۹ آبان ۱۴۰۳
قسمت هجدهم: وقتی از ایدیاسال فقط دردسرش باقی مانده
سیمها را به فراموشی بسپار
شاید اینترنت دایالآپ و صدای غیژ غیژ آن برای اتصال، الآن به خاطره تبدیل شده باشد، اما قبلاً که برای دانلود فایل یا باز کردن صفحهای مجبور بودیم چند ساعت تحمل کنیم و اعتراض مادر برای قطع تلفن را به جان بخریم، بیشتر از یک خاطره یک کابوس بود. چنین وضعی برای من، تا پیش از قبولی در دانشگاه، قابل تحمل بود اما پس از آن، تحقیقات و تکالیف کلاسی آغاز شد. انجام آنها گاه تمام روزم را تلف میکرد. بنابراین، عزم خود را جزم کردم تا اینترنت پرسرعت بخرم. البته در آن سالها یافتن اپراتور اینترنت کار دشواری نبود. اپراتورها بسیار محدود بودند. نظرات در خصوص اینترنت مخابرات متناقص بود، به همین دلیل ریسک نکردم و تصمیم گرفتم اینترنت خود را از شاتل دریافت کنم. وقتی کارشناس برای اتصال مودم به خانه ما آمد، احساس میکردم آن دستگاه چشمکزن تمام آن چیزی را که میخواستم، به من میدهد. اینترنت با سرعت ۱۲۸ در آن زمان یک آرزو بود و با باز شدن نسبتاً سریع صفحات گوگل جلوی چشمان من، به حقیقت پیوست. همه چیز به خوبی پیش میرفت. البته بعضی مواقع دچار مشکل میشد اما با یک خاموش و روشن کردن ساده، مشکل برطرف میشد، تا سال ۱۳۹۲. خانه ما خانهای بسیار قدیمی با ۴۵ سال سن بود. از چنین خانهای نمیتوان توقع داشت که سیمکشی تلفنش سالم باشد، اما نیازهای ما را برای اتصال به اینترنت برطرف میکرد. در آن زمان هم من به دنبال اینترنت همراه نبودم. به نظرم میآمد اینترنت ایدیاسال میتواند تمام خواستههایم را برآورده کند. در همان روزها بود که اینترنت دچار اختلالهای شدیدی شد. اول فکر میکردم امکان دارد مشکل از مودم باشد، به همین خاطر با بخش پشتیبانی فنی شاتل تماس گرفتم و مودم را از نظر سختافزاری و نرمافزاری بررسی کردم. مودم مشکلی نداشت. بنابراین، به سیمهای تلفن شک کردم. البته...