ورود به بازارهای مالی بدون فراگیری ابزارهای مناسب تحلیل بازار مانند قدم گذاشتن در خیابان با چشم بسته است. در این صورت هیچ تضمینی وجود ندارد که سرمایهگذاری در این بازارها چه عاقبتی برای افراد رقم بزند. تحلیل تکنیکال (Technical Analysis) در کنار تحلیل بنیادی اگرچه تضمینی برای کسب سود در بازار نمیدهد اما کمک میکند قدم گذاشتن در این خیابان شلوغ با ریسک کمتری همراه باشد. در این مطلب قصد داریم به معرفی تحلیل تکنیکال و اصطلاحات مربوط به آن بپردازیم و مزایا و معایب این روش را بررسی کنیم.
تحلیل تکنیکال روشی تحلیلی است که برای ارزیابی سرمایهگذاریها و شناسایی فرصتهای معاملاتی با تجزیه و تحلیل روندهای آماری جمعآوریشده از فعالیتهای معاملاتی، مانند حرکت قیمت و حجم، استفاده میشود. این روش برخلاف تحلیل بنیادی که سعی میکند ارزش دارایی را بر اساس مؤلفههایی مانند میزان فروش و درآمد شرکت صاحب دارایی بررسی کند، بر ارزیابی حجم و قیمت تمرکز میکند. در واقع تحلیل تکنیکال با مطالعه فعالیتهای گذشته بازار، رفتار بازار در آینده را میسنجد. در تحلیل بنیادی بررسی ویژگیهای یک شرکت صاحب دارایی اهمیت زیادی دارد اما تحلیل تکنیکال روند حرکتی قیمت در بازار را مهم میشمارد. در واقع، فرض پایهای تحلیل تکنیکال این است که آنچه در گذشته رخ داده آینده را قابل پیشبینی میکند.
تاریخچه تحلیل تکنیکال
زمان دقیقی برای پیداش تحلیل تکنیکال تعیین نشده اما شاید بتوان تاریخ پیدایش آن را به تاریخ پیدایش سهام و معاملهگری کالا نزدیک دانست؛ چراکه تحلیل تکنیکال با مشاهده وضعیت معاملهگری آغاز شده است. یکی از حدسها در مورد تاریخچه تحلیل تکنیکال به فردی به نام «جوزف وگا» برمیگردد. جوزف وگا اهل هلند بود و با بررسی نسبت روند قیمتها در بازار هلند، معاملاتی انجام میداد. اما آنچه به طور مشخص از تاریخچه تحلیل تکنیکال در دست است به شخصی به نام «چارلز داو» میرسد. چارلز داو نوامبر ۱۸۵۱ در آمریکا به دنیا آمد و در ۲۹ سالگی به نیویورک رفت و به عنوان یک روزنامهنگار در بخش مالی یکی از روزنامههای آمریکایی مشغول به کار شد. در نوامبر ۱۸۸۲ داو همراه شخصی به نام «دیویس جونز» خبرگزاری مشترکشان را به نام «داو، جونز و شرکا» راهاندازی کرد. خبرگزاری آنها خیلی زود تبدیل به مهمترین منبع اخبار سرمایهگذاری شد. تحلیلهای داو در این روزنامه کمکم به نظریه «داو» معروف شد. نظریه داو به نوعی شروعکننده تحلیل تکنیکال و پایهای بود که تحلیل تکنیکال بر پایه آن شکل گرفت. در واقع میتوان تاریخچه تحلیل تکنیکال را بیش از هر چیزی به چارلز داو و نظریه او منتسب کرد.
تحلیل تکنیکال بر سه فرض اصلی استوار است:
- قیمت همه چیز را نشان میدهد: طبق این فرض، مهمترین نکتهای که عرضه و تقاضا در بازار را نمایان میسازد قیمت است. اگر میخواهیم قیمت سهمی را پیشبینی کنیم، تنها توجه به تحرکات قیمت آن کافی است و نیازی به تحلیلهای بنیادی نیست.
- قیمتها روی روندها حرکت میکنند: این فرض به ما میگوید تحرکات قیمتی از روند خاصی پیروی میکنند و این روندها تکرار میشوند.
- اتفاقات گذشته تکرار میشوند: چرخههای قیمتی که در گذشته وجود داشتهاند در آینده نیز تکرار میشوند. روانشناسی بازار میگوید احساساتی مانند ترس از وقایع آینده و هیجان باعث میشوند چرخههای قیمتی همواره تکرار شوند.
ابزارهای خاص تحلیل تکنیکال
نمودارها (Charts)
سه نمودار اصلی در تحلیل تکنیکال به کار گرفته میشود که به توضیح هر یک خواهیم پرداخت.
