مدل کوچک پژوهشگر سامسونگ از مدلهای ۱۰ هزار برابر بزرگتر هوشمندانهتر عمل میکند
رقابت بر سر ساخت مدلهای هوش مصنوعی و بهبود عملکرد آنها با محوریت بزرگتر مساوی…
۱۷ مهر ۱۴۰۴
۱۸ مهر ۱۴۰۴
زمان مطالعه : ۶ دقیقه
هوش مصنوعی دیگر فقط دستیار انسان نیست؛ حالا به ابزاری در دست مجرمان سایبری تبدیل شده است. از دیپفیکهایی که صدای مدیرعامل را جعل میکنند تا کارمند را به انتقال پول متقاعد کنند، تا بدافزارهایی که هر بار با چهرهای تازه ظاهر میشوند، مرز میان واقعیت و فریب هر روز باریکتر میشود. کارشناسان میگویند در عصر هوش مصنوعی، دیگر هک صرفاً حمله به سرورها نیست؛ این بار خود شما هدف اصلی هستید.
هوش مصنوعی در حال تغییر چهرهی جرایم سایبری است؛ آن را هوشمندتر، هدفمندتر و شخصیتر میسازد. فناوریهایی مانند دیپفیکها (تصاویر و ویدیوهای جعلی ولی واقعینما) و پلیمورفیسم (تغییر مداوم کدهای مخرب برای فرار از شناسایی) به مهاجمان امکان میدهند تا حملات فریبندهتر، تطبیقپذیرتر و مؤثرتر اجرا کنند. دیپفیکها میتوانند صدای مدیرعامل را تقلید کنند تا کارمند مالی را به انتقال وجه متقاعد کنند، یا تصویری ساختگی از یک همکار بسازند برای جلب اعتماد در یک کلاهبرداری فیشینگ. این حملات دیگر عمومی و ساده نیستند بلکه دقیقاً بر اساس اطلاعات شخصی و رفتارهای فردی طراحی میشوند.
پلیمورفیسم، روند مقابله با بدافزارها را دشوارتر میسازد. بدافزارها میتوانند ساختار خود را تغییر داده و هر بار با ظاهری متفاوت ظاهر شوند؛ به شکلی که حتی پیشرفتهترین آنتیویروسها نیز در شناسایی آنها با مشکل مواجه میشوند. با ورود هوش مصنوعی، این تغییرات دیگر بهصورت دستی انجام نمیشوند، بلکه به شکل خودکار، سریع و هوشمند صورت میگیرند. نتیجه آن است که حملات سایبری نهتنها پیچیدهتر شدهاند، بلکه با رویکردهای روانشناختی و سطح خطر بالاتری همراهاند. به همین دلیل، امنیت سایبری در عصر هوش مصنوعی نیازمند راهبردی فراتر از ابزارهای سنتی است؛ راهبردی که شامل تحلیل رفتار، آموزش مستمر کارکنان و مدیریت دقیق دادهها باشد. چرا که در فضای امروز، مهاجم تنها به زیرساختها حمله نمیکند؛ بلکه شما را بهطور مستقیم هدف قرار میدهد.
هوش مصنوعی اکنون از آخرین موانع فنی عبور کرده و حتی میتواند خود هوش مصنوعی را دور بزند. این فناوریها دیگر فقط ابزارهای نوآورانه نیستند. بلکه به ابزاری خطرناک در دست مجرمان سایبری تبدیل شدهاند. در نتیجه، آگاهی امنیتی نیز باید هوشمندتر، سریعتر و شخصیتر شود. از زمان ظهور ابزارهای پیشرفتهای مانند ChatGPT و DeepSeek، چشمانداز تهدیدات سایبری دگرگون شده است. چیزی که بهعنوان انقلاب در بهرهوری آغاز شد، اکنون به معدن طلایی برای هکرها تبدیل شده است. هوش مصنوعی به آنها این امکان را میدهد تا حملاتی بسازند که نهتنها باورپذیرتر هستند، بلکه در مقیاس وسیعتر و با شناسایی دشوارتر انجام میشوند.
کیفیت و حجم حملات مهندسی اجتماعی بهطور چشمگیری افزایش یافته است. نشانههای سنتی فیشینگ مانند جملات نادرست، فرستندههای غیرمعمول یا قالببندی ضعیف دیگر قابل اتکا نیستند، زیرا ایمیلهای امروزی از نظر زبان، لحن و محتوا تقریباً بینقص هستند. در برخی کشورها حتی ایمیلهای فیشینگ به زبان محلی و بدون هیچ خطا ارسال میشود. هوش مصنوعی قادر است خود را با هر زبان، فرهنگ و حوزه کاری بهطور کامل تطبیق دهد. در این فضای جدید، دیگر تنها به ابزارهای فنی نمیتوان اتکا کرد. سازمانها باید فرهنگ امنیتی خود را بر پایه آموزشهای مداوم، شناخت تهدیدات مدرن، و واکنش سریع و هوشمند به حملات شخصیسازیشده بازتعریف کنند. چرا که اکنون، هوش مصنوعی فقط یار انسان نیست، دشمن هم میتواند از آن بهره ببرد.
