skip to Main Content
محتوای اختصاصی کاربران ویژهورود به سایت

فراموشی رمز عبور

با شبکه های اجتماعی وارد شوید

عضو نیستید؟ عضو شوید

ثبت نام سایت

با شبکه های اجتماعی وارد شوید

عضو نیستید؟ وارد شوید

فراموشی رمز عبور

وارد شوید یا عضو شوید

جشنواره نوروزی آنر

مواهب دانش‌بنیان در جیب پایتخت فعالان استارت‌‌آپی درباره شکاف اقتصادی تهران و دیگر مناطق چگونه فکر می‌کنند؟

علی مومنی علی مومنی نویسنده میهمان

۴ مهر ۱۴۰۲

زمان مطالعه : ۷ دقیقه

شماره ۱۱۶

تاریخ به‌روزرسانی: ۲ آبان ۱۴۰۲

مواهب دانش‌بنیان در جیب پایتخت

رئیس صندوق نوآوری و شکوفایی، محمد صادق خیاطیان، روز آخر مردادماه در نشستی خبری، دستاوردهای این صندوق برای شرکت‌های دانش‌بنیان را تشریح کرد و از میزان تسهیلاتی که استان‌های کشور از صندوق دریافت کرده‌اند سخن گفت. طبق اعلام او، ۵۶ درصد تسهیلات صندوق به حساب دانش‌بنیان‌های تهرانی واریز شده است و در این میان سهم استان سیستان و بلوچستان تنها ۰.۰۵ درصد بوده است. البته این رقم با در نظر گرفتن نسبت عددی شرکت‌های دانش‌بنیان تهرانی یعنی ۵۴ درصد، منطقی به نظر می‌آید. با وجود این، باز هم این سوال پیش می‌آید که چرا بخش بزرگ‌تر سفره اقتصادی که قرار است دانش‌بنیان باشد به جیب پایتخت می‌رود و ریشه این نابرابری کجاست؟

طبق بررسی‌های صورت‌گرفته، در اقتصادهایی مانند آمریکا که شکاف ثروت افسارگسیخته‌ای حاکم است، دست‌کم توزیع ثروت بین ایالت‌های مختلف، به نظر می‌رسد شکلی منطقی دارد. مثلاً کالیفرنیا به عنوان ثروتمندترین ایالت این کشور با ۱۲ درصد از جمعیت، ۱۴.۶ درصد GDP را تولید می‌کند و تگزاس با در اختیار داشتن نزدیک به ۹ درصد از جمعیت آمریکا، ۸.۶ درصد از اقتصاد را به خود اختصاص داده است. در ایران با وجود اینکه آمارهای رسمی و متقنی در این خصوص در دست نیست، آمارهای غیررسمی نشان از شرایطی کاملاً متفاوت دارد.

پیش‌بینی‌ها از حجم اقتصاد در استان تهران معمولاً ارقامی میان ۲۱ تا ۲۶ درصد را نشان می‌دهد. آخرین آمارهای رسمی در این زمینه مربوط به داده‌های مرکز آمار در مورد ارزش‌افزوده رشته فعالیت‌های اقتصادی به قیمت‌های ثابت سال ۹۰ است که طبق آن استان تهران ۲۶ درصد از اقتصاد کشور در سال ۹۹ را در اختیار داشته است. این استان تنها ۰.۷۸ درصد مساحت کشور را اشغال کرده اما ۱۶ درصد جمعیت را در خود جای داده که این تمرکز جمعیتی را نیز نمی‌توان بی‌ارتباط به حجم اقتصاد آن دانست.
این روند در اقتصاد نوآوری کشور نیز مشاهده می‌شود و در میان نام‌های بزرگ استارت‌آپی به جز مواردی محدود، کمتر استارت‌آپی را می‌شود یافت که در تهران راه‌اندازی نشده و ادامه حیات نداده باشد. برای موشکافی دقیق‌تر و ریشه‌یابی این نابرابری به سراغ سه کسب‌وکار غیرتهرانی رفتیم و نظرشان را در این باره جویا شدیم.

چاله‌ زیاد است

عاطفه هاشمی موسس گروه روچ است. فروشگاه آنلاینی که محصولات سوزن‌دوزی زنان استان سیستان و بلوچستان را می‌فروشد. هاشمی ضمن انتقاد از وضعیت موجود این استان می‌گوید «چاله زیاد است». هاشمی می‌گوید: «پرداختی‌ها به سیستان و بلوچستان نمی‌رسد، مثلاً امسال من در صد استارت‌آپ برتر کشور رتبه اول را آوردم. هزینه‌هایی که برای ارائه و جلسه و پرواز کردم به کنار،‌ وقتی فهمیدند ما از این استان هستیم گفتند اینها بلوچ‌ هستند و شناسنامه ندارند پس ما نمی‌توانیم کمک کنیم. در نهایت هیچ پولی به من پرداخت نشد.»

