کتاب مدیریت مالی با حمایت دیجیپی منتشر شد
دیجیپی به منظور بالا بردن سواد مالی نوجوانان و دسترسپذیر کردن آموزشهای مالی، اسپانسر تدوین…
۸ آبان ۱۴۰۳
۷ خرداد ۱۴۰۱
زمان مطالعه : ۷ دقیقه
تاریخ بهروزرسانی: ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۲
در این مطلب میخوانید
حریم خصوصی، دغدغهای که با گسترش فناوری اطلاعات و ارتباطات وارد مرحله جدیدی شده است؛ کاریسا ولیز (Carissa Véliz) در کتاب «حریم خصوصی، قدرت است»، به مشکلی اشاره میکند که در برابر چشمان همه است، اما آنقدرها به چشم نمیآید: حریم خصوصی. ولیز با دکترای فلسفه بر حوزههای اخلاق، فناوری، حریم خصوصی و سیاستگذاریهای عمومی تمرکز دارد و در حال حاضر در دانشکده فلسفه آکسفورد، «اخلاق در هوش مصنوعی» تدریس میکند. او غیر از حوزه آکادمیک، مقالههایی در نیویورکتایمز، گاردین و غیره منتشر کرده است.
کتاب «حریم خصوصی قدرت است» در سال ۲۰۲۰ منتشر و در همین سال منتخب اکونومیست شد.
دانلود فایل PDF کتاب حریم خصوصی، قدرت است
ولیز در جایجای کتاب کوتاه خود، سراغ دومشخص میرود و هوشمندانه حرفهایش را پررنگ میکند: «تصورش را هم نمیتوانید بکنید که کورکورانه در میانه این وحشت، در حال حرکتید، اما یکهو یادتان میآید که پیشتر از اینها در این بحبوحه بودهاید.».
این کتاب، با عنوان فرعی «چرا و چطور اختیار دادههایتان را دوباره در دست بگیرید»، زنگ خطری است برای کسانی که نمیدانند و یادآوری لازمی است برای کسانی که میدانند، اما اهمیت نمیدهند.
ولیز کتاب را با تعریف ماجرایی شخصی آغاز میکند: در ۲۰۱۳ که درباره تاریخچه خانوادهاش تحقیق میکرد، به جزئیات حیرتآوری در مورد پدربزرگش برخورد که واضح بود نمیخواسته کسی از خانواده بداند. او مینویسد: «فکر کردم آیا حق دارم این چیزها را که خود پدربزرگم به من نگفته، بدانم»؟ همان تابستان بود که ادوارد اسنودن از نظارت انبوه آژانس امنیت ملی (NSA) پرده برداشت. ولیز میگوید: «ابتدا مساله خیلی برایم شخصی بود، بعد نگران جامعهمان شدم و ماجرا برایم به دغدغهای حرفهای و تخصصی بدل شد.»
ولیز در ادامه از زنی اسپانیایی میگوید که قربانی سرقت هویت (identity theft) شد و زندگیاش سالهای سال به اتهام جرائمی که به اسم او اتفاق افتاده بود، در دادگاهها و بازداشتگاهها تلف شد. این زن فقط یکی از ۲۲۵ هزار نفری است که تنها در سال ۲۰۱۹ چنین پروندهای در بریتانیا داشتند.
اما استفاده نادرست از داده فراتر از اینهاست. همکاری بین سازمانهای دولتی و شرکتها مثل همکاری شرکت فناوری پالانتیر (Palantir) با دولت ترامپ در تبعید مهاجران به آمریکا یا پشتیبانی پلیس بریتانیا از ارائه مجوز اوبر به ازای دریافت دادهها، اتفاقهای بزرگتر و مهیبتری است که در پیرامونمان رخ میدهد.
استدلال کلی ولیز این است که اطلاعات یا داده، برابر با قدرت است و شرکتهای بزرگ فناوری، اطلاعات خصوصی زیادی درباره ما در اختیار دارند؛ در عین حال محدودیتی در جمعآوری و استفاده از داده برایشان وجود ندارد. به نظر او جنگ فرد برای حریم خصوصی خود در واقع کشاکشی است برای داشتن قدرت. و البته حریم خصوصی مهم است «زیرا نداشتنش به بقیه قدرت کنترل میدهد».
دادههایی که شرکتهای بزرگ فناوری حریصانه جمعآوری می کنند و بر اساسشان الگوریتم مینویسند، از حضور فرد در اینترنت بهره میگیرند. مساله فروش و خرید داده نیست، مساله اصلی قدرت تاثیرگذاریای است که داده میدهد. به قول ولیز «هرکس داده در اختیار دارد، قدرت دارد».
«صبح که از خواب بیدار میشوید، اول چه میکنید؟ احتمالاً موبایلتان را نگاهی میاندازید… همین که تلفن را در دست گرفتید، به جمعی از فضولهاـ تولیدکنندههای تلفن هوشمند، همه اپهایی که روی گوشیتان نصب است، شرکت موبایل و همچنین سازمانهای اطلاعاتی و غیره اطلاع میدهید چه زمانی از خواب بیدار میشوید و کجا میخوابید…»
ولیز در فصل اول، تهاجمی بودن جمعآوری دادهها در یک روز عادی را نشان میدهد و با ارجاع به تحقیقها و گزارشهای مرتبط و جذاب، به روایت خود که زبانی ساده دارد و بیشتر جملات کوتاهاند، استحکام میبخشد. مثلاً توضیح میدهد که چطور هر ابزاری که میکروفون دارد، احتمالاً دادهها را ثبت، جمعآوری و نظارت میکند، حتی در اوقاتی که از دستگاه استفاده نشود.