وقتی اطلاعات شخصی خود را در ایمیل، اپلیکیشنها یا شبکههای اجتماعی به اشتراک میگذارید، این دادهها میتوانند به ابزاری برای حملات سایبری تبدیل شوند. مجرمان سایبری اغلب بهجای اجرای هکهای پیچیده، از ترکیبی از دادههای عمومی، نشتهای اطلاعاتی و الگوریتمهای هوش مصنوعی استفاده میکنند تا حملاتی هوشمندانه و هدفمند طراحی کنند. نکته مهم اینجاست که بسیاری از سازمانها فراموش میکنند چه حجم زیادی از اطلاعات درباره کارکنانشان در فضای آنلاین قابل دسترس است. همین موضوع باعث میشود که حتی بدون اشتباه مستقیم از سوی کارمندان، مجموعه در معرض خطر قرار بگیرد.
گاهی یک حرکت ساده و بیضرر، مثل گذاشتن تاریخ تولد یا نام فرزند در یک پست، میتواند به بخشی از یک حمله فیشینگ یا مهندسی اجتماعی تبدیل شود. مقابله با این نوع تهدیدات فقط با ابزارهای فنی ممکن نیست. آگاهی، آموزش و آمادهسازی افراد، نقش مهمتری در کاهش ریسک ایفا میکند.
گاهی هنگام تماس با یک سازمان، برای «تأیید هویت» از شما کد پستی یا شماره خانه میخواهند؛ اما این اطلاعات سالهاست که بهراحتی در اینترنت پیدا میشود. مجرمان سایبری با آگاهی از این موضوع، دادههای پراکنده را از منابع مختلف مانند وب آشکار، وب عمیق و وب تاریک جمعآوری میکنند؛ دادههایی مثل نام، گذرواژه، آدرس، شماره تلفن، ایمیل و حسابهای شبکههای اجتماعی. این قطعات کنار هم یک پازل کامل میسازند. امروزه، با ابزارهای سرقت اطلاعات و تواناییهای هوش مصنوعی، کنار هم گذاشتن این پازل بهصورت خودکار و بسیار سریع انجام میشود. کاری که روزگاری به مهارتهای تخصصی نیاز داشت، حالا یا قابل خریداری است یا حتی بهصورت رایگان و متنباز در دسترس قرار دارد.
بیشتر حملات سایبری بهطور مستقیم افراد خاصی را هدف قرار نمیدهند، اما این به معنای خارج بودن افراد از دایره خطر نیست. مهاجمان با استفاده از اطلاعات عمومی، حملات گسترده را به شکلی شخصیسازی میکنند که باورپذیر بهنظر برسند؛ مانند ارسال ایمیلهای فیشینگ، ایجاد وبسایتهای جعلی یا نفوذ به حسابها از طریق گذرواژههای افشا شده، هستند. بسیاری از سازمانها بر ابزارهایی مانند فایروال و آنتیویروس تمرکز دارند، اما از آمادهسازی نیروی انسانی در برابر این تهدیدات غافل میشوند. شناسایی نقاط پرخطر و آگاهی از آنها امکان مدیریت بهتر ریسک را فراهم میکند. هرچند پیشگیری کامل ممکن نیست، اما میتوان با واکنش سریع، اثر حملات را کاهش داد. شکلگیری تابآوری سایبری از شناخت و مدیریت ردپای دیجیتال آغاز میشود.
وقوع حوادث سایبری اجتنابناپذیر است. حملات سایبری هر روز هوشمندتر میشوند، افراد همچنان روی ایمیلهای فیشینگ کلیک میکنند و آسیبپذیریها بارها و بارها ظاهر میشوند. به همین دلیل، آمادگی قبلی بسیار مهم است. سازمانهایی که میدانند در زمان بحران به چه تخصصهایی نیاز دارند، چه کسی مسئولیت دارد و چگونه باید مسائل حقوقی را مدیریت کرد، میتوانند خسارات را کاهش دهند. همچنین باید برنامهریزی دقیقی برای ارتباطات داشته باشند، چون حمله نه تنها سیستمها را هدف قرار میدهد بلکه مشتریان، کارکنان و تامینکنندگان را نیز تحت تاثیر قرار میدهد. با به اشتراک گذاشتن دانش درباره حملات و ایجاد تدابیر به موقع، سازمانها میتوانند مقاومت خود را افزایش دهند و از اینکه قربانی بعدی باشند جلوگیری کنند.