skip to Main Content
محتوای اختصاصی کاربران ویژهورود به سایت

فراموشی رمز عبور

با شبکه های اجتماعی وارد شوید

عضو نیستید؟ عضو شوید

ثبت نام سایت

با شبکه های اجتماعی وارد شوید

عضو نیستید؟ وارد شوید

فراموشی رمز عبور

وارد شوید یا عضو شوید

جشنواره نوروزی آنر

پرونده‌ای درباره وب۳؛ بادی که ما را با خود می‌برد؟

مینا پاکدل تحریریه

۱۱ مهر ۱۴۰۱

زمان مطالعه : ۲ دقیقه

شماره ۱۰۵

بادی که ما را با خود می‌برد؟
عبارت وب۳ را این ‌روزها بارها شنیده‌ایم. خیلی‌ها وب۳ را آینده اینترنت تلقی می‌کنند که قرار است قدرت را به کاربر برگرداند؛ ایده‌ای که به مردم امکان می‌دهد تا خویشتن دیجیتالی‌شان را بهتر کنترل کنند، از هویت‌شان گرفته تا دارایی‌‌ها و دسترسی‌شان به داده‌های خود. وب۳ در واقع مساله قدرت را نشانه می‌گیرد. طرفداران می‌گویند قدرت غول‌های تک با شروع عصر وب۳ ممکن است به چالش کشیده شود. اما در واقعیت می‌بینیم که همین غول‌ها از جمله مایکروسافت و توییتر نیز در زمینه وب۳ سرمایه‌گذاری کرده‌اند تا از مسابقه متاورس و وب۳ جا نمانند. از سوی دیگر به نظر می‌رسد این به‌اصطلاح تمرکززدایی قدرت تبدیل به نوعی تمرکز مجدد قدرت در دست عده‌ای محدودتر شده است؛ بدتر اینکه رشد بازار، پروژه‌های ارز دیجیتالی را متمرکزتر می‌سازد. وقتی هفت سال پیش اتریوم را راه‌اندازی کردند، خودی‌ها فقط ۱۵ درصد را کنترل می‌کردند. اما اخیراً با راه‌اندازی پروژه‌های وب3، سهم مالکیت‌شان به ۳۰ تا ۴۰ درصد رسیده است. پیش‌بینی می‌شود سرمایه‌گذاری‌های جهانی روی وب۳ به‌راحتی می‌تواند از ۱۰۰ میلیارد دلار عبور کند و اقتصاد دیجیتالی‌ای را بسازد که از نظر درآمد و پول‌سازی تا هشت هزار میلیارد دلار سود کسب کند، از صنعت گیمینگ گرفته تا امور مالی، سرگرمی و هنر همه‌وهمه در وب۳ متحول می‌شوند و وعده‌ای را تحقق می‌بخشند که قرن‌هاست داستان‌های آرمان‌شهری برایمان حکایتش می‌کنند: آزادی و برابری. در این میان برخی منتقدان مسیر پیش روی وب۳ را نوعی تغییر تکاملی و نه یک انقلاب جدی قلمداد می‌کنند؛ مسیری که هنوز راه درازی تا پایان آن مانده است. حالا در ابتدای این راه، وب ۳ تا همین لحظه تعداد اپلیکیشن‌های موجود خود را به پنج ‌برابر رشد نسبت به سال ۲۰۲۱ رسانده است.

شما وارد سایت نشده‌اید. برای خواندن ادامه مطلب و ۵ مطلب دیگر از ماهنامه پیوست به صورت رایگان باید عضو سایت شوید.

وارد شوید

عضو نیستید؟ عضو شوید

این مطلب در شماره ۱۰۵ پیوست منتشر شده است.

ماهنامه ۱۰۵ پیوست
دانلود نسخه PDF
https://pvst.ir/daj
مینا پاکدلتحریریه

    کارشناسی ادبیات انگلیسی را که گرفتم دیگر مطمئن بودم کلمه‌ها را اگر در گفتار شفاهی کم می‌آورم، در نوشتار توی مشتم هستند و از لای انگشت‌هایم لیز نمی‌خورند. در آن سال‌ها ترجمه می‌کردم و ویرایش. در گیرودار پایان‌نامه ارشد فلسفه بودم که برای یکی از ویژه‌نامه‌های پیوست چند گزارش ترجمه کردم و قرار شد پاره‌وقت کار کنم. آن‌موقع‌ها دفتر پیوست خانه دوطبقه قدیمی‌ای بود که حیاطش درخت داشت، ایوانش بزرگ بود و آسمان معلوم. جای‌گیر شدم طبقه هم‌کف در اتاق میثم. در واقع او و مهرک بودند که به من چم‌وخم روزنامه‌نگاری را یاد دادند؛ اینکه چطور باید یادداشت و گزارش نوشت یا کنداکتور بست؛ چطور نباید ترسید و از قالب سفت‌وسخت آکادمیک بیرون آمد. حالا تقریبا ده سالی از آن روز اول می‌گذرد. در این سال‌ها با چند ماهنامه و فصل‌نامه دیگر و نشرهای مختلف همکاری کرده‌ام و همچنان و همیشه در پیوست مشغول بوده‌ام. اینجا محل کار من نیست؛ خانه من است و آدم‌هایش کسانی‌اند که تو را همان شکلی که هستی، می‌پذیرند، با همه ضعف‌ها و قوت‌ها، با همه روشنایی‌ها و تاریکی‌ها.

    تمام مقالات

    0 نظر

    ارسال دیدگاه

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    *

    برای بوکمارک این نوشته
    Back To Top
    جستجو