سرمایهگذاری جسورانه یا ریسکپذیر(VC) چیست؟
سرمایهگذاری جسورانه یا ریسکپذیر(Venture Capital)، نوعی از سرمایهگذاری است که فرد با سرمایهگذاری مستقیم در استارتآپها…
۲۰ مهر ۱۴۰۳
۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۳
زمان مطالعه : ۱۱ دقیقه
شرکتهای سرمایهگذاری که زیر نظر بانکها فعالیت میکنند گاه با سیاستها و استراتژیهای خود باعث کوچکتر شدن و محدود کردن خلاقیت شرکتها و استارتآپهای فینتکی زیرمجموعهشان میشوند. چون در واقع این بانکها هستند که بنا بر دامنه نیازهای خود حد و حدود کسبوکارهایی را که روی آنها سرمایهگذاری میکنند مشخص میکنند. با سیدمحمدحسین سجادی نیری، مدیرعامل تکنوتجارت به عنوان بازوی سرمایهگذاری و نوآوری بانک تجارت، درباره استراتژیهای تکنوتجارت در زمینه سرمایهگذاریهای استارتآپی گفتوگو کردیم. نیری معتقد است نهتنها در شرکتهای سرمایهگذاری بانکی بلکه تمام VC یا CVCها فاکتوری که آزادی عمل کسبوکارها را مشخص میکند نوع قرارداد و میزان سهامدهی استارتآپهاست.
تکنوتجارت با هدف رفع نیازهای حوزه کسبوکاری بانک تجارت خلق شده است، این موضوع باعث کوچک شدن شرکتهایی که بانک در آنها سرمایهگذاری میکند، نمیشود؟ چون بانک برای آن کسبوکار تعیین میکند چه چیز را به چه میزان میخواهد و به نوعی همین عامل باعث میشود ذات خلاقیت این شرکتهای نوپا گرفته شود؟ اینطور نیست؟
خیر لزوماً اینطور نیست که شرکتها و استارتآپهایی که بانکها روی آن سرمایهگذاری کردهاند مجبور باشند در حد نیاز بانک فعالیت کنند، بانکها پروژههای فناوری اطلاعاتی را که بخواهند درون ساختارهای خود انجام میدهند؛ بانکها هلدینگ IT دارند، به علاوه بخش معاونت IT در بانک نیز وجود دارد که بسیاری از نیازهای حوزه فناوری اطلاعات و نوآوری بانکها در آن مجموعهها به صورت درونسپاری انجام میشود.
مثلاً همه بانکها، موبایلبانک و CORE و محصولاتی برخاسته از آن را دارند، ما درباره وجوهی از نوآوری صحبت میکنیم به نام نوآوری باز که بانکها در تعامل با اکوسیستم نوآوری میتوانند از آن بهرهمند شوند. این مساله فقط مختص بانکها نیست. بلکه به طور کلی مسائل سازمانهای بزرگ در دنیا در مواجهه با نوآوری باز و در مواجهه با تحول دیجیتال است. بانک تجارت در مقطعی متوجه سرمایهگذاریهایی که تکنوتجارت از سالهای ۹۹ تا ۱۴۰۱ انجام داده، شده است و دریافته که این سرمایهگذاری چقدر منطبق با نیاز آن و در زنجیره ارزش آن بوده است.
برای مثال موضوع وامدهی و لندینگ یک مساله بوده و به همین خاطر در یک کسبوکار لندتک سرمایهگذاری کرده است و این توانسته زنجیره ارزش بانک را تقویت کند. از سوی دیگر در پاسخ به این سوال که آیا این باعث نمیشود کسبوکارها کوچک شوند و خلاقیتشان از بین بروند و مشکل بانک صاحبی در آنها ظهور پیدا کند، باید بگویم همه اینها در مواجهه با سازمان مادر است.
در زمینه سیویسیها و کسبوکارها یا استارتآپها چند فاکتور مهم است. مهمترین و اولین فاکتور، میزان سهامگرفتن در کسبوکار و نکته دوم قرارداد تنظیم شده با کسبوکار است. اینکه چقدر آزادی عمل به آن کسبوکار بدهیم. اگر بانک یا نهاد حوزه نوآوری بانک بپذیرد که سهام حداقلی در آن کسبوکار داشته باشد و بپذیرد که فرمان کسبوکار همچنان در اختیار همبنیانگذاران باشد مشکلی رخ نمیدهد. عرف سرمایهگذاری ما سهام گرفتن ۳۵ درصد به پایین است. اتفاقاً ما به کسبوکارهایمان میگوییم محدود به حوزه بانکی ما نباشند و تاکید میکنیم به سمت توسعه بازار بروند و محدود به ما و خط اعتباری ما نشوند و از بانکهای دیگر و در تعامل با نهاد بزرگتر فعالیت خود را توسعه دهند.