او ادامه می‌دهد: «این مناطق خیلی از نظر این دوستان به حساب نمی‌آید. علاوه بر این در این مناطق خیلی چاله زیاد است، یعنی هر جایش را درست کنی یک جای دیگر خراب است. همه دنبال این هستند جایی سرمایه‌گذاری کنند که سریع بازخوردش را بگیرند.»

به باور او، ارزش بهبود سطح رفاه خانوارهای بلوچی که شناسنامه ندارند بسیار بیشتر از این است که بخواهیم به فکر سودآوری در کوتاه‌مدت باشیم.

کار، کار نفت است

بابک سهرابی، مدیرعامل جاجیگا، باور دارد ریشه تمامی این نابرابری‌ها در نفت است که شیرش در پایتخت باز و بسته می‌شود. او می‌گوید: «به نظر من شکاف اقتصادی بین مرکز و شهرهای دیگر به تاریخ نفت و نفتی شدن اقتصاد در ایران گره خورده است؛ اقتصادی که بر پایه فروش نفت بنا شده است و میلیون‌ها نفر کارمند در بدنه دولت مسئول مدیریت و اجرای عملیات عظیم پخش و هضم و دفع پول‌های نفتی هستند. دفتر مرکزی این فرایند ناکارآمد هم در پایتخت قرار دارد که هزینه‌ و پول‌پاشی از آن مرکز صورت می‌گیرد. حتی اندک صنایع وابسته و انحصاری که حول سفره نفت شکل گرفتند هم لاجرم بر همین منوال عمل می‌کنند، یک شبکه عصبی را تصور کنید که پول نفت به آنجا می‌رود و از آنجا به همه جای ایران پخش می‌شود. بنابراین تکه بزرگ‌تر و چرب‌تر، نصیب پایتخت می‌شود.»

سهرابی ادامه می‌دهد: «پس اینجا یک نظم منطقی از مبداء تهران به شهرستان دیده می‌شود و واقعیت این است که اقتصاد و دولت و البته ملت، نفتی است و همه کسب‌وکارهای دیگر مستقیم و غیرمستقیم به این نفت وابسته هستند.»

او اضافه می‌کند: «موضوع این است که فرض اولیه این بود که اقتصاد نوآوری و اکوسیستم استارت‌‌آپی تفاوتی با این جریان دارند، اینها چون تا حدود زیادی مستقل از دولت و چرخه حیف و میل نفت عمل کردند، نفس تازه‌ای در اقتصاد ایران بودند و هستند. منظور من آن قسمت واقعی اکوسیستم است، آنها مستقل عمل کردند و با توجه به اینترنتی بودن اکثرشان، بیش از هر حوزه دیگری امکان دور شدن از پایتخت را داشتند و دارند اما متاسفانه این اتفاق نیفتاده و همان روند سنتی کسب‌وکار در ایران در اکوسیستم استارت‌آپی نیز دنبال شده است.»

مدیرعامل جاجیگا می‌گوید مشکل از حافظه تاریخی نفتی ماست: «مشکل این است که این حافظه تاریخی همچنان کار خودش را می‌کند. وقتی‌ عمده VCها مستقیم یا غیرمستقیم نفتی هستند و در تهران مستقرند، وقتی مسیر رشد فردی نیروهای نخبه و ماهر در گرو مهاجرت از شهرستان به تهران است- و این روزها از تهران به کشورهای جهان اول- و رگولاتور هم در تهران نشسته، و اصناف مرتبط هم در تهران دست‌وپایی می‌زنند، ذهن کارآفرین هم این‌طور ارزیابی می‌کند که در تهران احتمال موفقیت بالا می‌رود، در این شرایط اعتمادبه‌نفس کارآفرینی که در شهرستان حضور دارد هم پایین می‌آید. بدین شکل شاید بشود گفت تنها اکوسیستم استارت‌آپی نیم‌بند وطنی در تهران شکل گرفته و معدود استارت‌آپ‌های شهرستانی گوشه‌نشین این جمع شده‌اند.»

