آبراهام مازلو جمله شناختهشدهای دارد:«وقتی چکش تنها ابزاری است که در دست دارید، همه چیز برایتان میخ مینماید». ما همگی تقریبا مفهوم این نکته مازلو را درک میکنیم یعنی میدانیم اگر قرار است مساله پرابهامی را حل و فصل کنیم، به مجموعه متنوعی از ابزارها نیاز داریم. نکته جالب اینکه ما همیشه در دام اتخاذ یک ابزار واحد و همهگیر برای سنجش میزان موفقیت ملتها افتادهایم. این ابزار چیزی جز رشد اقتصادی نیست و اغلب باور داشتهایم که باید شکوفایی و رونق کشورها را به این عامل نسبت دهیم. مسلم است که موفقیت اقتصادی در اعطای زندگی بهتر برای شهروندان (ارائه خدمات بهتر بهداشت و درمان، آموزش و پرورش و...) اهمیت زیادی دارد اما این امر تنها از یک جنبه مهم است. ثروت به خودی خود یک جامعه را شاد و موفق نمیکند. با سنجش موفقیت جامعه صرفا بر اساس ثروت آن، بسیاری از جنبههای ظریف و دقیق موثر بر رفاه انسان بر ما پوشیده میماند. از این رو، در تعریف رفاه ملی باید آزادی انسان، دموکراسی، جامعه پرجوش و فرصتهای کارآفرینی در یک اقتصاد در حال رشد را توامان در نظر آوریم. دولتها در این چند سال اخیر به این نکته پی بردهاند که صرف تمرکز بر رشد تولید ناخالص داخلی (GDP)، لزوما به بهبود استانداردهای زندگی شهروندان کمک نمیکند. به بیان ساده، آنچه برای افزایش تولید ناخالص داخلی سودمند مینماید، ممکن است برای بهبود شرایط زندگی شهروند آنقدرها هم مفید نباشد. پیامد این امر به ما نشان داده برای سنجش رفاه ملی میبایست ارزشهای انسانی را هم در نظر بگیریم. فعالیت موسسه لگاتوم طی هفت سال گذشته بر این موضوع، یعنی بحث از عوامل موثر و «فراتر از تولید ناخالص داخلی» در رفاه جوامع، متمرکز بوده است. نتیجه پژوهشهای این گروه را میتوان یکی از جامعترین ارزیابیها در دستیابی به رفاه ملی دانست. ما با تحلیل نتایج این...
شما وارد سایت نشدهاید. برای خواندن ادامه مطلب و ۵ مطلب دیگر از ماهنامه پیوست به صورت رایگان باید عضو سایت شوید.