انتقاد کمیسیون تامین تجهیزات نصر از تامین ارز کالاهای فاوا
طبق بیانیه کمیسیون تامین تجهیزات و کالای فاوا سازمان نصر تهران، بانک مرکزی روال خاصی…
۲۴ مهر ۱۴۰۳
۱۲ مهر ۱۴۰۰
زمان مطالعه : ۹ دقیقه
سازمانهای خودگردان نامتمرکز (DAO) نهادهای هستند که براساس تکنولوژی بلاکچین فعالیت میکنند. قوانین و ماهیت سازمان توسط کدهای یک قرارداد هوشمند در شبکه بلاکچین مشخص میشود. در این سازمانها خبری از ردههای مختلف قدرت نیست و تمام اعضای سازمان در تصمیم گیریها حق رای دارند. در این مقاله با تعریف این پدیده نوظهور به معایب و مزایای آن بیشتر میپردازیم.
سازمانی را تصور کنید که اعضای آن از سراسر جهان و بدون جلسه و ارتباط مستقیم با هم همکاری میکنند. ارتباط به صورت ناشناس است و تصمیمگیریها به صورت کدنویسی شده روی بلاکچین انجام میشود. سازمانهای خودگردان نامتمرکز یا DAOها چنین شرایطی را فراهم میکنند.
ویکیپدیا DAO را اینگونه تعریف میکند: «سازمانی که قوانینش به صورت یک برنامه شفاف کامپیوتری کد نویسی شده، اعضای سازمان آن را کنترل میکنند و تحت نفوذ هیچ دولت متمرکزی نیست. از آنجایی که قوانین در کدهها نهفتهاند، به هیچ مدیری نیاز نیست و درنتیجه سلسله مراتب قدرتی وجود ندارد. این سازمانهای نامتمرکز ماهیتی اینترنتی دارند و مالکین و مدیران همان اعضای سازمان هستند. این سازمانها به ویژه برای شبکههای فریلنسری، سازمانهای خیریه و صندوقهای سرمایه گزینه مناسبی هستند.»
پیش از ورد به بحث اصلی خوب است بدانیم که منظور از سازمان خودگردان نامتمرکز یا DAO یک تعریف کلی از ماهیت اینگونه سازمانها است و نباید آن را با پروژه DAO یا رمزارز DAO اشتباه گرفت.
اگر تفاوت این دو را متوجه شدید بیایید نحوه کار این سازمانها را باهم بررسی کنیم.
همانطور که گفتیم، DAO سازمانی است که با نحوه تصمیمگیری پایین به بالا کنترل میشود؛ اعضای سازمان مالک آن هستند و در تصمیمگیریها حق رای دارند. عضویت و مشارکت در یک سازمان نامتمرکز به چند طریق و عمدتا با خرید یک توکن انجام میشود.
سازمانهای خودگردان نامتمرکز با تکیه بر قراردادهای هوشمند فعالیت میکنند. این قراردادهای هوشمند در واقع کدهای کامپیوتری هستند که با برآورده شدن یک سری شرایط به صورت خودکار یک سری اقدامات از پیش تعریف شده را انجام میدهند. اتریوم اولین بلاکچینی بود که از قراردادهای هوشمند پشتیبانی کرد اما امروز بلاکچینهای بسیاری از این قابلیت پشتیبانی میکنند.
این قراردادهای هوشمند مقررات DAOها را مشخص میکنند. سپس کسانی که در سازمان سهم دارند، حق رای میگیرند و میتوانند طرحهای خود را ارائه و یا درمورد طرحهای پیشنهادی اظهارنظر کنند.
برای تایید هر طرح به موافقت اکثریت نیاز است و به همین دلیل مشکلی به نام ازدیاد طرح پیش نمیآید. سازمانها براساس معیارهایی مختلفی اکثریت را تعیین میکنند؛ برخی براساس تعداد توکنها که در اینجا فرد ملاک نیست و میزان توکنها حرف اول را میزنند و برخی هم فرد یا چیز دیگری را ملاک میدانند. (توجه داشته باشد که در جهان کریپتو، هویت هر فرد براساس کیف پول او مشخص میشود؛ هرکیف پول یک نفر.)
سازمانهای نامتمرکز یا DAOها کاملا خودگردان و شفاف هستند. از آنجایی که این سازمانها روی بلاکچینهای متنباز ساخته می شوند، هرکسی میتواند کد آنها را مشاهده کند. هرکسی میتواند بر خزانه داخلی نظارت کند زیرا تمام تراکنشهای مالی در بلاکچین ثبت میشود.