در این «جهنمدره متصل» هیچ جایی نمیتوان پنهان شد. شرکتها ردپای دیجیتالیتان را ردیابی میکنند. ممکن است اطلاعات درمانیتان به دست شرکتهای بیگتک برسد و کارمندان تبلیغات زودتر از شما میفهمند که باید فاتحه رابطهتان را بخوانید.
او هشدار میدهد که هر دادهای که جمع میشود، ممکن است بارها به فروش برسد و برای اهداف مختلف استفاده شود. بنابراین همه ما باید مراقب باشیم و بپرسیم که اطلاعات چگونه ردیابی میشوند و چرا به این سطح از داده نیاز است.
اینکه چطور از اینجا سر درآوردیم و به این نقطه رسیدیم، در فصل دو شرح داده میشود. نویسنده سه عامل مهم را در رشد جمعآوری و استفاده از داده شخصی برمیشمارد:
اول توسعه گوگل و کشف اینکه میتوان از دادههای شخصی، سود به دست آورد. دوم یازدهم سپتامبر که سازمانهای اطلاعاتی را به این نتیجه رساند که میتوانند نظارتشان را با به دست آوردن دادههای شخصیای که شرکتها جمعآوری میکنند، شدت بخشند.
مساله سوم تصور غلطی است که در این سالها شکل گرفته و به دست بیگتک تقویت شده: حریم خصوصی منسوخ و ازمدافتاده است.
فصل سوم که عنوان اصلی کتاب را بر خود دارد، بر دو جنبه قدرت نرم و سخت تمرکز دارد. قدرت نرم قدرتی است که فرد دیگر را به سمت شکل خاصلی از تفکر یا عمل سوق میدهد و میتواند باعث شود طوری عمل کنیم که همجهت با علائق یا اولویتهایمان نیست. قدرت سخت قدرتی است که بیگتک دادههای ما را بدون رضایتمان از آن خود میکند. مثلاً گوگل حتی در صورت خاموش بودن گزینه location، موقعیت جغرافیایی را ثبت میکند.
ولیز با اشاره به رسوایی کمبریج آنالیتیکا توضیح میدهد که چگونه افشای اطلاعات شخصی فرد، همه را در معرض خطر قرار میدهد.
او مفهوم حریم خصوصی جمعی (collective privacy) را پیش میکشد: «اهمیتی ندارد که احساس میکنید به حریم خصوصی نیازی ندارید. جامعه نیاز دارد که شما از حریم خصوصیتان محافظت کنید.»
ولیز تشویق و ترغیبمان میکند که از حریم خصوصی خودمان و دیگران بهتر مراقبت کنیم و گوشزد میکند که انتخابهای فعلی ما بر وضعیت حریم خصوصیمان در آینده تاثیر خواهد گذاشت و تکتک ما مسئولیت محافظت از آن را بر عهده داریم.
کاریسا ولیز در فصل چهارم، توضیح میدهد که چگونه جمعآوری داده میتواند زندگیها، سازمانها و جوامعمان را مسموم کند و چگونه تبلیغات شخصیسازیشده که ظاهراً ضرر و زیانی ندارند، میتوانند اخبار را قلب کنند و غیره.
به نظر ولیز تبلیغات شخصیسازیشده (personalized) باید ممنوع شود، زیرا سیاست و اجتماع را به ویرانی میکشد: وقتی شهروندان محتوای کاملاً متفاوتی را در حوزه تبلیغات سیاسی در پلتفرمها مشاهده میکنند، بحثهای عقلانی غیرممکن میشود. از سوی دیگر، چنین تبلیغاتی ممکن است به دانشگاهیان، روزنامهنگاران و سیاستمداران مخالف که پیشتر نقش مهمی در نقد داشتهاند، نشان داده نشود.
ولیز در دو فصل آخر توصیهها و پیشنهادهایی برای کاهش نظارت جمعی در سطح جامعه و عادات شخصی میدهد.
شاید سادهترین راه همین باشد که صرفاً بدانیم چقدر اختیار دادههایمان را داریم و در برابر چه کسی. مثلاً آیا برای دیدن محتوا انتخابی نداریم غیر از گزینه «بله»؟ یا آیا حتماً باید یخچالمان به اینترنت وصل شود؟
تکتک افراد میتوانند در رابطه با جمعآوری داده از ایمیل، اپها، ردیابهای سلامت و غیره هوشیارانه عمل کنند: مسدود کردن آیپی، انتخاب دستگاههای «احمق» به جای دستگاههای «هوشمند» و غیره.
ولیز همچنین راهکارهایی عملی و کاربردی برای جلوگیری از جمعآوری داده در جستوجوی آنلاین پیشنهاد میکند و هشدار میدهد «موتورهای جستوجو بیشتر از نامزدهایمان، ما را میشناسند».
او به برخی موتورهای جستوجو و برنامههای امنتر مثل داکداکگو، پروتون ایمیل، تور و غیره اشاره میکند و از ما میخواهد همیشه اعلان و یادداشتهای حریم خصوصی را بخوانیم و گزینهها را تا جای ممکن طوری انتخاب کنیم که میزان جمعآوری داده کاهش یابد.
ولیز با انتقاد از این ایده که فناوری سراسر پیشرفت و اجتنابناپذیر است، یادآور میشود که فناوری اجتنابناپذیر نیست و ما باید انتخاب کنیم که میخواهیم چطور از فناوری استفاده کنیم و مقررات این حوزه به چه شکل باشد.