تحول دیجیتالی مفهومی است که این روزها در سطح ادبیات موضوع به آن بهخوبی پرداخته میشود. بسیاری از رویدادها و کنفرانسها و دورههای آموزشی، از این رو که نقش موثری در تبیین این مفهوم و تشریح ادبیات آن در ذهن و ضمیر مدیران و تصمیمگیران کشور دارد، درخور تقدیر است. اما اگر یک قدم از آموزش، جشنواره و جایزه تعالی پا را فراتر گذاریم، با چه نوع اقدامات عملگرایانه در سطح کشور در این حوزه مواجه میشویم؟ حتی با فرض وجود تعهد مدیران ارشد به سرمایهگذاری در فناوریهای دیجیتالی، اساساً چه نوع اقدامات عملیای در این راستا در کشور ما قابل انجام است؟ برای ورود به این بحث ابتدا لازم است شرکتها را از منظر ارتباط زمانی آنها با عصر دیجیتال تقسیمبندی کنیم. شرکتها را اساساً میتوان به دو گروه دیجیتالی و غیردیجیتالی تفکیک کرد. شرکتهای دیجیتالی یا پلتفرمهای دیجیتالی آن دسته از شرکتها هستند که در دوران دیجیتال و در سالهای پس از ۲۰۰۰ متولد شدهاند و سازوکار این شرکتها مبتنی بر فناوریهای دیجیتالی طراحی شده است. شرکتهای غیردیجیتالی شرکتهای بزرگ سنتی هستند که دههها و حتی قرنها قبل از عصر دیجیتال متولد شدهاند. اگرچه بسیاری از مدیران و صاحبان کسبوکار با شنیدن عبارت تحول دیجیتالی، به یاد گروه دیجیتال و شرکتهای پلتفرمی پُرسروصدای جهان مانند مجموعه فانگ (فیسبوک، آمازون، اپل، نتفلیکس و گوگل) یا نمونههای موفق داخلی آن در ایران مانند دیجیکالا و اسنپ میافتند، اما واقعیت این است که مفهوم تحول دیجیتالی عمدتاً در مورد شرکتهایی صادق است که در گروه غیردیجیتال قرار میگیرند و سعی دارند با استفاده از ظرفیتهای فناوریهای دیجیتالی، کسبوکارشان را متحول کنند و به حیات و بقای خود ادامه دهند. نگارنده این سطور میکوشد توجه و تمرکز مدیران سازمانها و تصمیمگیران در کسبوکارهای بزرگ کشور را از شرکتهای دیجیتالی برداشته و نگاه ایشان را به سمت شرکتهای بزرگ غیردیجیتالی جهانی که اصطلاحاً...