skip to Main Content
محتوای اختصاصی کاربران ویژهورود به سایت

فراموشی رمز عبور

با شبکه های اجتماعی وارد شوید

عضو نیستید؟ عضو شوید

ثبت نام سایت

با شبکه های اجتماعی وارد شوید

عضو نیستید؟ وارد شوید

فراموشی رمز عبور

وارد شوید یا عضو شوید

جشنواره نوروزی آنر

توسعه فناوری‌های بزرگ در گرو از بین رفتن نوآوری و خلاقیت استارت‌آپ‌ها

۷ آذر ۱۴۰۳

زمان مطالعه : ۱۰ دقیقه

تاریخ به‌روزرسانی: ۱۳ آذر ۱۴۰۳

تسلط فزاینده غول‌های فناوری بر بازار، مانعی جدی بر سر راه نوآوری و رشد شرکت‌های نوپا ایجاد کرده است. این شرکت‌های بزرگ با بهره‌گیری از قدرت بازار، به شیوه‌هایی مانند خرید رقبای کوچک‌تر، ایجاد موانع ورود برای شرکت‌های جدید و اعمال سیاست‌های انحصاری، از رشد رقبا جلوگیری می‌کنند. در نتیجه، اکوسیستم فناوری به سمت یکنواختی سوق پیدا کرده و تنوع محصولات و خدمات کاهش یافته است. قوانین ضدانحصار می‌توانند نقش مهمی در شکستن این انحصار و ایجاد فضایی رقابتی‌تر برای نوآوری ایفا کنند. با تقویت این قوانین و اعمال آن‌ها به طور موثر، می‌توان به رشد استارت‌آپ‌ها، توسعه فناوری‌های جدید و در نهایت، افزایش رفاه مصرف‌کنندگان کمک کرد.

به گزارش پیوست، DeepMind، یکی از اولین هوش مصنوعی‌های برجسته شرکت‌های نوپا، توسط گوگل خریداری شد. OpenAI که به‌عنوان یک سازمان غیرانتفاعی و وزنه‌ای برای تسلط گوگل تأسیس شده، ۱۳ میلیارد دلار از مایکروسافت جذب کرده است. آنتروپیک، استارت‌آپی که توسط مهندسان OpenAI تأسیس شده و نسبت به نفوذ مایکروسافت محتاط شده بودند، موفق به جذب ۴ میلیارد دلار از آمازون و ۲ میلیارد دلار از گوگل شد.

قانونی برای شکست دیوار محکم انحصار

با توجه به اینکه مشکل انحصاری‌شدن کسب‌وکارها توسط یک شرکت مادر به شکل سراسری در دنیا وجود دارد؛ از این‌ رو کمیسیون تجارت فدرال در حال بررسی معاملات بین مایکروسافت و هوش مصنوعی Inflection است.

این استارت‌آپ توسط مهندسان DeepMind که قبلا برای گوگل کار می‌کردند، تاسیس شده است. به نظر می‌رسد دولت علاقه‌مند است که در صورت موافقت مایکروسافت برای پرداخت ۶۵۰ میلیون دلار به Inflection در یک قرارداد، با ارائه مجوز برای استخدام بیشتر تیم مهندسی خود در آنجا باعث از بین رفتن استارت‌آپ می‌شود. در واقع این موضوع در جهت پایان دادن به قوانین ضد انحصاری است. در حالی کمیسیون مربوطه با ایجاد چارچوبی قصد به جلوگیری انحصار سرمایه دارد همچنین قصد دارد مانع این موضوع شود که همواره کسب و کارها و اکوسیستم استارت‌آپی به عنوان زیر مجموعه‌هایی از یک برند معروف تعریف شوند.

مایکروسافت از شراکت خود با Inflection دفاع کرده است و این همکاری را در کوتاه مدت، با ایجاد مشارکت بین A.I، استارت‌آپ‌ها و Big Tech به دادن مبالغ هنگفتی از پول نقد و تراشه‌هایی به آنها توجیه می‌کند. اما در دراز مدت، این رقابت بین آنها است نه ادغام که باعث پیشرفت تکنولوژی و بیزنس‌های حوزه فناوری می‌شود.

شوق تازه‌نفس‌ها و ترس بزرگترها از نوآوری

غول‌های فناوری که امروز از آنها صحبت می‌شود یک روزی در حد و اندازه استارت‌آپی کوچک بودند. آنها با کشف چگونگی تجاری‌سازی فناوری‌های جدید، رایانه شخصی اپل، سیستم عامل مایکروسافت، بازار آنلاین آمازون، موتور جست‌وجوی گوگل و شبکه اجتماعی فیسبوک، کسب‌و‌کار ایجاد کردند. این فناوری‌های جدید تنها متمرکز بر رقابت با شرکت‌های دیگر نبودند و به تناسب انتظارات بازار، روش‌های فعالیت را تغییر می‌دادند.