برای مثال ما سهامدار ۲۰ درصدی دیجیپی هستیم و مابقی آن متعلق به همبنیانگذاران و دیجیکالاست. از ابتدا این بلوغ در بانک تجارت بوده که محدودیت ایجاد نکند، اولاً سهامداری ۲۰درصدی بوده و ثانیاً تاکید شده کسبوکار با بانکهای دیگر کار کند و خط اعتباری از جاهای دیگر بگیرد و بتواند از امتیاز قابل ارزیابی و رهگیری بودن وام با توجه به دادههای دیجیکالا بهرهمند شود. به صورت تئوری یک سرمایهگذار میتواند باعث محدودیت کسبوکار شود؛ اما دو فاکتور از فاکتورهای اصلی است که آیا این رفتار محدودکننده است یا خیر، یکی میزان سهام و دیگر مسائل ذکرشده در قرارداد.
پس به نظر شما این پول بانک نیست که استارتآپ را تنبل میکند، بلکه نحوه مدیریت بر استارتآپ است که آن را تنبل یا پیشرو میکند؟
دقیقاً، حتی پول بانک و پول هوشمند بانک میتواند باعث تقویت استارتآپ شود، از زمانی که ما وارد برخی کسبوکارها شدیم چندین برابر رشد کردند، نه فقط به خاطر پول بلکه به خاطر بازارهای جدیدی که برای آنها خلق کردیم. مثلاً یک سولوشن پروایدر (ارائهدهنده راهکار) حوزه بورس کالا بوده که حالا آمده است در حوزه دیگری به مشتریان بزرگ بانک تجارت خدمت ارائه میدهد و کسبوکار رشد جدی کرده، این عدد و رقم منعکسشده در اظهارنامه مالی و ترازنامه مالی قابل رویت است. سرمایهگذاری دقیقاً مثل یک تیغ دولبه است؛ سرمایهگذار میتواند باعث محدودیت جدی در کسبوکار شود یا باعث خلق فرصتهای جدید شود و این هم محدود به بانک نیست.
با توجه به توضیحات و فضای فعلی اکوسیستم، حالا زمان مناسبی برای سرمایهگذاری روی استارتآپها، بیزینسهای جدید، فینتکها یا شرکتهای خلاق نوآور است؟ با توجه به تورم، قیمت ارز، سیل مهاجرت و… اصلاً چه میزان سرمایهگذاری لازم است تا اینها حاضر به کار شوند و سرمایه را بپذیرند؟
همانطور که میدانید من رئیس انجمن سرمایهگذاری خطرپذیر هم هستم، پس طبیعتاً یک بخش از حرفهای من ناظر به جایگاه دیگری است که دارم. سالهای ۱۴۰۲ و ۱۴۰۳ که در آن هستیم نقدینگی و منابع مالی در اکوسیستم نوآوری و فناوری کشور بهشدت کاهش پیدا کرده است. یکی از دغدغههای اصلی مدیران عامل اکوسیستم مساله نقدینگی و سرمایه در گردش است. در گزارش ایلیا هم به آن اشاره شده است.
پس بهطبع الان وقت سرمایه گرفتن از سرمایهگذار است وگرنه کسبوکارها مشکلاتشان مضاعف میشود. اما آیا پول به میزان کافی در اکوسیستم وجود دارد؟ نه به نظر من وجود ندارد. چون سرمایه ترسو است و از فضای ریسکی فرار میکند. الان فضای سرمایهگذاری کشور ریسکی و مخاطرهآمیز است و راهحل، وجود مشوق از سمت دولت است. یکی از مشوقهایی که درست طراحی شده که هنوز در مقام اجرا آزموده نشده بحث قانون جهش تولید دانشبنیان است. اینکه بنگاههای بزرگ بتوانند بخشی از مالیات به دولت را تبدیل به سرمایهگذاری کنند.
