۹ آبان ۱۴۰۳
نگاهی به اثر شبکههای اجتماعی بر سطح سواد عمومی در ایران
علم یا شبهعلم، مساله این است!
بیسوادی مدرن؛ عنوانی که منتقدان شبکههای اجتماعی برای تاثیر این شبکهها بر میزان دانش و سواد عمومی در سطح اجتماع به کار میبرند. پدیدهای که خاص ایران نیست و در تمام دنیا و حتی کشورهای توسعهیافته، کم و بیش و در سطوح متفاوت عمومیت دارد و نخبگان جوامع محتلف را به چارهاندیشی وا داشته است. گفته میشود در نسلهای مختلف تاثیر این شبکهها سطوح متفاوتی دارد؛ علت را باید در میزان دسترسی افراد به این شبکهها در سنین شکلگیری بنیانهای شخصیتی و دوران آموزشهای اولیه افراد جست. طبیعی است این تاثیرات بر نسلی که به دلیل محدودیتهای تکنولوژیک کمتر به این شبکهها دسترسی داشته یا اصلاً دسترسی نداشته با نسلهای متأخر تفاوتهای فاحشی دارد. گریز از پیشرفت ممکن نیست گسترش دامنه نفوذ رسانههای اجتماعی در زندگی افراد جامعه اجتنابناپذیر است، چه به لحاظ فردی و چه در بعد جمعی، در نتیجه روزانه تعداد بیشتری از افراد، کسب و کارها، موسسات، تشکلها و دولتها به سوی استفاده از رسانههای اجتماعی حرکت میکنند. بدیهی است هر پدیده ناشی از مدرنیسم کارکردها، مزیتها و مخاطراتی دارد که چنانچه در تداوم آنچه در قدیم وجود داشته قرار نگیرد، تقابل، سرنوشت محتوم دو سوی ماجرا خواهد بود و نتیجه تقابل نیز چیزی جز افزایش مخاطرات نخواهد بود. از این روست که در خصوص شبکههای اجتماعی و تاثیرات آنها بر سبک زندگی جوامع و به خصوص جوامع در حال گذاری چون ایران، توجه به تلاش برای پرهیز از این تقابل اهمیت مضاعف پیدا میکند. در کشورهای توسعهیافته، پدیدههای مدرن ناشی از تحولی در پدیدهها و نهادهای قدیمی و گسست از «قدیم» به «جدید» در عین «تداوم» بوده است. شاید به نظر کمی عجیب باشد اگر به دنبال نسبتی میان نخستین نسخههای کتاب مقدس در یونان و روم، ماشین چاپ گوتنبرگ و تبلتها و اپلیکیشنهای متنوع که امکان دسترسی به شبکههای اجتماعی را فراهم میکنند، باشیم؛ اما...