اما به نظر می‌رسد الگوهای نوآوری، رشد و جهش شرکت‌های مستقر در استارت‌آپ متوقف شده و به عبارتی غول‌های فناوری پیر شده‌اند. هر کدام بیش از ۲۰ سال پیش تأسیس شدند‌، اپل و مایکروسافت در دهه ۱۹۷۰، آمازون و گوگل در دهه ۱۹۹۰ و فیسبوک در سال ۲۰۰۴. تاکنون هیچ رقیب جدیدی برای ایجاد تنوع در بازار ظاهر نشده است. در حالی که بازار فناوری جهانی نیاز به نوآوری و خلاقیت کسب‌وکارهای جدید دارد.

نوآوری‌ها به احتمال زیاد از شرکت‌های نوپا ناشی می‌شود تا شرکت‌های معتبر و این همان چیزی است که نظریه اقتصادی پیش‌بینی می‌کند.

پاسخ این نیست که غول‌های فناوری امروزی فقط در نوآوری بهتر هستند. شواهد قابل استناد موجود در زمینه داده‌های ثبت اختراع، نشان می‌دهد که نوآوری‌ها به احتمال زیاد از شرکت‌های نوپا ناشی می‌شود تا شرکت‌های معتبر و این همان چیزی است که نظریه اقتصادی پیش‌بینی می‌کند.

اغلب شرکت‌هایی که متصدی با سهم بزرگ بازار هستند قاعدتا انگیزه کمتری برای ایجاد نوآوری دارند. زیرا نوآوری به خلق یک محصول و فروش سری جدیدی از محصولات منجر می‌شود و ممکن است موجب به چالش کشیده شدن فروش محصولات موجود که سودآوری زیادی دارد بشود. مهندسان با استعداد ترجیح می‌دهند شریک سهام شرکتی شوند که هرچند نوپا است اما طبق برنامه و هدف‌گذاری‌هایی که دارد در آینده به‌طور تصاعدی رشد خواهد کرد. عموما شرکت‌های بزرگی که جریان کاری آنها به ارزش پروژه‌ها وابسته نیست انتخاب مهندسان مستعد و حرفه‌ای نیستند. مدیران فعلی برای توسعه پیشرفت‌های افزایشی که مشتریان کنونی آنها را راضی می‌کند، بهای بیشتری می‌دهند تا برای نوآوری‌های مخربی که ممکن است مهارت‌ها و روابطی را که به آنها قدرت می‌دهد، بی‌ارزش کند.

حذف رقیب خلاق برای باقی ماندن

غول‌های فناوری یاد گرفته‌اند که چرخه از بین بردن کار خلاقانه را متوقف کنند. آنها روی استارت‌آپ‌هایی سرمایه‌گذاری می‌کنند که فناوری‌های مخرب را توسعه می‌دهند که به آنها اطلاعاتی در مورد تهدیدهای رقابتی و توانایی تأثیرگذاری بر مسیر استارت‌آپ‌ها می‌دهد.

مشارکت مایکروسافت با OpenAI مشکل را نشان می‌دهد. در ماه نوامبر، ساتیا نادلا، مدیر اجرایی مایکروسافت، گفت که حتی اگر OpenAI به طور ناگهانی ناپدید شود، مشتریان او دلیلی برای نگرانی نخواهند داشت، زیرا «ما افراد را داریم، ما محاسبات داریم، داده‌ها را داریم، همه چیز را برای خلق بستری نوآورانه دیگر را در اختیار داریم.»

البته، مدیران کسب‌وکارهای بزرگ و قدرتمند همیشه از خفه کردن رقابت سود می‌برند. شرکت‌های فناوری قبلی مانند اینتل و سیسکو، ارزش خرید استارت‌آپ‌ها را با محصولات مکمل درک کرده بودند.

اما امروزه مدیران فناوری یاد گرفته‌اند که حتی استارت‌آپ‌های خارج از بازار اصلی خود می‌توانند به تهدیدهای رقابتی خطرناک برای آنها تبدیل شوند. بزرگی غول‌های فناوری امروزی به آنها پول نقد می‌دهد تا با این تهدیدات مقابله کنند. هنگامی که مایکروسافت در اواخر دهه ۱۹۹۰ به دلیل نقض قوانین ضدانحصار محاکمه شد، ارزش آن ۱۰ها میلیون دلار بود و اکنون بیش از ۳ میلیارد دلار است.

علاوه‌بر پول خود، غول‌های فناوری می‌توانند از دسترسی به داده‌ها و شبکه‌های خود استفاده کنند و به استارت‌آپ‌هایی که همکاری می‌کنند پاداش داده و کسانی که به رقابت می‌پردازند را مجازات کنند که از بازار کنار بروند. در واقع، این یکی از استدلال‌های دولت در شکایت جدید ضدانحصار علیه اپل است، البته اپل این ادعاها را رد کرده و خواستار خاتمه یافتن این پرونده شده است. آنها همچنین می‌توانند از ارتباطات خود در سیاست برای تشویق مقرراتی که به عنوان یک خندق رقابتی عمل می‌کند، استفاده کنند.