این در حالی است که دولت باید این بلوغ و شرح صدر و فراخی سینه را داشته باشد که بپذیرد از بخشی از مالیات به خاطر رونق اکوسیستم چشمپوشی کند و چشم داشتش را به مالیات سالهای بعد موکول کند. اکوسیستم شکوفایی که میتواند مالیات دهد. این در مقام طراحی قانون جهش تولید دانشبنیان دیده شده است.
از سوی دیگر سه بخش جدی در کشور وجود دارند که میتوانند با سرمایههای کلان به ورود سرمایه در اکوسیستم کمک کنند: اول صنایع بزرگ مانند فولاد، پتروشیمی، معادن و هلدینگهایی مانند گلرنگ که میتوانند منابع بیاورند. قانون جهش تولید دانشبنیان به اینها کمک کرده است و نمونههایی از CVCها شکل گرفتهاند. هشت سیویسی مجوز گرفتهاند و بعدیها نیز بهترتیب اضافه میشوند.
دومین بخش دارای سرمایه کلان، حوزه بانکی کشور است. ما در حال حاضر حدود ۳۰ بانک داریم که همگی مالیاتدهنده هستند و اگر بخشی از مالیات اینها وارد اکوسیستم شود در وهله اول به نفع حوزه فینتک است و در وهله دوم حوزههای نزدیک فینتک. اما فعلاً بانک مرکزی در مقام رگولاتور مانع آن شده است. بانک مرکزی یک آییننامه در دیماه ۱۴۰۲ ابلاغ کرده که محدودکننده است و ما به عنوان انجمن سرمایهگذاری خطرپذیر در حال پیگیری برای اصلاح آن هستیم. راجع به این موضوع با آقای دهقانی فیروزآبادی هم صحبت کردهایم.
سومین بخش دارای سرمایه کلان، بازار سرمایه است. بازار سرمایه و مجموعههای فعال آن، مانند نهادهای مالی مالیاتدهنده هستند و امکان آوردن سرمایه به حوزه نوآوری را دارند. اما از این سه بخش فعلاً فقط دسته اول یعنی صنایع بزرگ فعال شده است، اما دو بخش دیگر با نحوه تنظیمگری نهاد تنظیمگر دچار محدودیت شدهاند.
پس اینطور جمعبندی میکنم که به نظر من الان وقت سرمایه گرفتن است و باید کسبوکارها سمت سرمایه گرفتن بروند، اما یک تهدید جدی در این زمینه وجود دارد؛ جایی که منابع محدود است دست سرمایهگذار دست بالاست و ممکن است سختگیرانه وارد شود و در قرارداد امتیازاتی را بگیرد که در حالت عادی یک کسبوکار آن امتیاز را به سرمایهگذار نمیداده است.
من به عنوان کسی که دغدغه اکوسیستم را دارم، توصیهام به سرمایهگذاران این است که قرار است با هم بزرگ شویم پس سختگیرانه و زورگیرانه عمل نکنیم و کسبوکار را کوچک نگه نداریم و امتیاز اضافی نخواهیم و توصیه من به سرمایهپذیرها هم این است که به خاطر کمبود منابع زیر بار هر زور و شرایطی نروند. به موضوع بلندمدت نگاه کنند که دچار مشکل نشوند.
در واقع تکنو تجارت با هدف سرمایهگذاری روی فینتکها شکل گرفت و به عنوان بازوی سرمایهگذاری بانک تجارت کار خود را آغاز کرد، آیا به نظر شما تکنوتجارت در مسیر حرکت خود از ابتدای شکلگیری تاکنون و به طور مشخص در یک سال گذشته که شما مدیرعامل این مجموعه بودهاید، موفق بوده است؟
مانند بسیاری از اتفاقات اکوسیستم، خود تکنوتجارت نیز در مسیر توسعه و بلوغ حداقل یکی دو بار پوستاندازی کرده است. نگاه اولیه بانک در خصوص تاسیس تکنوتجارت موضوع سرمایهگذاری بوده است اما به نظرم در مقطعی که آغاز آن را از سال ۱۴۰۰ به بعد میدانم تکنوتجارت به سمت سرمایهگذاریهایی رفته است که این سرمایهگذاریها باعث تقویت زنجیره ارزش بانک شده و این موضوع به نظر من نقطه عطفی در دوران حیات تکنوتجارت بوده است. یعنی دقیقاً چیزی که بانک به آن احتیاج داشته، تکنوتجارت روی آن سرمایهگذاری کرده است.