- نمودار خطی (Line Chart): نمودار خطی قیمتهای بسته شدن (close price) یک بازه معاملاتی را نشان میدهد. هر نقطه روی نمودار خطی، قیمت بسته شدن در آن روز را نشان میدهد. با اتصال این خطوط به یکدیگر نمودار خطی به دست میآید. اشکال این نمودار این است که تنها قیمت بسته شدن را نشان میدهد و اطلاع از قیمتهای بالا، پایین و قیمت باز شدن دارایی در یک روز امکانپذیر نیست.
- نمودار میلهای (Bar Chart): نمودار میلهای با افزوده شدن اطلاعات مهمتر به نمودار خطی به دست میآید. روی نمودار میلهای چند خط تیره وجود دارد که هر کدام از این خطوط نمایانگر دادهای است. قیمتهای بالا، قیمتهای پایین، قیمت بسته شدن و قیمت باز شدن روی نمودار میلهای مشخص است. خط تیره سمت چپ میله قیمت باز شدن و خط تیره سمت راست قیمت بسته شدن را نشان میدهد.
- نمودار شمعی (Candlestick Chart): نمودار شمعی بیشترین اطلاعات از بازار را نشان میدهد. این نمودار مانند نمودار میلهای است با این تفاوت که به سادگی قابل تفسیر است. روی هر شمع یا به اصطلاح بدنه قیمت باز شدن و بسته شدن مشخص است. قیمت پایین و قیمت بالا نیز بالا و پایین میلهای که شمع میان آن قرار دارد نمایش داده میشود. به قسمت بالای شمع سایه بالا و به قسمت پایین آن سایه پایین گفته میشود. همچنین اگر رنگ نمودار شمعی سفید باشد، یعنی بازار در آن روز صعودی بوده و اگر مشکی باشد، نشان از نزولی بودن بازار دارد.
اندیکاتور (Indicator):
اندیکاتورها یکی دیگر از ابزارهای تحلیل تکنیکال به شمار میروند؛ اندیکاتورها در واقع نمودارهایی هستند که از ترکیب قیمت، زمان و حجم با توابع ریاضی به دست میآیند. این ابزار در بازارهای مالی روند حرکت و قیمتی دارایی در آینده را مشخص میسازد. ایندیکاتور به تحلیلگر تکنیکال سیگنالهای خرید و فروش میدهد. این ابزار سه نقش اصلی برای تحلیلگر ایفا میکند.
- هشدار: اندیکاتورها میتوانند با توجه به تغییرات قیمتی که در دارایی به وجود آمده است نسبت به تغییرات روند احتمالی که در آینده طی میکند هشدار دهد. به نوعی این ابزار قبل از شروع این روندهای احتمالی، وقوع آنها را هشدار میدهد.
- تایید: اندیکاتورها روندی را که داراییها طی میکنند در آینده تایید میکنند تا زمان مناسب برای ورود به بازار مشخص شود.
- پیشبینی: قیمتی که مناسب ورود به دارایی (سهم، رمزارز و…) مناسب است توسط اندیکاتورها پیشبینی میشود.
مزایا و معایب تحلیل تکنیکال
مزایای استفاده از تحلیل تکنیکال عبارتاند از:
- سادگی: نمودار روند قیمت به وضوح رابطه بین متغیرهای مختلف را نشان میدهد و روابط پیچیده را به یک نقشه ساده تاریخچه قیمت تبدیل میکند که درک روند تغییر قیمت را تسهیل میکند.
- عینیت: اگرچه مواد و دادههای تحلیل بنیادی عینی هستند، اما پیشبینیکنندگان اغلب هنگام تحلیل روند قیمت احساسات شخصی را دخیل میکنند. تحلیل تکنیکال متفاوت است، فرقی نمیکند نمودار سیگنال خرید یا فروش باشد، عینی است و به اراده معاملهگران بستگی ندارد.
معایب استفاده از تحلیل تکنیکال عبارتاند از:
- عدم اعتبار در بلندمدت: اعتبار تحلیل تکنیکال در بلندمدت شکبرانگیز است. برای مثال تجزیه و تحلیل نرخ ارز در بلندمدت و پیشبینی قیمت آن در بلندمدت به کمک تحلیل تکنیکال، کار آسانی نیست. نرخ ارز تا حدود زیادی به سیاستهای پولی و مالی بانکهای مرکزی کشورها و تغییرات شرایط سیاسی آنها وابسته است و این روش تحلیل نمیتواند آینده آن را در بلندمدت پیشبینی کند.
- عدم قطعیت سیگنالهای خرید و فروش: در تحلیل تکنیکال معمولاً بین سیگنال خرید و فروش و بالاترین قیمت یا پایینترین قیمت فاصله وجود دارد. عدم قطعیت سیگنال خرید و فروش اغلب باعث میشود معاملهگران تصمیمات اشتباه بگیرند.
- قیمت و زمان نامشخص: تحلیل تکنیکال فقط روند کلی قیمت را در یک دوره زمانی در آینده پیشبینی میکند. نمیتوان مشخص کرد بالاترین قیمت در آن دوره کجاست، کمترین قیمت در آن دوره کجاست و مدتزمان هر افزایش یا کاهش چقدر است.