اسلحه پنهان در جنگ بر سر استعدادها؛ مساله اصلی معناست
۸ بهمن ۱۴۰۱
زمان مطالعه : ۷ دقیقه
شماره ۱۰۹
بازار کار بعد از پاندمی برای بسیاری از کارفرماها دردسرساز شده است. بعد از اوایل سال ۲۰۲۱، تعداد بیسابقهای از کارمندان استعفا دادند و آنچه را بسیاری پیشبینی میکردند رقم زدند: «استعفای بزرگ». شرکتها تقلا میکنند تا کارمندان را حفظ کنند و با کمبود نیروی کار کنار بیایند. اما بسیاری از شرکتها در تلاش برای نشان دادن واکنش سریع به این موضوع، استراتژیهایی را دنبال کردند که کارمندان برای آنها ارزش قائل نیستند و تاثیر محدودی روی حفظ کارکنان داشتند. نتیجه: حتی در اقتصادهای پیمانکاری امروزی نیز نرخ استعفا به سطوح بیسابقهای در تاریخ رسیده است. از نتایج ضعیف شگفتزده نشویم. تحقیقات نشان میدهند دلیل اصلی افزایش نرخ ترک کار در دنیای امروز افزایش بیمیلی بسیاری از کارکنان نسبت به کار است. کار بهطور روزافزون بیهدف تلقی میشود و ارزش و معنای زیادی برای کارکنان ندارد. تلاش برای افزایش کارآمدی و استانداردسازی باعث شده بسیاری از کارکنان فرسوده و کسل شوند و با همکارانشان قطع ارتباط کنند و به کارفرمایشان نیز وفاداری خاصی نداشته باشند. شکست اکثر استراتژیهای حفظ کارمند از این عدم درک بنیادین میآید که چه چیزی به ما انگیزه میدهد- یعنی چه چیزی باعث میشود با اشتیاق کارمان را انجام دهیم (به شکل ۱ مراجعه کنید). البته که مسائل ابتدایی را میخواهیم. میخواهیم در محل کار احساس امنیت کنیم. منابع لازم برای کارآمد بودن را داشته باشیم. با عدالت پاداش دریافت کنیم. درباره مکان، زمان و نحوه انجام کارمان انعطافپذیری داشته باشیم. اما این نکات صرفاً کیفیت کار را نشان میدهند. ممکن است باعث رضایت یا نارضایتی کارکنان شوند اما چنین مسائلی باعث نمیشوند سطح مشارکت، وفاداری و حفظ کارکنان افزایش پیدا کند. نبردهای زمینی و هوایی شکستخورده برای جذب استعداد بسیاری از شرکتها بعد از کووید-۱۹ در «نبرد زمینی» برای جذب استعداد مبارزه میکنند؛ پرداخت را افزایش میدهند، انعطافپذیری را ارتقا میدهند و سایر کیفیتهای کاری...
شما وارد سایت نشدهاید. برای خواندن ادامه مطلب و ۵ مطلب دیگر از ماهنامه پیوست به صورت رایگان باید عضو سایت شوید.
وارد شویدعضو نیستید؟ عضو شوید