کمپینهای رفتاری جهت مصرف بهینه انرژی؛ استفاده بهینه با آگاهی
کمپینهای رفتاری با هدف افزایش آگاهی عمومی در مورد صرفهجویی انرژی در سطح جهانی از…
۱ آذر ۱۴۰۳
۱۴ فروردین ۱۴۰۱
زمان مطالعه : ۷ دقیقه
مسابقهای برای پول درآوردن از تبلیغات پرهیاهوی متاورس در جریان است. مایکروسافت اعلام کرده است که حرکتش، خرید استودیوی بازی اکتیویژن بلیزارد به قیمت ۶۸.۷ میلیارد دلار، راهی برای ایجاد «بخشهای مهم و حیاتی متاورس» بوده است. در حالت عادی، این حرکت مایکروسافت را تلاش ایکسباکس برای گسترش صنعت بازیاش تلقی میکنند.
به گزارش پیوست، به نقل از وایر، متا- که نامش را از فیسبوک به متا تغییر داد تا برندش با متاورس تداعی شود- روی قدرتمندترین ابرکامپیوتر دنیا کار میکند تا قدرت کامپیوتری لازم را برای متاورس فراهم کند. حالا میگویند متا میخواهد امکانات NFT را در پلتفرمهای فیسبوک و اینستاگرام پیاده کند. توییتر قبلاً هم به کاربرانش اجازه داده بود انافتیشان را به عکسهای پروفایل ششگوشه تبدیل کنند. و یوتیوب ممکن است به زودی کار مشابهی در زمینه انافتی انجام دهد. تحلیلگران و فیلسوفان متاورس که هر روز به تعدادشان اضافه میشود، انافتی را نوعی توکن رمزارز تلقی میکنند که قرار است مؤلفه اصلی متاورس باشد- که از عنوان دیجیتالیاش هم چنین برمیآید.
البته اگر چنین چیزی وجود داشته باشد یا بخواهد در آینده به وجود آید. متاورس عبارتی مبهم است. این عبارت اولین بار از طریق رمان علمیتخیلی و ویرانشهری Snow Crash، اثر نیل استیونسن، در سال ۱۹۹۲ وارد فرهنگ لغات شد. در این رمان، متاورس یک پناهگاه مجازی بود که مردم را از آشوب دنیای تحت حاکمیت مافیا نجات میداد. عبارت متاورس بعداً به وسیله مجموعهای از پستهای بلاگی متیو بال احیا شد. طبق پستهای بال- که به سرعت به آیات مقدس تبدیل شدهاند- متاورس یک دنیای مجازیِ همیشهآنلاین است که واقعیت و دنیای گوشتوخون را با واقعیت افزوده، واقعیت مجازی و واقعیت ترکیبی کاملاً ادغام میکند. گیمرها عضوی از این دنیا هستند اما همه آن نیستند. کریپتوها و توکنها نقش بزرگی به عنوان ارزها و سرمایههای متاورس ایفا خواهند کرد زیرا مردم در متاورس واقعاً کار خواهند کرد و پول درخواهند آورد.