همکاری‌های چندجانبه برای هدایت پول‌های درشت

نتیجه راه‌اندازی تبلیغات برای حمایت از THE MARKUP برای خیریه نبود. سایت تحقیقات فناوری THE MARKUP اعلام کرده که پیشنهادات فیسبوک عمدتا شامل اجرای الزامات سیستم‌های تعدیل محتوا است که قبلا فیسبوک ایجاد کرده.

هنگامی که این تاکتیک‌ها نتوانند یک استارت‌آپ را از رقابت دور کنند، غول‌های فناوری به سادگی می‌توانند آن را خریداری کنند. مارک زاکربرگ قبل از خرید اینستاگرام توسط فیسبوک، این موضوع را در ایمیلی به یکی از همکارانش به وضوح بیان کرد. او نوشت: اگر استارت‌آپ‌هایی مانند اینستاگرام به مقیاس بزرگی رشد کنند، می‌توانند برای ما بسیار مخرب باشد.

بزرگان فناوری همچنین روابط تکراری با سرمایه گذاران خطرپذیر را پرورش می‌دهند. استارت‌آپ‌ها سرمایه‌گذاری‌های پرریسکی هستند، بنابراین برای موفقیت یک صندوق سرمایه‌گذاری خطرپذیر، حداقل یکی از شرکت‌های پرتفوی آن باید بازدهی تصاعدی داشته باشد.

با کاهش عرضه‌های عمومی اولیه، سرمایه گذاران خطرپذیر به طور فزاینده‌ای به خرید روی آورده‌اند تا این بازده را ارائه دهند. سرمایه‌گذاران خطرپذیر می‌دانند که تنها تعداد کمی از شرکت‌ها می‌توانند یک استارت‌آپ را با این قیمت خریداری کنند، بنابراین با فناوری بزرگ دوست می‌مانند تا بتوانند استارت‌آپ‌های خود را به سمت معامله با شرکت‌های فعلی هدایت کنند. به همین دلیل است که برخی از سرمایه‌گذاران خطرپذیر با اجرای قوی‌تر مخالفت می‌کنند و این موضوع برای تجارت بد است.

مشارکت ممکن است در کوتاه مدت بی‌ضرر به نظر برسد. برخی از مشارکت‌ها بین شرکت‌های مستقر و استارت‌آپ‌ها سازنده است. تملک‌ها به سرمایه‌گذاران خطرپذیر بازدهی لازم را می‌دهد تا سرمایه‌گذاران خود را متقاعد کنند که سرمایه بیشتری را برای موج بعدی استارت‌آپ ها اختصاص دهند.

نکته حائز اهمیت این است که هم‌اختیاری، پیشرفت فناوری را تضعیف می‌کند. وقتی یکی از غول‌های فناوری یک استارت‌آپ را می‌خرد، ممکن است فناوری آن استارت‌آپ را تعطیل کند. همچنین ممکن است افراد و دارایی‌های استارت‌آپ را به سمت نیازهای نوآوری خود سوق دهد. حتی اگر هیچ کدام را انجام ندهد، موانع ساختاری که مانع نوآوری در شرکت‌های بزرگ می‌شود، ممکن است خلاقیت کارمندان استارت‌آپ خریداری‌شده را از بین ببرد. به نظر می‌رسد هوش مصنوعی یک فناوری آسیب‌زای کلاسیک است. اما از آنجایی که استارت‌آپ‌های مخربی که پیشگام آن بودند، یکی یکی با Big Tech مرتبط می‌شوند، ممکن است چیزی بیش از راهی برای خودکارسازی موتورهای جست‌وجو شود.

ابزاری بهتر از قانون نیست

در اوایل سال جاری F.T.C. و دولت قبلی ایالت متحده اعلام کرد که در حال بررسی قراردادهای Big Tech با A.I است. شرکت ها این اقدام را یک شروع امیدوارکننده می‌دانند. اما ما باید قوانینی را تغییر دهیم که هم‌اختیاری را ممکن می‌سازد.

اول، کنگره باید قانون «اداره‌های درهم تنیده» را گسترش دهد. در این راستا مدیران یا افسران یک شرکت را از خدمت به عنوان مدیر یا افسر برای رقبای آن منع می‌کند  تا از قرار دادن کارمندان خود در هیات‌های راه‌اندازی توسط غول‌های فناوری جلوگیری کند.