اما نکته مهم اینجاست در فضای بانکداری همیشه بانک، مجموعهای ریسکگریز تعریف شده است چون منابع مردم در دست بانکهاست و بانکها باید عملاً کمترین ریسک را با این منابع انجام دهند. وقتی بانکی میآید و یک نهادی به عنوان سرمایهگذار خطرپذیر سازمانی یا CVC ایجاد میکند زمانی میتواند با خیال راحت و اطمینان خاطر این کار را انجام دهد که از این سرمایهگذاریها انتفاع ببیند که این انتفاع لزوماً فقط انتفاع اقتصادی نیست. یکی از منافعی که سیویسیهای بانکی میتوانند انجام دهند تقویت زنجیره ارزش نهاد مادر یا (parent organization) است.
برنامههای آینده تکنوتجارت در سال ۱۴۰۳ چیست؟ کمی هم از تژینو صحبت کنید؟
ما در حال حاضر نهاد حوزه نوآوری در تعامل با اکوسیستم نوآوری و فناوری بانک تجارت و در واقع بازوی حوزه نوآوری بانک تجارت و پنجره تعامل اکوسیستم نوآوری و فناوری با بانک هستیم. یکی از ابزارهای ما سرمایهگذاری خطرپذیر است که اتفاقاً جدیترین ابزار ما نیز هست.
ما CVC هستیم اما فقط CVC نیستیم، ما توسعهگر حوزه نوآوری بانک تجارتیم. باید به عنوان یک CVC سرمایهگذاری خطرپذیر کنیم؛ باید نهادسازی، PE ،VC صندوق پژوهش فناوری و کرادفاندینگ و نهادها را برای بانک ایجاد یا تقویت کنیم. باید کاری کنیم که بانک بتواند در تعامل مستقیم با اکوسیستم باشد. «تژینو» دقیقاً همین پروژه است. در شرایطی که خبرهای ضد و نقیض درباره کارخانه نوآوری به گوش میرسد تژینو پروژه اضافه کردن بالغ بر ۲۵ هزار مترمربع فضا به اکوسیستم نوآوری کشور است. تژینو محلی برای حضور شرکتهای حوزه فینتک و شرکتهای نزدیک به حوزه فینتک خواهد بود.
در واقع مهمترین دغدغهام این است که پرچم امید زمین نیفتد و تژینو در مجاورت کارخانه نوآوری آزادی میتواند محمل تداوم جریان نوآوریای که در این منطقه آغاز شد باشد و پیوند میان اکوسیستم نوآوری و فینتک کشور با بانک تجارت را مستحکمتر کند.
در مورد کارهای آینده تکنوتجارت نیز باید بگویم یکسری راهحل برای بانک وجود دارد که راهحلهای نوآورانه است. برای مثال همه بانکها مساله املاک مازاد را دارند و نهاد رگولاتور به بانک فشار میآورد که آنها را بفروشید یا سروسامان دهید. اما یک ملک چند همتی فروشاش راحت نیست و برگزاری مزایده و پیچیدگیهای خاص خود را دارد. در نتیجه توکنایز کردن یک مساله راهکار نوآورانه است. یکی از کارهای ما در سال پیش رو ایجاد راهحل توکنایز برای یکی دوتا از املاک مازاد بانک است که بانک این را تجربه کند.
خود توکنایز فرایند جدیدی را برای مساله وثیقهگذاری ایجاد میکند. یا مردم داراییهایی دارند که راکد است و نمیتوانند وثیقه کنند و نقدینگی ایجاد کنند. ضمن اینکه وزارت اقتصاد در پروژه ستاره هم پیگیر آن است و بانکها هم بهتنهایی خودشان پیگیرند. ما در حال پیگیری مساله توثیق و وثیقهگذاری هستیم و امسال هم مثل قبل سیویسیگری و سرمایهگذاری را دنبال میکنیم. موضوع تژینو نیز پروژه محوری ماست. ایجاد راهکارهای جدید برای تعامل با بانک و نهادسازی در اکوسیستم را نیز با پروژههایی همچون آزمایشگاه زنده (LIVING LAB) در سال ۱۴۰۳ با جدیت پی خواهیم گرفت.
سبد سرمایهگذاری تکنوتجارت در سال جدید بزرگتر میشود؟
بله حتماً. ما تاکنون بیش از ۳۷۰ میلیارد سرمایهگذاری کردهایم که هفتتای آنها معروفتر هستند. امیدوارم بتوانیم همین عددی را که در تمام سالها سرمایهگذاری کردهایم در سال ۱۴۰۳ سرمایهگذاری کنیم.