی او تاثیرگذار باشد.
این یافتهها نمای پیچیدهای از هزینههای اجتماعی هوش مصنوعی در محل کار را به تصویر میکشند. انزوای برآمده از هوش مصنوعی، کارکنان را مجبور میکند تا بیشتر برای روابط انسانی تلاش کنند و آنچه حالا در محل کار تامین نمیشود را در جای دیگری جستجو کنند. اما در نگاه عمیقتر، بنیان این روابط یا همان انسانیت واقعی و مشترکی که به روابط واقعی ما شکل میدهد و سلامت ذهنی و فیزیکی ما را تامین میکند، به چالش کشیده میشود.
رهبران برای استفاده از فرصتهای هوش مصنوعی و رفع چالشهای آن باید بین بهرهوری و تعهد به سلامت و وضعیت اجتماعی کارکنان تعادلی برقرار کنند. چند گام کلیدی از نگاه HBR عبارتند از:
یافتههای این مطالعات به وضوح از یک رابطه عجیب حکایت میکنند و اتکای بیش از حد به هوش مصنوعی برای افزایش بهرهوری، در نهایت به فرسایش تدریجی منجر میشود. عملکرد کارکنان تنها و منزوی پایینتر از سطح ایدهآل است و احتمال همکاری، نوآوری و تلاش مازاد در آنها کمتر میشود. در نتیجه در کنار نظارت بر عملکرد، سازمانها باید سلامت و مشارکت اجتماعی کارکنان خود را نیز زیر نظر بگیرند. شرکتها باید با نظرسنجی، بررسی و دریافت بازخورد به بررسی موضوعاتی مثل مشارکت، رضایت شغلی و حمایت اجتماعی در کنار خروجی و بهرهوری بپردازند.
یکی دیگر از روشهای جلوگیری از تاثیرات مخرب استفاده از هوش مصنوعی در محل کار، اعمال رویکردی انسان محور و هدفمند در بکارگیری هوش صمنوعی است. به جای اینکه هوش مصنوعی به عنوان لایهای برروی فرایندهای موجود اعمال شود، سازمانها باید روندهای کاری موجود را پیرامون نقاط قوت انسان و ماشین بازطراحی کنند. ارتباط با هوش مصنوعی باید حس خودمختاری، کنترل و برتری انسانها را تقویت کرده و حس هدفمندی را القا کنند. براساس تحقیقات، کارکنانی که در مسیر تحقق یک چیز معنادار احساس کنترل و خودمختاری میکنند، سلامت ذهن بهتری دارند.
سازمانها برای جلوگیری از حس انزوا و تردشدگی برآمده از هوش مصنوعی باید طرز فکر خود را متحول کنند. به جای اینکه هوش مصنوعی راهکاری برای خودکاریسازی و بهینهسازی قملداد شود، باید آن را ابزاری برای بهبود تجربه انسان در محل کار دانست. این چه معنایی برای سازمانها دارد؟ برای مثال هدف از بکارگیری سیستمهای هوش مصنوعی باید کمک به کارکنان باشد. بهرهوری حاصل از این سیستمها، فرصتی است برای تامین نیازهای احساسی و اجتماعی کارمندان. برای مثال، هوش مصنوعی میتواند وظایف بیشتری را برعهده بگیرد و در عین حال رهبران فضاهای و زمان بیشتری را به ارتباط رو در روی کارکنان اختصاص دهند. در این حالت زمان صرفهجویی شده به تیمسازی، مراسمهای اجتماعی یا حتی صحبت معمولی حین نوشیدن قهوه اختصاص مییابد. باید فرهنگی ترویج شود که ارتباط اجتماعی را نه یک حواس پرتی از «کار واقعی»، بلکه ارزشمند و مفید بداند.