۹ آبان ۱۴۰۳
بازیهای رایانهای بچههایمان را منزوی میکند؟
کودکی پای رایانه و مانیتور
همیشه خانه مادربزرگم حال و هوای خاصی داشت، فقط مهر مادربزرگ نبود که مرا به آنجا میکشید، خانهشان حیاطی داشت و کوچهای پر از بچههای قد و نیمقد که با هر کدامشان بازی مخصوصی میکردم؛ با شبنم لیلی بازی میکردم، با علی مسابقه دوچرخه سواری میگذاشتم و با مریم و فرشته کشبازی. وقتی تمام بچههای محل جمع بودند همه با هم وسطی بازی میکردیم و جیغمان در صلات ظهر کوچه را برمیداشت و از آن سو صدای اعتراض پدر و مادرها که میخواستند کمی بخوابند، بلند میشد. اما دیگر خبری از این هیاهوها نیست، هیچ کدام از بچهها هیجان بازی لیلی را نمیدانند و بلد نیستند کشبازی کنند. دوچرخهسواری و مسابقه آن برایشان مفهومی ندارد و دنیای کودکیشان به پشت شیشههای کوچک چنداینچی محدود شده است. ساکت در گوشهای مینشینند و دکمههای کیبورد به جای آنها سخن میگویند. آمار دقیقی از تعداد کودکانی که هر روز پای لپتاپ و پیسی مینشینند و مسحور دنیای بازیهای آن سوی شیشه مانیتور میشوند، نداریم اما میدانیم که از هر سه ایرانی یک نفر از بازیهای رایانهای استفاده میکند و 80 درصد از این ایرانیها کودکان هشت تا 15 سال هستند که هر روز حدود دو ساعت از وقتشان با این بازیها میگذرد. خانواده شاد رایانهای خانهها کوچک شدهاند، پدر و مادرها شاغل هستند و بیحوصله، کوچهها برای بازی و شلوغکاری بچهها امن نیستند و... همه این جملهها را در توضیح استفاده زیاد بچهها از بازیهای رایانهای شنیدهایم. دلایلی که هیچ کس ردشان نمیکند و همه شاهدش هستند. کلوپهای بازی پر است از بچههایی که یا آنجا مشغول بازی میشوند یا سیدی آخرین و پرهیجانترین بازیها را میخرند تا در خانه مشغول شوند و البته بسیاری از پدر و مادرها و خواهر و برادرها هم همراهیشان میکنند. حالا هر چقدر هم که پدر و مادرها از مضرات بازیهای رایانهای و عواقب اعتیاد به آن...