تئودور ویل، مدیرعامل شرکت تلفن و تلگراف آمریکا در آغاز قرن بیستم، زمانی که کمتر از پنج میلیون تلفن در آمریکای ۹۰ میلیونی فعال بود، در گزارش سالانه خود (۱۹۱۰) چنین مینویسد: «تلفن در نبود یک ارتباط در آن سوی سیم حتی از یک اسباببازی یا ابزار علمی هم کمتر است و میتوان آن را بیمصرفترین چیز در جهان دانست. تمام ارزش تلفن به شبکه ارتباطیای برمیگردد که با سایر تلفنها ایجاد میکند و در طول زمان به صورت نمایی افزایش مییابد.» اثر شبکهای شاید مهمترین ویژگی متمایزکننده کسبوکارها در عصر فراگیر ارتباطات بدون مرز مجازی باشد؛ موضوعی که با وقوع دگرگونیهای چشمگیر فناوریهای ارتباطی و اطلاعاتی در طول یکصد سال گذشته همواره اهمیت بیشتری پیدا کرده به طوری که امروزه عرصهای به وسعت همه حوزههای زیست روزمره انسان را در بر میگیرد. از این روست که بزرگترین شبکه زنجیرهای اقامتگاهها در جهان (!) صاحب هیچ اقامتگاهی نیست یا بزرگترین پلتفرم اشتراکگذاری ویدئو، هیچ سهمی در تولید محتوا ندارد. پس قدرت کسبوکارها نیز در چنین فضایی لابد در قدرت شبکه ارتباطی که ساخته و چسبندگیای که نسبت به کاربرانش به وجود آورده خلاصه میشود. به نظر میرسد حلقه مفقوده کسبوکارهایی که در سالهای اخیر با هدف تولید محصولات دیجیتالی بومی (از زیرساخت گرفته تا خدمات) فعالیت کردهاند، دقیقاً نادیده گرفتن اثر شبکهای و در مقابل اصرار بر توسعه نمونه مشابه داخلی بوده است. تولید دستگاههای هوشمند و به طور خاص گوشی هوشمند نیز از این قاعده مستثنی نبوده است؛ پروژهای از اواسط دهه ۷۰ با شرکتهای نیمهدولتی همچون صاایران آغاز شد و بعد از گذشت سه دهه عملاً فاقد کارنامه قابل قبول در تحقق اهداف تجاری و سیاستی بوده است. همچنان میبینیم، کسبوکارهایی که سودای دستیابی به سهم ۲۰ درصدی از بازار داخل تا سال ۱۴۰۰ را در سر میپروراندند، در نهایت از مرز دو درصد نیز فراتر نرفتند؛ اما...
شما وارد سایت نشدهاید. برای خواندن ادامه مطلب و ۵ مطلب دیگر از ماهنامه پیوست به صورت رایگان باید عضو سایت شوید.