همانطور که گفتیم تراکنشهای مالی و قوانین سازمانهای نامتمرکز (DAOها) روی بلاکچین ثبت میشود. به همین دلیل دیگر نیازی به یک سازمان شخص ثالث برای انجام تراکنشها نیست و تراکنشها از طریق قراردادهای هوشمند به سادگی انجام میشوند.
از آنجایی که سازمانهای نامتمرکز شفاف و عمومی هستند، هرگونه اصلاح و تغییر قوانین با اطلاع تمام اعضا میرسد و مخفی کاری ممکن نیست. سازمانهای سنتی با پشتوانه قانونی فعالیت میکنند اما شفافیت و خودمختاری سازمانهای نامتمرکز به آنها اجازه میدهد که بدون اتکا به هیچ دولتی به فعالیت خود ادامه دهند.
وجود حق رای برای اعضا باعث شده تا سازمانهای نامتمرکز در مقایسه به همتایان سنتی خود دموکراسی بیشتری داشته باشند. تامین بودجه این سازمانها عمدتا با فروش توکن انجام میشود و این توکنها در واقع نماد عضویت و سهام در این سازمانها هستند.
سازمانهای نامتمرکز برای بلوغ و فعالیت درست باید یک سری فاکتورها را فراهم کنند: یک دسته قوانین، یک روش تامین بودجه مثل صدور توکن که برای پاداش به فعالیت اعضا هم استفاده میشود و یک ساز و کار رای گیری برای تصویب قوانین جدید. سازمان نامتمرکز یک ساختار مطمئن و امن است که امکان مشارکت را برای تمام سرمایهگذاران فراهم میکند.
یکی از نقصهای سیستم رایگیری این است که اگر یک مشکل امنیتی در کد اصلی سازمان وجود داشته باشد، برای اصلاح آن به رای اکثریت نیاز است و شاید طرح اصلاح رای اکثریت را دریافت نکند. تا طی شدن روند رایگیری به یک دوره زمانی نیاز است که هکرها میتوانند از آن استفاده کنند و یا نقص موجود ممکن است باعث آسیب اقتصادی شود (همانند موضوعی که چندی پیش برای شبکه کامپاند رخ داد.)
مثالهای متعددی برای سازمانهای نامتمرکز (DAO) وجود دارد. در واقع از لحاظ فنی میتوان شبکه بیتکوین را هم یک سازمان نامتمرکز دانست. بیتکوین با رای گیری از ماینرها و گرهها رشد میکند و هیچ نهاد متمرکزی حاکم بر آن نیست.
شبکه بیتکوین را میتوان اولین نمونه سازمان متمرکز دانست. این شبکه به واسطه شبکهای از ماینرها و گرهها فعالیت میکند که نمادی از اعضای شبکه هستند. فعالیتها این شبکه هم براساس رای این ماینرها و گرهها تنظیم میشود. با این حال بیتکوین از مکانیزم پیچیده مدیریت برخوردار نیست و به همین دلیل یکی از ویژگیهای اصلی DAOها را کم دارد و براساس استانداردهای امروزی نمیتوان آن را یک سازمان خودگردان نامتمرکز یا DAO در نظر گرفت.
پروژه رمزارزی Dash را میتوان اولین تلاش جدی در زمینه سازمانهای نامتمرکز دانست. براساس استانداردهای امروزی، دش اولین سازمان خودگردان نامتمرکز است و سهام داران و اعضای این سازمان با یک مکانیزم مدیریتی میتوانند به نحوه استفاده از داراییها رای بدهند.
دش در سال 2015 راه اندازی شده و این شبکه از 5 هزار گره اصلی که در سراسر جهان پراکنده است تشکیل شده است. بلاکچین دش اولین بار به عنوان یک فورک بیتکوین ساخته شد اما در حال حاضر به یک رمزارز با تمرکز بر حریم خصوصی تبدیل شده است.
سازمان DAO که در حال حاضر یک پروژه مرده محسوب میشود قرار بود به عنوان یک صندوق سرمایه نامتمرکز روی بلاکچین اتریوم فعالیت کند. ایده اصلی این بود که افراد طرحهای خود را برای اپلیکیشنهای نامتمرکز (DApp) ارائه کنند و از این صندوق سرمایه بگیرند. DAO به عنوان یک پلتفرم متن باز توسط Slock.it که یک استارتاپ آلمانی است طراحی شد. این طرح پس از راهاندازی توانست 12.7 میلیون اتریوم که در آن زمان حدود 150 میلیون دلار ارز داشت سرمایه جذب کند.