به ما میگویند مطمئن باشید متاورس در راه است. شگفتآورترین نکته درباره همهمه متاورس این است که همه ادعا میکنند در حال ساختن آن هستند اما هیچکس نمیداند متاورس واقعاً چه خواهد بود و چه ویژگیهایی خواهد داشت؛ و اینکه آیا مردم اصلاً علاقهای به استفاده از آن خواهند داشت؟ شرکتها و کارآفرینها احساس کردهاند نوعی تحول در راه است و عجله دارند آن را اتفاق مهم بعدی بنامند، روی آن برچسب بزنند (در برخی موارد چنان افراط میکنند که مثل فیسبوک برندشان را به متا تغییر میدهند) و راههایی برای درآمدزایی از آن پیدا کنند. سوال این است که آیا ما- کاربران هدفگذاریشده- با این جو همراه خواهیم شد؟
تحولی که بیگتک آن را کشف کرده بدیهی است: مردم در طول چند سال اخیر وقت بیشتری را در فضای آنلاین میگذرانند. پاندمی کووید-۱۹ شتاب سرگیجهآوری به این روند داده است. کارمندان یقهسفیدی که دستور گرفتند در خانه کار کنند، ناگهان کل دفتر را در یک صفحه نمایشگر دیدند. پاندمی وقت فراغت بیشتری هم رقم زد و این وقت صرف گشتوگذار در دنیای دیجیتالی شد. سینماها، کلوبها و مهمانیها تعطیل شدند. مردم کسل شدند و وقت زیادی را صرف بازیهای ویدئویی کردند. به انجام فعالیتهای شبیه بازی مانند دوره کردن انبارهای میم و ور رفتن با کریپتو یا محصولات شبیه کریپتو (مثل وضعیت انافتی) پرداختند. حتی گاهی دو چیز ترکیب شدند و فانتزیهای عجیبی خلق کردند؛ برای مثال، بازیها و امور مالی کریپتو ترکیب شدند و انجام بازی آنلاین با پرداخت پول همراه شد؛ مثل اَکسی اینفینیتی که یک بازی ویدئویی مبتنی بر انافتی است و منبع درآمد فیلیپینیهای فقیر محسوب میشود. قمار متا و غیره این است که این وضعیت ادامه پیدا خواهد کرد و در نهایت تکامل خواهد یافت- از طریق اینترنت سریعتر، واقعیت مجازی بهتر و اقتصاد آنلاین کارآمدتر- تا متاورس را پدید آورد؛ همان اینترنت بعدی.
متا و غیره فقط در صورتی در این قمار برنده خواهند شد که ما تا آینده پیشبینیپذیر در خانههایمان بمانیم و کسل شویم. اگر شرایط خاص را در نظر نگیریم، یک فرد صرفاً وقتی به متاورس خواهد رفت که کلوبها بسته باشند، کنسرتها لغو شوند و ملاقات حضوری انجام نگیرد. این شاید قماری هوشمندانه باشد- یک سویه جدید کرونا، بحران اقلیمی یا آخرالزمان هستهای شاید بار دیگر همه ما را در خانههایمان حبس کنند-، اما توصیف شاعرانهاش این میشود که قمار بر سر موفقیت متاورس، قمار علیه بشریت است. الهام گرفتن از رمانهای علمیتخیلی برای شرکتهای فناوری لزوماً بد نیست اما اگر واقعاً اصرار دارید این کار را بکنید، حداقل از رمانهای آرمانشهری مانند «اکو»ی آمازون- که تقلیدی از کامپیوتر پرحرف در جنگ ستارگان است- استفاده کنید نه دنیای جهنمی «اسنو کرش» که در آن سگ صاحبش را نمیشناسد.
با این حال، اخلاقیات پروژه متاورس، کوچکترین مشکل آن است. برخلاف گوگل گلس- استاندارد طلایی برای گاف فناوری- که صرفاً درباره اهمیت و کاربرد یک محصول اغراق کرده بود، متاورس هیاهویی برای هیچ است و هیچ محصولی پشت آن وجود ندارد غیر از برخی «اجزای سازنده» فرضی.
بندیک اِوانز- یکی از سرمایهگذارهای خطرپذیر در شرکت «آنتروپرونر فرست» در لندن-، در یک توصیف نغز متاورس را به «ابربزرگراه اطلاعاتی» (information superhighway) تشبیه کرده است. در اوایل دهه ۹۰، مفهوم «ابربزرگراه اطلاعاتی» به مد روز تبدیل شده بود و میگفت نوعی شبکه ارتباطات دیجیتالی در کل ایالات متحده پدید خواهد آمد که همه چیز را از بازیهای ویدئویی و تلویزیون تعاملی تا فیبرنوری پوشش خواهد داد.
این پیشبینی کاملاً هم بیراه نبود- در هر حال اینترنت پدید آمد- اما بسیاری از جنبههای پیشگویی ابربزرگراه اطلاعاتی هرگز محقق نشدند؛ مثل تلویزیون تعاملی. شرکتهای فناوری دوباره به فالگیری متوسل شدهاند و آینده فناوری را پیشگویی میکنند. دور از انتظار نیست که تحقق این پیشگوییها برای شرکتهای فناوری سودآور باشد.
