۹ مهر ۱۴۰۳
سیستمی که گلستان شد
اصولاً در ایران «سیستم» نام مقدسی است. میتوان تمام کاسه کوزهها را سر «سیستم» شکاند. اکثر اوقات قطع است، گاهی «بازی درمیآورد»، گاهی برای سادهترین تغییرات دسترسی نمیدهد، مانند ماجرای ایرانسل گاهی در یک روز بیشتر از یک کار را نمیتواند انجام دهد و خلاصه به اندازه پیچیدهترین هوشهای مصنوعی که هیچ، به اندازه یک هوش بشری میفهمد و فرمان میدهد و یک سازمان را کنترل میکند. آدمها درگیر سیستمهایی میشوند که خودشان طراحی کردهاند. کارها به خاطر هماهنگ نبودن با این سیستمها عقب میافتد و در کل شرایط طوری میشود که سیستمهای رایانهای ما را کنترل میکنند نه ما سیستمها را. نام سیستمی که در دانشگاه ما و چند دانشگاه سراسری دیگر استفاده میشد، «گلستان» بود؛ یکی از عجیبترین مخلوقات نرمافزاری بشر. اولین بار که خواستم برای ثبتنام با فایرفاکس واردش شوم، موفق نشدم. بیچاره درخواستش واضح بود، تنها با اینترنت اکسپلورر آن هم نسخه 6 باز میشد. هنوز هم وضعش همین است. هنگام نوشتن این متن به صفحهای در سایت مایکروسافت برخوردم که در آن برای پایان اینترنت اکسپلورر ۶ فرزند کهنسال خودش روزشماری میکرد. دیگر او هم از زنده بودن این فرزند به ستوه آمده است. آن روز، روز ثبتنام بود و سه چهار صفحه راهنما داده بودند تا کار با این نرمافزار را یاد بگیریم. با این حال هر کس پای رایانهها مینشست نمیدانست با آن همه منو و گزینه چطور برخورد کند. گاهی گیج و منگ بقیه را نگاه میکردند و سعی میکردند از روی دست کناری ایده بگیرند برای همین فرآیندی که باید در پنج دقیقه انجام میشد بیش از ۴۵ دقیقه به طول انجامید. دقیقاً دو سال طول کشید تا فهمیدم سیستم گلستان چطور کار میکند. این سیستم پر از فیلدها و منوهایی است که هیچ کاربردی ندارد. مثلاً برای دیدن درسهای ارائهشده در ترم جاری بیش از ۶۰ فیلد مقابلتان قرار...