با وجود جذب سرمایه عظیم، نقصی در قرارداد هوشمند DAO باعث شد تا کمتر از سه ماه پس از راهاندازی این پروژه مورد حمله هکرها قرار گیرد. البته توجه داشته باشید که باگ قرارداد هوشمند به بلاکچین اتریوم مربوط نبود و اپلکییشنی که Slock.it طراحی کرده بود به مشکل خورد.
همین مسئله باعث شد تا جامعه اتریوم در پاسخ به حملات هکری روی یک هارد فورک به توافق برسد و پس از آن شبکه اتریوم به دو دسته اتریوم کلاسیک و اتریوم تقسیم شد.
MakerDAO هم همانند پروژه DAO یک سازمان نامتمرکز روی بلاکچین اتریوم است. این پروژه که اولین بار در سال 2015 به عموم معرفی شد توسط بنیاد Maker ساخته و پرداخته شده است. رمزارز پایدار این شبکه به نام Dai سپس در سال 2019 راه اندازی و روانه بازار رمزارزها شد.
بنیاد Maker مدعی است که ارز پایدار Dai این رمزارز را به ابزار مناسبی برای اعطای وام تبدیل میکند و در عین حال این رمزارز از نوسان بازار کریپتو در امان است. البته Daiبا دیگر رمزارزهای پایدار متفاوت است و هیچ نهاد متمرکزی با خزانه دلاری پشتوانه آن نیست. بیشتر رمزارزهای پایدار یک پشوانه دلاری (به صورت سپرده نقدی یا اموالی با ارزش دلاری) دارند. Dai به جای پشتوانه دلاری از داراییهای مبتنی بر اتریوم استفاده میکند که با قرارداد هوشمندی قفل شدهاند.
در ازای تولید هر توکن Dai، ارزش داراییهای اتریومی قفل شده در قراداد هوشمند باید از میزان Dai صادر شده بیشتر باشد. درنتیجه هرکسی میتوان در ازای قفل کردن اتریوم، Dai دریافت کند که یک دارایی با ارزش پایدار است.
یونی سواپ یکی از موفق ترین سازمانهای خودگردان نامتمرکز در بخش اقتصاد نامترکز یا DeFi است. این پروتکل بازارسازی خودکار پس از راهاندازی موفق در سال 2018 یک توکن حاکمیتی (Governance Token) به نام Uniswap را به جامعه نامتمرکز خود معرفی کرد. درنتیجه این سازمان در حال حاضر توسط کاربران کنترل میشود و کاربران علاوه بر ارائه نقدینگی به بازار، میتوانند طرحهایی را برای ایجاد تغییر ارائه کنند یا به طرحهای موجود رای بدهند.
DAOها ساختار نوین هستند که سازمانهای سنتی را در بخش رگولاتوری، اجرایی و حقوقی به چالش کشیدهاند.
برای مثال از آنجایی که اعضای یک سازمان نامتمرکز در سراسر جهان و حوزههای قضایی مختلف پراکنده هستند، قراردادهای برون مرزی و روابط با مشکلات قانونی همراه هستند. بهعلاوه، از آنجایی که سازمانهای خودگردان نامتمرکز به کمک قراردادهای هوشمند اداره میشوند، رای گیری و اجماع سهام داران یک فرایند زمان بر است.
همچنین تبهکاران سایبری میتوانند از نقص قراردادهای هوشمند استفاده کنند و امنیت و فعالیت سازمان را با مشکل مواجه کنند. درست مثل پروژه DAO که در سال 2016 هدف حمله هکرها قرار گرفت.
با اینکه DAOها با هدف ساخت یک ساختار سازمانی نامتمرکز و ایدهآل پا به میدان گذاشتند، اما تکنولوژی این سازمانها هنوز معایبی دارد. در حال حاضر سازمانهای نامتمرکز تا حدی و به ویژه در مراحل اولیه برای تصمیم گیری درست به یک نهاد متمرکز وابسته هستند.
با این حال مفهوم سازمانهای خودگردان و نامتمرکز یک مفهوم انقلابی است که میتواند برابری و شفافیت را در تمام صنایع امکانپذیر سازد.
اگر سازمانهای نامتمرکز به درستی و به طور کامل اجرایی شوند، مقررات و قانونگذاری نامتمرکز هم ممکن میشود و درنتیجه این سازمانها میتوانند در لایههای مختلف جامعه نفوذ کنند