او البته دوری جاجیگا را یک موهبت به شمار می‌آورد و می‌گوید: «شخصاً گوشه‌نشین شدن استارت‌آپ‌های شهرستانی در این دوره زمانی را برای جاجیگا یک موهبت می‌دانم. ارزیابی من این بود سرابی که می‌بینم عمقی ندارد، دریایی بود به عمق یک وجب. از آن فاصله گرفتم و این تصمیم درست بود چون باعث شد از خیلی از حواشی اکوسیستم دور بمانیم، ما در گوشه‌ای از این مملکت روی توان و تلاش خودمان متمرکز شدیم و با کمترین نمایش و ادعا بیشترین نتیجه را گرفتیم. هنوز خیلی‌‌ها هستند که فکر می‌کنند جاجیگا در تهران است، تا زمانی که برای جلسه کاری با ما تماس می‌گیرند و از من می‌شنوند که یا لاهیجان در خدمت هستم یا جلسه آنلاین خواهیم داشت.»

دوری از هیاهو

ویرگول استارت‌آپ دیگری است که در شهری غیر از تهران، اصفهان، حضور دارد. ابراهیم خلیلی، مدیر توسعه کسب‌وکار این استارت‌آپ، هم مانند سهرابی به دوری از تهران به چشم یک مزیت نگاه می‌کند و می‌گوید باعث دوری از هیاهوی استارت‌آپ‌های تهرانی شده است. با وجود این به مزیت‌های حضور در تهران نیز اذعان می‌کند.

خلیلی می‌گوید: «استارت‌آپ‌ها وقتی خارج از پایتخت باشند از یکسری موارد مثل سرمایه‌گذاری‌های سنگین‌تر و مسائل PR جا می‌مانند. من اگر خودم می‌خواستم استارت‌آپی را در شهرستان رشد بدهم، بعد از مدتی که به بلوغ رسید حتماً به تهران انتقالش می‌دهم. حضور در تهران مزیت‌های خاص خودش را دارد.»

او ادامه می‌دهد: «در تهران استارت‌آپ با اکوسیستم بزرگ‌تری در ارتباط است و به مشاوران بهتر و حرفه‌ای‌تری نیز می‌توان دست یافت.»

مدیر توسعه کسب‌وکار ویرگول البته باور دارد مهم‌تر از همه چیز اشتیاق تیم است که اگر این اشتیاق در میان باشد با وجود دوری از تهران هم می‌شود کار کرد. او در این باره می‌گوید: «مهم‌ترین مساله انگیزه تیم به دستیابی به نیازهایی است که دارد. اگر تیم دور هم جمع شده‌ باشند تا نیازهای بازاریابی و توسعه و محصول و روابط عمومی را تامین کنند، هر کجای ایران باشند می‌توانند کار خودشان را بکنند.»

موسس گروه روچ: من در صد استارت‌آپ برتر کشور رتبه اول را آوردم. وقتی فهمیدند ما از سیستان و بلوچستان هستیم گفتند اینها بلوچ‌ هستند و شناسنامه ندارند پس ما نمی‌توانیم کمک کنیم. در نهایت هیچ پولی به من پرداخت نشد

رویای بربادرفته

در زمانه شروع اوج‌گیری اکوسیستم استارت‌آپی کشور،‌ هنگامی که استارت‌آپ‌ویکندها در سراسر کشور برگزار می‌شدند، امید به اقتصاد نوآوری شاید ‌می‌توانست بلای نابرابری منطقه‌ای را از اقتصاد کشور دور کند اما امروز به غیر از چند نام نسبتاً بزرگ، خبری از غول‌های این بازار در شهرهای دیگر جز تهران نیست.

به نظر می‌رسد اقتصاد نوآوری کشور با وجود تکیه بر ظرفیت اینترنت و زیرساخت‌های غیرفیزیکی هنوز نتوانسته است شکاف میان تهران و مناطق دیگر را پر کند. تبعیض چنان سیستماتیک در دل این اقتصاد رسوخ کرده است که قطار هر بخشی از اقتصاد که حرکت می‌کند لاجرم باید در تهران آرام بگیرد.

این مطلب در شماره ۱۱۶ پیوست منتشر شده است.

ماهنامه ۱۱۶ پیوست
دانلود نسخه PDF
https://pvst.ir/fzk
علی مومنی
علی مومنینویسنده میهمان

    در دانشگاه علامه اقتصاد خوانده‌ام با اینکه هیچ گاه عاشق آن نبودم. اولین بار در میانه دوره کارشناسی بود که در یک دوره چند ساعته روزنامه‌نگاری اقتصادی شرکت کردم که البته آورده‌ای نداشت اما سودای روزنامه‌نگار شدن را به سرم انداخت. حالا در پیوست می‌نویسم و حوزه‌‌های مورد علاقه‌ام اینترنت، اقتصاد دیجیتال و عرصه‌هایی است که اینها به عالم سیاست گره می‌خورند.

    تمام مقالات

    0 نظر

    ارسال دیدگاه

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    *

    برای بوکمارک این نوشته
    Back To Top
    جستجو