دوم، دادگاه‌ها باید شرکت‌های مسلطی را که در دسترسی به داده‌ها یا شبکه‌هایشان تبعیض قائل می‌شود بر اساس اینکه آیا شرکت یک رقیب بالقوه است، مجازات کنند.

سوم، همانطور که کنگره برای تنظیم هوش مصنوعی حرکت می‌کند، باید مراقب باشد قوانینی بنویسد که متصدیان فعلی را تثبیت نکند.

در نهایت، دولت باید فهرستی از فناوری‌های مخرب بالقوه را شناسایی کند. هوش مصنوعی در صدر این لیست قرار دارد و احتمالا هرگونه ادغام بین غول‌های فناوری و استارت‌آپ‌های توسعه دهنده این فناوری‌ها را به چالش خواهد کشید.

هرچند این سیاست ممکن است زندگی را برای سرمایه‌گذارانی که دوست دارند در مورد اختلال صحبت کنند و سپس با ذینغعان خود که در توسعه شرکتی در مایکروسافت به سوذ برسند، دشوار کند. اما این خبر خوبی برای بنیان‌گذارانی است که می‌خواهند محصولات را به مشتریان بفروشند، نه استارت‌آپ‌ها را به انحصار ببرند. همچنین این امر برای مصرف‌کنندگانی که به رقابت وابسته‌اند اما مدت زیادی را بدون آن سپری کرده‌اند، خوب خواهد بود.

استراتژی دولت جدید در راستای فعالیت ضدانحصاری

دولت ایالات متحده به احتمال زیاد برای مقابله با انحصارطلبی در عصر جدید تسلط فناوری، رویکردی چندجانبه اتخاذ خواهد کرد. در اینجا برخی از استراتژی‌های احتمالی وجود دارد:

  1. تقویت قوانین ضد انحصار موجود:

    • بازنگری استانداردهای قانونی: به‌روزرسانی قوانین برای بهتر پاسخگویی به دینامیک‌های مدرن بازار، به‌ویژه آن‌هایی که مربوط به بازارهای دیجیتال و اثرات شبکه‌ای هستند.
    • افزایش بودجه اجرایی: اختصاص منابع بیشتر به سازمان‌های ضد انحصار برای تقویت توانایی‌های تحقیقاتی و اجرایی آن‌ها.
    • گسترش دامنه ضد انحصار: اعمال قوانین ضد انحصار بر طیف گسترده‌تری از رفتارهای ضد رقابتی مانند شیوه‌های داده‌ای و تسلط بر پلتفرم‌ها.
  2. تجزیه غول‌های فناوری:

    • اقدامات ساختاری: مجبور کردن شرکت‌های بزرگ فناوری به تقسیم شدن به شرکت‌های کوچکتر و کمتر مسلط.
    • واگذاری دارایی‌های ضد رقابتی: الزام شرکت‌ها به فروش واحدهای تجاری یا دارایی‌های خاصی که به قدرت بازار آن‌ها کمک می‌کند.
  3. تنظیم غول‌های فناوری:

    • اعمال اقدامات اصلاحی رفتاری: اجرای مقررات محدودکننده رفتارهای خاص ضد رقابتی مانند ترجیح دادن خود یا معاملات انحصاری.
    • ایجاد مقررات خاص صنعت: توسعه مقررات سفارشی برای بخش‌های خاص مانند رسانه‌های اجتماعی یا تبلیغات دیجیتال.
  4. ترویج رقابت:

    • حمایت از اکوسیستم‌های استارت‌آپی: ارائه بودجه، مشوق‌های مالیاتی و تسهیلات نظارتی برای تشویق رشد استارت‌آپ‌ها و کسب‌وکارهای کوچک.
    • تسهیل دسترسی به داده‌ها: اجرای سیاست‌هایی که تعامل‌پذیری داده‌ها را ارتقا می‌دهند و موانع ورود رقبا جدید را کاهش می‌دهند.
  5. همکاری بین‌المللی:

    • هماهنگی با سایر کشورها: همکاری با سایر کشورها برای توسعه استانداردهای جهانی ضد انحصار و مکانیسم‌های اجرایی.
    • اشتراک‌گذاری اطلاعات و تخصص: همکاری با سازمان‌های ضد انحصار بین‌المللی برای به اشتراک گذاشتن بهترین شیوه‌ها و اطلاعات.

لازم به ذکر است که استراتژی‌های خاص اتخاذ شده توسط دولت ایالات متحده به عوامل مختلفی از جمله اراده سیاسی، شرایط اقتصادی و پیشرفت‌های فناوری بستگی دارد. با این حال، واضح است که برای مقابله با چالش‌های ناشی از تمرکز روزافزون قدرت بازار در صنعت فناوری، رویکردی فعال‌تر و تهاجمی‌تر در اجرای قوانین ضد انحصار ضروری است.

https://pvst.ir/joh

0 نظر

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*

برای بوکمارک این نوشته
Back To Top
جستجو