اما نمیتوان این احساس را نادیده گرفت که متا، مایکروسافت و دیگران باید تفسیر بهتری از فضای موجود میداشتند. تقریباً همه گیمرها- که انتظار میرفت با خوشحالی به کارناوال متاورس بپیوندند تا از قافله عقب نمانند- راهاندازی انافتی مخصوص یوبیسافت، شرکت بازی فرانسوی، را مسخره کردند. یوبیسافت اعلام کرد که انافتیها به اشیای ویژه در بازیهای شوتر مانند گوست ریکون برکپوینت تبدیل خواهند شد. بسیاری از گیمرها رواج رمزارزها و شکلگیری اقتصاد در درون بازیها را روشی برای تیغ زدن تلقی میکنند زیرا این اقدامات باعث میشوند خرید انافتی به پیششرط بازی یا برخورداری از موقعیت برابر با سایر بازیکنان تبدیل شود. همچنین، نامه مدیرعامل اسکوئر انیکس- شرکت بازی ژاپنی- درباره علاقهاش به انافتیها و وجود تفاوتی آشکار بین افرادی که «برای لذت بازی میکنند» و افرادی که «برای کمک کردن بازی میکنند» با واکنشهای بد مواجه شد. این ایده که همه میخواهند از گیمها پول دربیاورند- و هنگام بازی خرج کنند- قطعاً برای سازندگان بازیها و فروشندگان چیزمیزهای دیجیتالی جذاب است اما برخی گیمرها ایده متفاوتی دارند.
به همین ترتیب، هیچکس واقعاً نمیخواهد در یک متاورس کار کند، مگرنه؟ دلیلش فقط این نیست که پاندمی فروکش میکند و مردم به تدریج سر کار خواهند رفت، بلکه این هم هست که اگر واقعاً نیروی کار جهانی یا کوچنشینِ دورکار یا دیجیتالیای وجود داشته باشد، تعداد محدودی از آنها حاضر خواهند بود وقتشان را صرف خیره شدن به آواتار همکارانشان کنند در حالی که آنها سرشان را اینطرف و آنطرف میچرخانند زیرا اوکلوس متا نمیتواند لیوان قهوه را نشان دهد یا پردازش کند. برخی افراد- از جمله من- حتی استدلال خواهیم کرد که بهترین چیز درباره کار در خانه این است که مجبور نیستیم همیشه در جلسات حاضر باشیم. ولی اگر قرار باشد جلسه برگزار کنیم، چرا باید دردسر یک هدست بزرگ VR را به جان بخریم تا با کاراکترهای کارتونی تعامل کنیم؟
البته خیزی که بیگتک به سوی متاورس برداشته مشکلات عمیقتری دارد. قبل از اینکه فیسبوک در اکتبر ۲۰۲۱ نام برندش را به متا تغییر دهد، خود کلمه «متاورس» در فضای آنلاین رواج زیادی نداشت- حداقل تا جایی که گوگل ترندز نشان میدهد- اما چند نفری که فعالانه درباره این موضوع حرف میزدند، به نوعی به کهکشان کریپتو، بلاکچین و فناوری خصوصی اشاره میکردند (اگر دوست دارید، نام آن را «وب ۳» بگذارید حتی اگر این هم به اندازه متاورس یک عبارت مبهم باشد). این افراد به متاورس گرایش پیدا کرده بودند تا مرگ اینترنتی را که امروز میشناسیم رقم بزنند؛ نه تنها از نظر رابط کاربری بلکه مهمتر از آن، از نظر قدرت.
«متاورس باز» سرزمین موعود است؛ جایی که در آن شرکتهای فناوری انحصارگرا شکست خواهند خورد، همه مسئول دادهها و سرمایههای دیجیتالی خودشان خواهند شد و کاربران نقشی فعال در تعیین تنظیمات کل شبکه ایفا خواهند کرد. این پروژهای متزلزل و فرضی است اما یک نکته آشکار درباره آن وجود دارد: بیگتک نباید کنترل متاورس را در دست گیرد. متاورسی که بیگتک آن را بسازد اصلاً متاورس نیست.
منبع: wired